شارنامه| صلاح الدین خدیو


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


ارتباط با من
@Salahkhadiw
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/salah.khadiw

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


🔺کدام خاورمیانه؛ بهشت توریسم یا دوزخ تروریسم!

در حالی که در تخیل سیاسی ایرانیان خاورمیانه عمدتا مترادف با جنگ و بی ثباتی و تروریسم است، دادەهای معتبر جهانی در ردەبندی های گوناگون اقتصادی نافی این تصور است.

از میان ده شهر توریستی جهان در سال 2023 چهار شهر در خاورمیانه قرار دارند. استانبول، دوبی و آنتالیا شانەی بە شانەی لندن، پاریس و نیویورک، متروپل های دیرینەی جهان غربی ایستادەاند.
این سه شهر در کنار پایتخت های دیگر چون مسقط، دوحه و ریاض و ابوظبی چهرەی دیگری از شرق میانه را به نمایش می گذلرند که هم معنای روند شتابان جهانی شدن و خیز بلند برای توسعه است.

در سال های اخیر در جهان سیاست و رسانەی فارسی زبان، به سهو و عمد به کلیشه ای نادرست و شاعرانه دربارەی خاورمیانه دامن زده می شود.
انگارەای مخدوش که مطابق آن تقدیر این منطقه با جنگ و ناامنی و بی ثباتی سیاسی گره خورده است.
البتە این سنخ وارونه سازی که از غفلت از اقتصاد و توجه بیش از حد به سیاست ناشی می شود در ایران مسبوق به سابقه است:

اول: به لحاظ سیاسی مانند نظریەی امپریالیسم است که دهه ها روشنفکران چپ گرا و اسلام گرا تمام ادبار و بدبختی ایران را به گردن آن می انداختند.
فرافکنی مشکلات به خارج یک عادت وارەی روشنفکری است که البته سویەهای نامسئولانه و گمراه کنندەی مخربی نیز دارد.
از سویی از پویایی های داخلی مسبب مسائل اصلی کشور غافل می شدند و از سوی دیگر خود را از علت یابی دقیق و نظریه پردازی صحیح معاف می نمودند.


دوم: به لحاظ ذوقی و شاعرانگی و برانگیختن شور و احساس درونی، مانند کلیشەهایی چون شرق، مشرقی و " شرقی غمگین " است که در پانزده سال آخر رژیم شاه در شعر و ادبیات و اندیشه و سیاست جایگاهی والا یافت.
تاکید روی هویت شرقی و آسیایی ایرانیان و لزوم بازگشت به ریشه های اصیل آن در هر دو گفتمان چپی و مذهبی، واکنشی رمانتیک به تغییراتی شتابان در اقتصاد و اجتماع و جلوه های بصری و ذهنی زندگی بود.
مضاف بر آن تاکبد افراطی روی این مقوله به تاسیس پادگفتمانی می انجامید که غرب گرایی رژیم سابق را به نقد می کشید.

رویاپردازی کنونی دربارەی خاورمیانه اما نه از سر رفاه و تنعم بلکه از منظری رواقی برای تحمل پذیر کردن مصائب و مشکلات طاقت فرسای زندگی است،
بر اساس این رهیافت رواقی، خاورمیانه آنقدر به ما نزدیک و آنچنان با ادراک زیستی مان عجین شده که عمدتا به اختصار آن را منطقه می نامیم!
گویی دربارەی یکی از مناطق بیست و دوگانەی شهرداری تهران سخن می گوییم!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺کردها برابری می خواهند نه برادری!

اردوغان: برادران کرد، دستم را بگیرید!  سخنی که امروز تیتر اول شش روزنامەی مهم ترکیه شد.
جلال طالبانی رهبر فقید کرد خاطرەای جالب از نخستین دیدارش با یک مقام  ترک در سال 1990 تعریف می کند؛
ملک حسین شاه اردن در میانەی یک استقبال گرم تازه به آنکارا رفته بود. من هم به طرف گفتم:
این کجایش عدالت است، شما برای نوەی کسی که تا آخر همراه استعمار انگلیس برای شکست ترکیه با شما جنگید، فرش قرمز پهن می کنید!
در مقابل فرزندان و نوادگان کسانی که یاری دهندگان اصلی شما در جنگ استقلال بودند را به قتل می رسانید و یا به زندان می افکنید!

مقصود او  شریف حسین جد شاه فقید اردن بود که در جریان جنگ جهانی اول با وعدەی تاسیس یک دولت عربی در خاورمیانه  با انگلیسی ها علیه آتاترک جنگید.
در برابر آن کردهای آناتولی روی وعدەی خودمختاری آتاترک پس از جنگ حساب کردند و موجب پیروزی وی در جنگ علیه یونان و انگلیس و فرانسه شدند.
وعدەای که دروغ از کار در آمد،

طالبانی می گوید، مقام ترک تحت تاثیر قرار گرفت و گفت: ما برادران کردمان را دوست داریم!
من هم گفتم: کردها برابری می خواهند نه برادری!

#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺از فرانسەی ویشی تا کردستان ویشی!

حضور پروپیمان هیات عالیرتبەی کرد در جشن روز جمهوریت ترکیه در اربیل!
مقامات طراز اول کرد ناچارند پروتوکل های تشریفاتی را رعایت و الزامات همسایگی را مد نظر قرار دهند.
اما می شد با هیاتی کوچک تر و مقامات میانی تر به جشن ترک ها در کنسول گریشان در اربیل رفت، نه با شرکت نخست وزیر و سایر رهبران ارشد پارتی!

