🔺جمهوری خلق مداحان!
در کمتر از یک هفته دو مداح در دو گوشەی کشور با جنجال آفرینی تیتر اول خبرها شدند.
در اردبیل یکی با رجزخوانی علیه رهبران ترکیه و آذربایجان و نسبت دادن الفاظ ناشایست به آنان، جنجالی دیپلماتیک آفرید.
مداحی دیگر با سخنانی حاوی توهین و افترا به امام جمعەی اهل سنت زاهدان و نمازگزاران مسجد مکی این شهر بر التهاب های مزمن این استان حساس افزود.
نگاهی به موارد مهم دو دهەی گذشته در این باره نشان می دهد که فهرست مزبور به موارد بالا محدود نمی شود.
چهرەهای مدنی و سیاسی، روسای جمهور، روحانیون سرشناس و حتی مراجع تقلید شیعه در میان افرادی قرار دارند که بە تناوب مورد هجمەی مداحان حکومتی قرار می گیرند.
این امر بیانگر آن است که ما نه با پیشامدهای منحصر به فرد و منتزع از هم، بلکه با قسمی سازوکار نهادی مواجهیم که محصول تطورات فکری و سیاسی در دستگاه قدرت است.
به زحمت می توان ردی مهم از این پدیده در دهەهای شصت و هفتاد یافت.
آنچه دیده می شود و اهمیت دارد بیشتر مربوط به دو دهەی گذشته است.
جنبش اصلاحات دوم خرداد و اعتراضات سال 88 از سوی بخش های مهم و تصمیم ساز نظام سیاسی به عنوان تهدیدی وجودی تلقی شدند.
تهدیدی که واکنش های دفاعی برانگیخت و زمینه ساز تغییرات سیاسی و نهادی گردید.
در برابر خواست طبقات متوسط ساکن در شهرهای متوسط و بزرگ برای اصلاحات سیاسی، نظام نیاز به بازیابی و متشکل کردن هواداران سنتی و محافظه کار خود در روستاها و شهرهای کوچک را ضرورتی مبرم دانست.
در واقع مداحان و هیات های عزاداری که اینک با اضافه شدن ایام فاطمیه کار و بارشان رونق بیشتری هم یافته بود، راه ها و رسانه هایی مطلوب و موثر برای نفوذ در قلب محافظه کار جامعه به قصد اجرای پروژەهای نخبە ستیزانه به شمار می رفتند.
در خلاء نهادی ناشی از نبود احزاب و جامعەی مدنی و ناکارامدی بنگاه های تبلیغاتی دولتی، اجتماعات مداحی و عزاداری، سهمی بزرگ در گسترش انگاره های فرهنگی و فکری بلوک حاکم را بر عهده گرفتند.
به جز این، کارکردهای موثر پروپاگاندایی این دسته که از موهبت استفاده از تریبون و جایگاه های مذهبی بهره می برد، ارزشی بی بدیل در رقابت های سیاسی یافت.
عمدتا به این دلیل که رقبای سیاسی و جناحی از تریبونی دینی و به شیوەای عمومی منکوب و اغلب فرصتی برای مقابله به مثل برابر نمی یافتند.
همانطور که گفته شد تحولات مذکور خالی از تغییرات و بلکه تطورات فکری و ایدئولوژیک نبود،
برآمدن رهیافت هایی تازه از ایدئولوژی نظام که بعضا اسلام هیاتی نامیده می شود، ره آورد این دوران است.
اسلام هیاتی ناظر به افزایش اهمیت و منزلت مداحان و هیات ها و مراسمات تعزیه در برابر اسلام فقاهتی است که ایدئولوژی اصلی قدرت در دو دهەی ابتدایی انقلاب به شمار می رود.
شایان گفتن است که چرخش از اسلام انقلابی دهەی پنجاە که گفتمان غالب انقلاب 1357 بود به اسلام سنتی و فقیه محور بعدی، یکی از ملزومات اصلی پوست اندازی سیاسی جمهوری اسلامی در ابتدای دهەی شصت بود.
نظام تنها به لطف این جهش پارادایمی بود که توانست میانه روهایی چون نهضت آزادی و بنی صدر را حذف و قسمی اجماع نخبگان حول اسلام فقیهان بوجود آورد.
گذر نسبی از رهیافت مذکور و پروبال دادن به اسلام هیاتی نیز به کار حذف و خالص سازی تازه ای آمد.
این بار گردونه ی حذف در ایستگاه اصلاح طلبان باورمند به اسلام لیبرالی و مداراگر نایستاد. بلکه به تدریج اصول گراهای سنتی و معتقد به اسلام فقاهتی را هم در برگرفت.
چرا که تشکل های جدید و نوپای اصولگرا که جایگزین احزاب و جریانات قدیمی شدند، بیشتر " سربازان سیاسی " با درجەی وفاداری و اطاعت پذیری بالا بودند.
ظاهرا مداحان هم نخبگان و مولدان اندیشەی این جماعات به شمار می روند.
در این وضعیت مداحی صرفا یک رسانەی متنفذ سنتی نیست، بلکه در خلاء نهادی ناشی از غیبت احزاب و انجمن ها و امنیتی سازی مفرط امر سیاسی، مداحان جای سیاستمداران و رهبران سیاسی را گرفته اند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
در کمتر از یک هفته دو مداح در دو گوشەی کشور با جنجال آفرینی تیتر اول خبرها شدند.
