Репост из: People crying every night
-پدر گفت:بس است باقر! رعایت کن. این بی شرف ها معلوم نیست تا کی آب را بر رویمان قطع کنند.
-نگاهی به پدر انداختم و گفتم:این ها که گفتند روزهای خوبی در راه است! یادت نیست؟ خودشان گفتند؛ توی چشم هایمان زل زدند و گفتند روزهای خوبی در راه است.
-پدر گفت: یادم هست. یادم هست، خوب هم یادم هست. گفتند« روزهای خوب» اما نگفتند روزهای خوب برای چه کسی؟! آری؛ روزهای خوب؛ اما نه برای ما، که برای خودشان. دروغ هم که نگفته اند.
بعد از ابر، بابک زمانی
-نگاهی به پدر انداختم و گفتم:این ها که گفتند روزهای خوبی در راه است! یادت نیست؟ خودشان گفتند؛ توی چشم هایمان زل زدند و گفتند روزهای خوبی در راه است.
-پدر گفت: یادم هست. یادم هست، خوب هم یادم هست. گفتند« روزهای خوب» اما نگفتند روزهای خوب برای چه کسی؟! آری؛ روزهای خوب؛ اما نه برای ما، که برای خودشان. دروغ هم که نگفته اند.
بعد از ابر، بابک زمانی