ترکیه در سایەی بحران خاورمیانە در حال انجام همان کاری است که اسرائیل در غزه انجام می دهد: بمباران نیروگاه های برق، سیلوهای گندم، ایستگاه های پمپاژ آب و ... به هدف ویرانی تمام زیرساخت ها و تاراندن جمعیت بومی و تغییر بافت دموگرافیک کردستان سوریه!

فرانسەی ویشی و مارشال پتن نمونەای عبرت انگیز است.
پس از آن که هیتلر پاریس را اشغال کرد، حکومتی دست نشانده در جنوب فرانسه به رهبری مارشال پتن تاسیس شد.
پتن که قهرمان ملی در جنگ جهانی اول بود، با استدلال پیشگیری از ویرانی بیشتر فرانسه به همکاری با اشغال گران آلمانی در جنگ دوم جهانی پرداخت.
اما ملت هرگز او را نبخشید!
طبعا کسی نمی گوید رهبران اقلیم کردستان، ژنرال دوگل شوند، اما مارشال پتن شدن هم پذیرفتنی نیست!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺از کجا به کجا: مرگ بر تلگرام و توئیتر و اینستا و واتساپ!

ابتدا فیلم ضمیمه شده را ببینید، شعارهای مدافعان فیلترینگ در تجمع کم شمار دیروز از اصل تجمع عجیب تر است؛
مرگ بر تلگرام و اینستاگرام و واتساپ و توئیتر و مرگ بر اسرائیل مجازی!
گویی مرگ های پنج گانەی پیشگفته جایگزین پنج "مرگ بر " معروفی می شد که در ابتدای دهەی 60 از سوی اسلاف این افراد سر داده می شد:
مرگ بر آمریکا، شوروی، انگلیس، فرانسه و چین!
لابد چهرەی پرآوازەی انصار حزب الله در دهەی 70 که سخنران این تجمع بود، به خوبی آن دوران را به یاد می آورد.

در آن زمان حکومت نوپای انقلابی مدعی یک راه سوم میان دو قطب بین المللی آن روزگار بود؛
امپریالیسم آمریکا و استکبار شوروی!
مخالفان داخلی سیستم نیز که به سرعت حذف شدند همنوا با این اقطاب، مجمع الجزایری متناقض از گرایش های گوناگون بودند:
از سلطنت طلبان هوخواه آمریکا گرفته تا رجال استخوان دار انگلوفیل و لیبرال ها و سوسیال دمکرات های متمایل به حزب حاکم سوسیالیست فرانسه.

در طیف چپ هم دهها گروه ریز و درشت مارکسیست وجود داشت که به تبع شکاف موجود در اردوگاه کمونیسم جهانی میان چین و روسیه تقسیم شده بودند.
با این تفاصیل حکومت می کوشید از رهگذر تکیه روی خلوص ایدئولوژی و حقانیت مکتبی، راست کیش ترین الگوی ممکن را با مرزبندی با تمام دگراندیشان به منصەی ظهور برساند.

چهار دهه بعد جهان گویی به اندازەی چهار قرن عوض شده است. فضای مجازی که شعار مرگ بر آن سر داده شد، " جهان جدیدی " است که تمام ابنای بشر ساکن آن هستند.
ایلان ماسک، زایکربگ و پاول دوروف بسی بیشتر از رهبران تاریخ ساز قرن بیست نظیر لنین، مائو، دوگل و چرچیل جهان امروز را ساخته اند.

دو کشور چین و روسیه هم که زمانی خصم ایدئولوژیک ایران انقلابی محسوب می شدند، امروز رفقای گفتمان گرمابه و گلستان آنند.
دیگر خبری از قطب بندی های چپ و راست دوران جنگ سرد نیست.
اما به تدریج جهان به دو اردوگاه مشخص تقسیم می شود: باشگاه لیبرال دمکراسی ها به محوریت غرب که حاصل اجماع واشنگتن است؛ ترکیب لیبرال دمکراسی و اقتصاد آزاد.
و اردوگاه اقتدارگرایی های نوین پساکمونیستی با عضویت چین، ایران،روسیه و ... و الگوپذیری از اجماع پکن:ترکیب دولت اقتدارگرا و اقتصاد بازار.

گروه دوم البته دشمن سرسخت اینترنت، فضای مجازی و شبکه های اجتماعیند و آنها را ابزار نفوذ و سکوی تهاجم فرهنگی غرب می دانند.

می توان از حالا فرجام این جنگ مغلوبه را به انتظار نشست: مرگ بر فضای مجازی معنایی جز نفی شفافیت و مقابله با جریان آزاد اطلاعات و انقطاع با جهان ندارد.
این امر هم به عقب ماندن از تحولات و پیشرفت هایی منتهی می شود که جز در سایەی ادغام در اقتصاد و فن آوری جهانی و نوعی نظام تقسبم کار بین المللی ممکن نیست.
با قاطعیت می توان گفت اسرائیل در مقام قدرتی اشغال گر و جنگ طلب بیشتر از همه از خوارداشت اینترنت و شعار مرگ بر اسرائیل مجازی و انزوای خودخواسته و بریدن از جهان خوشحال می شود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺بهانەی جدید؛ حمله به خانەی خالی نتانیاهو

برخی گزارشات تایبد نشده حکایت از آن دارد که  اسرائیل به فکر ماجراجویی جدیدی در ایران است.
ظاهرا بهانەی این جنگ افروزی تازە حملەی بدون تلفات حزب الله به خانەی نتانیاهو در هفتەی گذشته است.
اگر این اخبار جنگ روانی به قصد مختل کردن ارادەی ایران برای تلافی تجاوز سه روز پیش نباشد، ارزیابی خبر کانال 13 تلویزیون اسرائیل به لحاظ استراتژیک دشوار نیست.