در اردبیل یکی با رجزخوانی علیه رهبران ترکیه و آذربایجان و نسبت دادن الفاظ ناشایست به آنان، جنجالی دیپلماتیک آفرید.
مداحی دیگر با سخنانی حاوی توهین و افترا به امام جمعەی اهل سنت زاهدان و نمازگزاران مسجد مکی این شهر بر التهاب های مزمن این استان حساس افزود.
نگاهی به موارد مهم دو دهەی گذشته در این باره نشان می دهد که فهرست مزبور به موارد بالا محدود نمی شود.
چهرەهای مدنی و سیاسی، روسای جمهور، روحانیون سرشناس و حتی مراجع تقلید شیعه در میان افرادی قرار دارند که بە تناوب مورد هجمەی مداحان حکومتی قرار می گیرند.
این امر بیانگر آن است که ما نه با پیشامدهای منحصر به فرد و منتزع از هم، بلکه با قسمی سازوکار نهادی مواجهیم که محصول تطورات فکری و سیاسی در دستگاه قدرت است.
به زحمت می توان ردی مهم از این پدیده در دهەهای شصت و هفتاد یافت.
آنچه دیده می شود و اهمیت دارد بیشتر مربوط به دو دهەی گذشته است.
جنبش اصلاحات دوم خرداد و اعتراضات سال 88 از سوی بخش های مهم و تصمیم ساز نظام سیاسی به عنوان تهدیدی وجودی تلقی شدند.
تهدیدی که واکنش های دفاعی برانگیخت و زمینه ساز تغییرات سیاسی و نهادی گردید.
در برابر خواست طبقات متوسط ساکن در شهرهای متوسط و بزرگ برای اصلاحات سیاسی، نظام نیاز به بازیابی و متشکل کردن هواداران سنتی و محافظه کار خود در روستاها و شهرهای کوچک را ضرورتی مبرم دانست.
در واقع مداحان و هیات های عزاداری که اینک با اضافه شدن ایام فاطمیه کار و بارشان رونق بیشتری هم یافته بود، راه ها و رسانه هایی مطلوب و موثر برای نفوذ در قلب محافظه کار جامعه به قصد اجرای پروژەهای نخبە ستیزانه به شمار می رفتند.
در خلاء نهادی ناشی از نبود احزاب و جامعەی مدنی و ناکارامدی بنگاه های تبلیغاتی دولتی، اجتماعات مداحی و عزاداری، سهمی بزرگ در گسترش انگاره های فرهنگی و فکری بلوک حاکم را بر عهده گرفتند.
به جز این، کارکردهای موثر پروپاگاندایی این دسته که از موهبت استفاده از تریبون و جایگاه های مذهبی بهره می برد، ارزشی بی بدیل در رقابت های سیاسی یافت.
عمدتا به این دلیل که رقبای سیاسی و جناحی از تریبونی دینی و به شیوەای عمومی منکوب و اغلب فرصتی برای مقابله به مثل برابر نمی یافتند.
همانطور که گفته شد تحولات مذکور خالی از تغییرات و بلکه تطورات فکری و ایدئولوژیک نبود،
برآمدن رهیافت هایی تازه از ایدئولوژی نظام که بعضا اسلام هیاتی نامیده می شود، ره آورد این دوران است.
اسلام هیاتی ناظر به افزایش اهمیت و منزلت مداحان و هیات ها و مراسمات تعزیه در برابر اسلام فقاهتی است که ایدئولوژی اصلی قدرت در دو دهەی ابتدایی انقلاب به شمار می رود.
شایان گفتن است که چرخش از اسلام انقلابی دهەی پنجاە که گفتمان غالب انقلاب 1357 بود به اسلام سنتی و فقیه محور بعدی، یکی از ملزومات اصلی پوست اندازی سیاسی جمهوری اسلامی در ابتدای دهەی شصت بود.
نظام تنها به لطف این جهش پارادایمی بود که توانست میانه روهایی چون نهضت آزادی و بنی صدر را حذف و قسمی اجماع نخبگان حول اسلام فقیهان بوجود آورد.
گذر نسبی از رهیافت مذکور و پروبال دادن به اسلام هیاتی نیز به کار حذف و خالص سازی تازه ای آمد.
این بار گردونه ی حذف در ایستگاه اصلاح طلبان باورمند به اسلام لیبرالی و مداراگر نایستاد. بلکه به تدریج اصول گراهای سنتی و معتقد به اسلام فقاهتی را هم در برگرفت.
چرا که تشکل های جدید و نوپای اصولگرا که جایگزین احزاب و جریانات قدیمی شدند، بیشتر " سربازان سیاسی " با درجەی وفاداری و اطاعت پذیری بالا بودند.
ظاهرا مداحان هم نخبگان و مولدان اندیشەی این جماعات به شمار می روند.
در این وضعیت مداحی صرفا یک رسانەی متنفذ سنتی نیست، بلکه در خلاء نهادی ناشی از غیبت احزاب و انجمن ها و امنیتی سازی مفرط امر سیاسی، مداحان جای سیاستمداران و رهبران سیاسی را گرفته اند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1