این رژیم پس از حملەی آبان به ایران خود را یک وضعیت تهاجمی برتر می بیند و به دنبال تحمیل قواعدی جدید در نبرد علیه ایران است.
"سوریه ای کردن آسمان ایران " هدف اصلی اسرائیل به قصد تضعیف درازمدت تهدید استراتژیک ایران علیه خود است.
سخنان امروز گالات وزیر دفاع که اقدام اسرائیل علیه ایران را با خنثی کردن نیروی هوایی مصر در روی زمین در ژوئن 1967 مقایسه کرد، پرده از این ذهنیت بر می دارد.

دولت کنونی اسرائیل پس از غافل گیری های اخیر علیه ضاحیه و تهران، با غرور و انگیزەهایی از جنس جنگ 1967 به خاورمیانه می نگرد.
لذا به هر قیمت در پی عبور از فوببای هفت اکتبر پارسال است که از قضا خاطرەی تلخ شکست شش اکتبر 1973 را در حافظەی تاریخی اسرائیلی ها زنده کرد.
ارجاعات مکرر نتنایاهو به تغییر توازن قوا و دگرگونی در ساختارهای راهبردی و ژئوپولتیک خاورمیانه، بیانگر حلول روح 1967 در روان جمعی دولت یهود است.

آن زمان هم درست مثل حالا اسرائیلی ها کارزاری گسترده در سطح بین المللی راه انداخته و از مخاطرەی نابودی و کشتار جمعی بدست مصر ناصری داد سخن سر می دادند.
این کارزار دروغ گویانه توجیه و پوششی جهت مقصود اصلی بود؛ غافل گیر کردن دولت های عرب با حملەای برق آسا که نیروی هوایی در مرکز آن قرار داشت و سپس پیش روی زمینی و اشغال سرزمین هایی وسیع در اردن، مصر و سوریه.

فحوای کلام رهبران اسرائیل نشان می دهد که آنان بنا ندارند در نقطەی فعلی متوقف شوند و قصد دارند آوردەی استراتژیک حمله به ایران و حزب الله را دستمایەی کسب دستاوردهای بیش تر قرار دهند.

اما ماشین جنگی اسرائیل باید متوقف شود، امل چگونه؟
اسرائیل در پی آنست که ایران جز جنگ گزینەای دیگر نداشته باشد.
در یک سال گذشته تل آویو در جریان جنگ جاری منطقه تقریبا تمام منافذ دیپلماتیک را مسدود کرده و به هیچ پیشنهاد آتش بسی وقع نمی نهد.
ایران در وهلەی اول نباید در دام تلەی امنیتی - نظامی موصوف بیفتد.
اما در شرایطی که پرهیز از جنگ ممکن نباشد و دفاع از خود ضروری، راهی جز ترکیب دفاع و دیپلماسی وجود ندارد.

بی میلی دولت آمریکا در آستانەی انتخابات به یک جنگ فراگیر در منطقه و عدم اشتیاق دولت بعدی چه هریس باشد و چه ترامپ برای وارد شدن  در "درگیری های بی پایان" روزنه ای به سود دیپلماسی است.
پس از پایان عصر نئوکان ها در واشنگتن دولت های آمریکا چه دمکرات و چه جمهوری خواه رویکرد محتاطانه تری در منطقه در پیش گرفته اند.
آنها به قصد مهار چین در شرق آسیا و متوقف کردن روسیه در اوکراین رغبتی به مداخلات گسترده در منطقه ندارند.

لذا تنش زدایی با آمریکا به قصد تنوع بخشی به شرکای خارجی، عاملیت سیاسی ایران را افزایش می دهد و دیواری بازدارنده علیه اراده های سیاسی معطوف به عمل علیه ایران پدید می آورد.
تلاش نسبتا موفق بایدن برای تعدیل پاسخ اسرائیل به ایران موید این ادعاست.
با دیپلماسی بهتر می توان نظامی گری کنونی اسرائیل را متوقف و از بروز جنگی بی رویه جلوگیری نمود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺ایران هیچ دوستی ندارد!

پیامدهای استراتژیک حملەی اسرائیل به ایران چیزی نیست که به سادگی بتوان از آن گذشت.
یکی از پیشرفته ترین نیروهای هوایی جهان از آسمان باز عراق و سوریه گذشت و به فهرستی از اهداف نظامی در ایران هجوم برد.
تدارکات، اطلاعات، دقت و شدت این حملەی حساب شده بیانگر نوعی همکاری بین المللی گسترده با طرف مهاجم و ناترازی فاحش قدرت نظامی آن نه تنها با ایران بلکه به نوعی تمام کشورهای منطقه است

این امر ایران را در موقعیتی بغایت دشوار قرار داده است.
اگر تلافی کند، مارپیچ تصاعد بالاتر خواهد رفت و دشمن که هر بار حمایت بیشتری از آمریکا دریافت می کند، سطح و دامنەی درگیری را افزایش می دهد و به صرافت اجرای دکترین ضاحیه می افتد.
دکترین ضاحیه یک مرتبه از تخریب هسته ای پایین تر است.
مقابسەی بمباران شهر درسدن آلمان با حملەی اتمی به شهرهای هیروشیما و ناگازاگی به روشن شدن این مقایسه کمک می کند.
مضاف بر این مزیت های بازدارندگی ایران در منازعەی نامتقارن از طریق آسیب دیدن توانمند ترین بازوی خارجی آن یعنی حزب الله لطمه خورده است.
همچنین با پدیدار شدن دورنمای مداخلەی مستڤیم آمریکا در یک تبادل آتش ادامه دار، از هم اکنون بی میلی و یا ناتوانی دوستان فرضی ایران در پکن و مسکو برای کوچک ترین حمایت از ایران هویدا شده است.

اگر هم توپ در همین نقطه و در زمین ایران باقی بماند، مخاطرەی لطمه خوردن به بازدارندگی کشور وجود خواهد داشت.
طبعا از تبعات استراتژیک این فقره هم نباید به سادگی گذشت.

با این اوصاف چه باید کرد؟
یک ابتکار عمل سیاسی قدرتمند بین المللی که بتواند نقطەی پایانی بر تنش در این نقطه بنهد، به صورت موقت می تواند کارساز باشد.
ابتکار عملی که با مشارکت قدرت های بین المللی و منطقه ای از طریق برقراری نوعی آتش بس ضمانت شده میان ایران و اسرائیل، به صورت رسمی به حملات متقابل پایان دهد.
آتش بس فرضی مذکور لزوما نباید به خاموش شدن آتش سلاح ها در جبهه های غزه و لبنان که طیفی پیچیده و متنوع از مسائل در آنها وجود دارد گره بخورد و با مشتعل شدن آنها دوباره ایران را درگیر سازد.
اما می تواند شامل حوثی های یمن و پایان حملات آنها به کشتی ها در دریای سرخ شود، مشابه روندی که برای تنش زدایی با عربستان اتفاق افتاد.

در میان مدت اما تدابیر بزرگ تر و مهم تری مورد نیاز است. درس تلخ حوادث اخیر برملا شدن ناکامی و بیهودگی سیاست خارجی نگاه به شرق و نادیده گرفتن غرب است.
یک مثال تاریخی در این زمینه عبرت آموز است.
چین در دهەی شصت میلادی پیگیر یک سیاست خارجی انقلابی و بغایت آرمان گرایانه بود.
به علت بروز اختلاف و جدایی ایدئولوژیک با شوروی، پکن با هزینەای مضاعف سیاست ضد آمریکایی و ضد غربی خود را ادامه می داد.
در همین برهه اختلافات با شوروی متحد و همرزم ایدئولوژیک سابق مشتعل و رشته ای از درگیری های مرزی و مرگبار رخ داد.
نبردهایی که علیرغم ایستادگی پکن به علت ناترازی عظیم میان طرفین و قدرت آتش برتر شوروی به زیان چین تمام شد.

ضربەای استراتژیک که به منزلەی قسمی بیدارباش ایدئولوژیک عمل کرد.
چین از بیم توسعه طلبی شوروی که در هیات خصمی استراتژیک نمایان شده بود، پندارهای ایدئولوژیک و ستیزه جویی علیه " دشمن طبقاتی " یعنی امپریالیسم آمریکا را رها کرد.
این نقطه عطفی تاریخی و یک جراحی دردناک در نگاه چین به جهان بود.
تا سالها پکن لفاظی های سابق را ادامه داد، اما عملا در شراکتی استراتژیک با غرب قرار گرفت و جرقەی معجزەی اقتصادی آن زده شد.
درست نیم قرن پس از آن روزها چین ثروتمند و قدرتمند شده به صرافت رقابت با آمریکا و پایان سلطەی غرب بر جهان افتاده است.
برای ایران هم زمان یک بازاندیشی سرنوشت ساز فرا نرسیده است؟!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺" جنگ خلقی " اسلامی!

در حالیکه حملەی اسرائیل به ایران در کانون توجه قرار دارد، امروز تل آویو شاهد بزرگ ترین عملیات دهس بود.
حملات "دهس" ژانر جدیدی است که فلسطینیان بجای منفجر کردن خود با وسائط نقلیه، یا سلاح سرد و گرم در فضاهای عمومی سربازان و رهگذران اسرائیلی را آماج خود قرار می دهند.

امروز یک عرب اسرائیلی، کامیون خود را به صف عابران در یک ایستگاه اتوبوس نزدیک مقر موساد کوبید و یک نفر را کشت و پنجاه تن را زخمی کرد.
در ماه های گذشته حملات دهس افزایش چشمگیری داشته و عمق اسرائیل را هدف گرفته است.
این حملات که بازتابی از تداوم جنگ غزه و قساوت زایدالوصف آن است، تحولی نگران کننده برای اسرائیلی ها محسوب می شود.

همانگونه که گفته شد مهاجم امروز نه از ساکنان کرانەی باختری بلکه از شهروندان عرب اسرائیل و به اصطلاح فلسطینیان داخل خط سبز بود.
رادیکالیزه شدن جمعیت بیست درصدی اعراب شهروند اسرائیل بر اثر تداوم مناقشەی دیرپا با فلسطینی ها، همواره یکی از نگرانی های تل آویو بوده؛ امری که حملەی امروز بارقه های آن را نشان داد.

در طول انتفاضەی دوم در فاصلەی سال های 2000 تا 2003 در حملات انتحاری فلسطینی ها بیش از هزار اسرائیلی کشته شدند.
آمار قربانیان فلسطینی بر اثر خشونت های دولتی بیش از سه برابر این رقم بود.
در آن زمان رهبران حماس در برابر انتقادات دال بر تروریستی بودن حملات انتحاری در اتوبوس ها و رستوران ها و اماکن عمومی، به ارزش راهبردی آن استناد می کردند؛
بمب گذاران انتحاری، جنگنده های F16 ما هستند˸
اشارەای بە ناترازی امکانات و قابلیت های طرفین در یک نبرد نامتقارن.
جذابیت این راهبرد که پیشگام آن حماس و جهاد اسلامی بود، به جایی رسید که سازمان فتح یاسر عرفات و گروه مارکسیست جبهەی خلق هم آن را در دستور کار قرار دادند.
غیر از ایران، دولت وقت عراق هم فعالانه به تشویق و تایید این حملات می پرداخت.

پاسخ اسرائیل ترکیبی از تدابیر دفاعی و قتل های هدفمند رهبران فلسطینی بود؛
ترور سریالی رهبران و بنیانگذاران حماس، جبهەی خلق و ترور بیولوژیک یاسر عرفات به اضافەی جدا کردن سرزمین های فلسطینی از خاک اسرائیل توسط یک دیوار حائل و عقب نشینی یک جانبه از نوار غزه.
این تدابیر با برقراری قسمی توازن وحشت، حملات انتحاری را کاهش داد و عملا به پایان دوران عملیات های شهادت طلبانه منجر شد.

امروزه به نظر می رسد که عملیات دهس جایگزین آن شده است.
دهس که به نظر می رسد هنوز در فارسی و احتمالا انگلیسی معادل شایسته ای ندارد، از لحاظ تدارکات از حملات انتحاری آسان تر است و نیاز چندانی به سازمان دهی و تمهیدات قبلی ندارد.
یک رانندەی خودرو ناگهان مسیرش را کج و مردم سر راهش را زیر می گیرد، یا با اسلحەی خودکار بی هدف جمعیت حاضر را هدف قرار می دهد.
مقابله با این نوع عملیات ها که غالبا به صورت فردی انجام می گیرند، دشوارتر از حملات انتحاری است که توسط سازمان های مسلح هدایت و انجام می گرفتند.

به صورت کلی بالا گرفتن دهس بیانگر آن است که حتی در یک دولت فوق امنیتی و دارای قابلیت های بی نظیر اطلاعاتی مانند اسرائیل هم نمی توان تمامی اشکال مقاومت را سرکوب کرد.
همچنین خشونت لجام گسیخته معمولا نتیجه ی عکس آورده و به عصیان و شورش بیشتر ختم می شود.
هر قدر اسرائیل قابلیت های مهار و کنترل خود را بیشتر افزایش می دهد، اشکال جدیدی از مقاومت ظهور می کند.
عملیات دهس در صورت گسترش به خاطر تهدید عمق جمعیتی و جغرافیایی اسرائیل، تبعات مخرب تری از موشک های نقطه زن و دارای قدرت بالا خواهد یافت.
همچنین درگیر شدن جمعیت عرب اسرائیل در مقیاسی بزرگ تر در درازمدت چشم انداز هولناک جنگ داخلی را فراروی تل آویو قرار می دهد.

فارغ از ارزش گذاری و داوری دربارەی تروریستی بودن و سرزنش برخی وجوه غیر اخلاقی آن، می توان تبار آن را نه در آموزه های کلاسیک دینی بلکه در رهیافت هایی نظیر " جنگ خلقی " یافت که کمونیست ها در زمان جنگ سرد به تبلیغ آن می پرداختند.
گویی جنگ خلقی در هیاتی دیگر بازگشته و حماس  مشوق اصلی آن از نظرگاهی استراتژیک است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺دلار دربارەی "دیشب" چە می گوید؟

ارزیابی آنچه دیشب اتفاق افتاد، محتاج زمان بیشتری است، اما واکنش بازار به آن می تواند قدری به روشن شدن دورنمای سیاسی کمک کند.
بر خلاف آنچه که انتظار می رفت، بازار واکنشی محتاطاته به حملەی بی سابقەی دیشب نشان داد. بهای دلار دچار نوسان معناداری نشد و با کاهش نسبی این نکته را تصدیق کرد که تبعات روانی و بازنمایی رسانەای حملەی اسرائیل چیزی نبود که انتظار می رفت.
واکنش بازار و کوچک نمایی حمله از جانب ایران کمک می کند تا دور جدید تنش ها در این نقطه متوقف بماند.
در چند ساعت گذشته بر تعداد کشورهایی که تجاوز اسرائیل را محکوم می کنند، افزوده شده و  به موازات آن دولت های غربی هم خواهان خویشتن داری ایران و پایان پینگ پنگ نظامی ایران شده اند.
این اظهارات تاییدی بر تلاش های آمریکا در روزهای گذشته به منظور تعدیل پاسخ اسرائیل است.
موفقیت دولت آمریکا در زمینەی جلوگیری از یک درگیری گسترده تر در خاورمیانه می تواند به کارزار انتخاباتی کامالا هریس کمک کند.
به احتمال قوی ایران هم با درک این موضوع از هر اقدام شتابزده که خروجی سیاسی آن به سود دونالد ترامپ تمام شود، خودداری خواهد کرد.
صد البته با وجود احتمالا بالای کاهش تشدید در کوتاه مدت، با وجود ادامەی جنگ در غزه و لبنان و شکسته شدن قبح مواجهەی مستقیم میان ایران و اسرائیل، نباید مخاطرەی برخوردهای بیشتر در آینده را نادیده گرفت.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺پ.ک.ک و بانگ نابهنگام خروس در آنکارا!

ساعتی پیش پ.ک.ک مسئولیت حملەی اخیر به مرکز هوافضای آنکارا را برعهده گرفت.
درست یک رو،ز پس از سخنان دولت باغچه لی که روزنەی جدیدی به سمت نوعی "گشایش کردی" جدید تلقی شد، حادثەی آنکارا مانند بانگ نابهنگام خروس همگان را شگفت زده کرد.
پ.ک.ک در بیانیەاش گفته که این حمله ربطی به رخدادهای سیاسی اخیر ندارد و یک عملیات جنگی متعارف است که از پیش برنامه ریزی شده و مطابق جدول زمانی اجرا شده است.
راستی آزمایی این مدعا آسان نیست، پ.ک.ک به ندرت به آنکارا و استانبول حمله می کند. در موارد گذشته هم حملات آن آوردەی استراتژیک یا پیوستی سیاسی داشته است.
حملەی اخیر هم خارج از الگوی فوق نیست.
1⃣ احتمالا یک جناح مهم در این حزب نگران و ناامید از احیای روند صلحی است که در سال 2012 شروع و سه سال بعد بدون نتیجه خاتمه یافت.
الگوی عملیات نظامی ترکیه از آن تاریخ تغییر کرده و جنگی بی حد و مرز را به دشمن کرد خود تحمیل کرده است.
پهپاد بیرقدار در کانون جنگ کنونی قرار دارد و مسئول ترورهای هدفمندی است که روزانه در شمال عراق و شرق و شمال سوریه انجام می شود.
اگر این فرض مقبول باشد، باید پرسید؛
این جناح فرضی تا چه حد تحت تاثیر جهت های خارجی است؟ چه شباهتی میان آنها و بریگاد قسام بیشتر تندرو با دفتر سیاسی مستقر در دوحه و کم تر رادیکال وجود دارد؟
رقبای منطقه ای ترکیه در خاورمیانه - نظیر ایران و اسرائیل و روسیه - و موتلفان آن در استان ادلب که نگران سرنوشت خود هستند-، چه نگاهی به یک روند صلح احتمالی دارند.
2⃣ یک احتمال دیگر احیانا قصد پ.ک.ک برای ارزیابی میزان جدی بودن دولت ترکیه از رهگذر رصد سطح و میزان واکنش آن است.
اگر این طور باشد، یافته های موجود ناامید کننده است. چه ترکیه مطابق دکترین اسرائیل، واکنشی نامتناسب و بیش از حد از خود نشان داد.
نه تنها نیروی هوایی آن دهها سورتی پرواز جنگی انجام داد، بلکه عمدا جمعیت غیر نظامی را هم مجازات کرد.
اگر تغییری استراتژیک در نگرش آنکارا به مسالەی کرد به وجود آمده بود، طبعا نه با این شتابزدگی عمل می کرد و نه با این شدت و در این طراز به پاسخ گویی می پرداخت.
مقایسەی عملیات آنکارا با حملەی تروریستی داعش به مجلس شورای اسلامی از این جهت کارساز است.
در دومی که به مراتب از اولی مهم تر بود، واکنش ایران بغایت حساب شده و خویشتن دارانه تر بود.
در حالی که ترکیه مطابق دکترین ضاحیه عمل کرد که از سوی اسرائیل برای ویران سازی غزه و لبنان به کار رفت.
بمباران های ترکیه نشان داد که بیرقدار صرفا در مرکز دکترین دفاعی و استراتژی جنگی آن قرار ندارد، بلکه ناسیونالیسم فنی و تکنولوژیکی مولود پیشرفت در صنعت پهپادی، به قوەی عاقله و قلب منطق استراتژیک آن بدل شده است.
طبعا حکومتی با این ذهنیت نه تنها مهیای صلح نیست، بلکه از ابزار مذاکره و آتش بس و ...فقط برای تجدید قوا، بازآرایی استراتژیک صحنه و قسمی عملیات فریب استفاده می کند.
درست مانند اسرائیل که در اثنای مذاکرات آتش بس با حماس و حزب الله، تقریبا تمام رهبران درجەی یک آنها را کشت.
3⃣ یک فرض کم تر محتمل می تواند نگرانی پ.ک.ک از حضور ناگهانی رهبر زندانی اش در پارلمان ترکیه باشد.
اوجالان تا دیروز که با خوبشانش ملاقات کرد، حدود چهار سال است که منزوی و از کوچک ترین ارتباط با جهان بیرون محروم شده است.
فردی با این وضعیت نمی تواند در جریان اخبار و پیشامدهای روز باشد و حضور بی مقدمە و فوریش در تریبون های رسمی بدون چالش و تبعات منفی برای جریان تحت رهبری اش نیست.
سخنان باغچه لی و برخی شواهد دیگر حاکیست که ابتکار صلح مورد نظر دولت، دستکم در مراحل اولیه مستلزم دور زدن پ.ک.ک و تبدیل آن به بازیگر درجە دوم است.
به عبارت دیگر آنکارا می خواهد با ترکیبی از اوجالان و نمایندگان دم پارتی به مذاکره بنشیند و پ.ک.ک صرفا وظیفەی خلع سلاح از خود و احیانا انحلال ساختارهای حکومتی در سوریه را بر عهده داشته باشد!
از این رو می توان حملەی پ.ک،ک و بیانیەی اعلام مسئولیت آن را یادآوری مرکزیت و اهمیت قندیل تلقی کرد.
همچنین ذکر این نکته که در هر فرایند صلح احتمالی، اوجالان نقشی نمادین خواهد داشت و نمایندگان کرد دم پارتی هم صرفا تسهیل گر خواهند بود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺ترکیه روی اسرائیل را سپید کرد!

ترکیە روی اسرائیل را سفید کرد. پس از یک حملەی تروریستی مشکوک در آنکارا، جنگنده های ترکیه چندین شهر را در شرق و شمال سوریه بمباران کردند.
در بمباران شهرهای رقه، کوبانی، منبج، حسکه و تل رفعت، نیروگاه های برق، ایستگاه های قطار، نانوایی ها و لوله های انتقال آب هدف قرار گرفت.
ترکیه پ.ک.ک را عامل حملەی آنکارا می داند، اما معلوم نیست چرا غیرنظامیان و زیرساخت های حیاتی شمال و شرق سوریه را نابود می کند.
اسرائیل برندەی اصلی حملات بدون دلیل و ویرانگر ترکیه است. چه در پرتو این تحولات حاشیەی امنی برای ادامەی سیاست تجاوزکارانە در غزه و لبنان پیدا می کند.
وزیر خارجەی این رژیم خوشحال از پیدا شدن یک " شریک جرم " نزدیک سازمان ملل و جامعەی جهانی را به رویارویی متهم و پرسیده؛
چرا حملات اسرائیل را محکوم می کنید ولی به بمباران های مناطق مسکونی توسط ترکیه واکنش نشان نمی دهید؟
بمباران های دو روز گذشته، هدف اصلی دولت آنکارا از طرح ترفند صلح را هم برملا می سازد.
موجودیت خودمختار کردها خار ژئوپولتیک چشم ترکیه است.
ناامیدی آنکارا از سارش با سوریه بر سر کردها و ناخرسندی از ادامەی حمایت آمریکا از یگان های مدافع خلق، ترکیه را در تنگنایی راهبردی گذاشته است.
از عمر موجودیت خودمختار کرد شمال و شرق سوریه، قریب پانزده سال گذشته و به تدریج در حال تثبیت و تبدیل شدن به واقعیتی مسلم است.
آنکارا به لحاظ سباسی و نظامی در مقابله با آن ناکام مانده و این گونه فشارهای داخلی در این زمینه را تخلیه می کند.
ظاهرا ابتکار صلح حزب گرگ های خاکستری که پریروز مطرح شد و بمباران جنگنده های F16 در یک پیوستار واحد جای می گیرند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

14k 0 206 321

🔺ژنرال سیسی و نصیحت ایران!

✅گفته می شود در جریان دیدار امروز روسای جمهور ایران و مصر، ژنرال سیسی به همتای ایرانی خود گفته است؛
تصویر نادرستی از کشور شما در چهل سال گذشته در منطقه و جهان بوجود آمده، در اصلاح آن بکوشید!
شکی نیست که سیسی به عنوان رهبری خودکامه که با انتقادات حقوق بشری گستردەای روبروست، در جایگاهی نیست که ایران را نصیحت کند.
صد البته مقصود وی نه سیاست داخلی ایران بلکه جهت گیری ضد غربی سیاست خارجی آن و رویکرد ضد اسرائیلی مفرط آن است.
یحتمل سیسی در گوشی به همتای ایرانیش گفته؛
چکار به صدور انقلاب و مبارزه با اسرائیل و بازتعریف و تعدیل نظام جهانی دارید، بچسپید به داخل و از حکومت کردن لذت ببرید!
غربی ها دربارەی اسرائیل و انرژی و جنگ اوکراین حساس و سازش ناپذیرند، اما در مورد دمکراسی و حقوق بشر راه می آیند و مسائل را نادیدە می گیرند!
احتمالا وی برای اثبات درستی این سخن، مصر و عربستان و امارات را مثال زده است.

✅درک تاریخی سیسی در این زمینه ریشه در تجربەی مصر به عنوان کشوری سابقا انقلابی دارد.
قاهره در زمان ناصر و در فاصلەی سال های 1952 تا 1972 کانون انقلاب به شمار می رفت.
مصر تحت رهبری جمال عبدالناصر نه تنها رهبر جهان عرب، بلکه محوری ترین کشور جهان مسلمان و سرنمون کشورهای آسیایی و آفریقایی بود.
سرزمین نیل، ستاد پشتیبانی از انقلابیون الجزایر و  میزبان چه گوارا بود، ستون اصلی جنبش عدم تعهد و رهبر جهان سوم و یک پایش هم در جنگ داخلی یمن قرار داشت و از مبارزه با اسرائیل هم غافل نبود.
چرخش اصلی اما در سال 1972 با اخراج کارشناسان روسی توسط سادات رخ داد.
رخدادی که یک شبه مصر را از کشوری شرقی به متحد بلوک غرب تحت رهبری آمریکا بدل کرد.
  جنگ یک سال بعد آن با اسرائیل هم تغییری در این جهت گیری پدید نیاورد.
از آن تاریخ مصر در مدار غرب باقی مانده و رژیم حاکم بر آن از مواهب حمایت غرب بهره برده است.
مضاف بر آن شبه جزیرە سینا را که در عهد انقلابی گری از دست داده بود، در زمانەی محافظه کاری دوباره بدست آورد.
انقلاب فوریەی 2011 که به سقوط راس نظام و نه خود نظام انجامید، میان پردەای گذرا بود که با آمدن سیسی در کودتای خونین سه سال بعد به روال سابق خود بازگشت.

✅ادراک شهودی و منطق سیاسی سیسی احتمالا ریشه در حافظەی تاریخی مصریان در قرن نوزده هم دارد.
150 سال پبش از آنکه دولت های عرب عراق و لیبی توسط یک ائتلاف غربی تحقیر و خلع سلاح شوند، مصر به عنوان پیشگام مدرنیته در جهان اسلام، تجربەای تلخ در این زمینه از سر گذراند.
قصه این بود که محمد علی نخستین خدیو و نایب السلطنەی امپراتوری عثمانی در مصر با الهام از آموزەهای انقلاب فرانسه دست به اصلاحات بزرگی زد و رژیمی متمرکز و مقتدر پدید آورد.
مصر محمد علی در آستانەی قسمی انقلاب صنعتی بود و اگر وسوسەهای کشورگشایی به سراغش نمی آمد، احتمالا اسکندریه و قاهره به زودی منچستر و لندن شرق می شدند.
کشور نیمه مستقل اما علم استقلال برداشت و در آرزوی تشکیل یک امپراتوری عربی بر ویرانه های عثمانی در سال 1837 به شام یورش برد.
بریتانیا که نگران فروپاشی عثمانی و از دست رفتن موازنه با روسیه بود، پنج قدرت مطرح اروپایی آن زمان را با خود همراه کرد و به نجات خلیفه پرداخت.
محمد علی نه تنها سرکوب شد، بلکه ناچار گردید ارتش 250000 نفری اش را به 18000 نفر کاهش دهد و از مخارج نطامی بکاهد و کارخانه های اسلحه سازی را برچیند.
این تحول احتمالا نخستین مورد خلع سلاح یک کشور در عهد مدرن و در آغاز دوران استعمار بود که از قضا در همین خاورمیانه رخ داد.
سیسی نیک آگاه است که جهان امروز با دویست سال قبل تفاوت چندانی ندارد. آمریکا جای امپراتوری بریتانیا را گرفته و زمانی طولانی برای رسیدن به تعادلی جدید و عبور از نظم غربی حاکم در پیش است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔺ایران و آرمان بریکس: دمکراسی برای جهان، خودمختاری برای ایران!

سخن رانی پزشکیان در اجلاس بریکس از حیث هنر انشا نویسی زیبا و این متن که احنمالا اثر جواد ظریف است، تمامی خصائص یک انشای خوب را دارد.
اما جهان سیاست و واقعیت های بی رحم آن  میانەی چندانی با مهارتی ندارد که در مدلرس آموخته می شود.
گروه عمدتا اقتصادی بریکس با مجموعەای متنوع و نامنسجم از کشورها، فاقد تاثیر گذاری کافی بر روندهای جهانی است.
چین، روسیه و ایران به درجات مختلف و با انگیزه های گوناگون مایلند غرب را به چالش بکشند.
اما یقینا هند، برزیل و عربستان چنین رویایی در سر ندارند.
تازه داستان چین با ایران جداست. پکن بر خلاف ایران در اقتصاد جهان ادغام شده و صرفا یک مجوز مادام العمر برای سیستم سیاسی استبدادیش می خواهد.
پکن در برابر غرب که روی دمکراسی درون دولت ها تاکید می کند، دمکراسی را بیرون دولت ها می خواهد؛ عیسی به دین خود و موسی هم به دین خود!
سخنان پزشکیان هم چیزی جز بیان این آرزوی چینی نیست!
نیاز امروز ایران اما نه صلح چینی بلکه جنگنده  و سیستم های دفاع هوایی نو برای جنگ با اسرائیل است که چین و روسیه آن را نمی دهند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺صلح ترکیه و پ.ک.ک: سراب یا واقعیت؟

سخنان امروز دولت باغچەلی رهبر حزب ضد کردی و نژادپرست حرکت ملی ترکیه دربارەی امکان سخنرانی عبدالله اوجالان در پارلمان کشور شگفت انگیز و تا حدی غافلگیر کننده بود.
حزب آقای باغچه لی متحد اصلی اردوغان است و   آقای اوجالان هم رهبر زندانی پ.ک.ک است.
حزبی که درست چهل سال است درگیر جنگی خونین با دولت ترکیه است.

علیرغم بدیع بودن سخنان این خصم کهنه کار کردها، نباید دچار خوش بینی های مفرط و ارزیابی های شتابزده شد.

شخصا آرزو می کردم سورپرایز باغچه لی مانند سخنرانی غافلگیر کنندەی انور السادات رئیس‌ جمهور اسبق مصر در مجلس ملی برخاسته از انگیزه های صادقانه و واقعیت های استراتژیک باشد.
سادات در نوامبر 1977 در اوج تخاصم با اسرائیل ناگهان گفت که در راه صلح حاضر است حتی به بیت المقدس برود.
حرامی سیاسی که گفتنش در آن زمان نیازمند تهوری بیش از حد متعارف بود.
مصر زمبن می خواست و اسرائیل صلح. در گذشته سادات تلاش کرده بود که شبه جزیرەی سینا را با جنگ بازپس بگیرد و نتوانسته بود.
اسرائیل هم با وجود پیروزی های نظامی پی در پی در منطقه مطرود و منزوی بود و در بدر دنبال مشروعیت می گشت.
معادلەی فوق کار خود را کرد و از دل آن روند کمپ دیوید در آمد.

اکنون باید پرسید اردوغان و باغچه لی چه می خواهند؟ مهم تر از آن، انگیزەهایشان تاکتیکی است یا راهبردی؟
پ.ک.ک چه می خواهد و در یک بده بستان فرضی طرفین چه به یکدیگر می دهند؟
به نظر می رسد که دو مسالەی داخلی و خارجی ائتلاف حاکم را به برخی نرمش های سیاسی گذرا و تاکتیکی وادار کرده است.
اول: نیاز به حد نصابی قانونی جهت تغییر مجدد و چند بارەی قانون اساسی به منظور تداوم دورەی ریاست اردوغان.
این امر بدون همکاری حزب کردی دم پارتی ممکن نیست.
مضاف بر آن چانکایا از چشم انداز نزدیکی حزب کردها با حزب اصلی رقیب و تقویت شدەی جمهوری خواه خلق نگران است و در اندیشەی خلل در آن می باشد.

دوم: به نتیجه نرسیدن ابتکار اردوغان برای آشتی با بشار اسد و اصرار دمشق به خروج نیروهای ترکیه از سوریه.
اردوغان در حال حاضر اصلی ترین تهدید امنیتی خود را موجودیت شبه دولتی کردی می داند که در مرزهای جنوبی اش در سوریه شکل گرفته.
وی برای مقابله با آن حتی حاضر بود به قول خودش با شیطان هم پیمان شود.
بن بست ایجاد شده در این روند که با پویایی های ناشی از تداوم حضور نیروهای آمریکایی، وضعیت استان ادلب، درگیری روسیه در اوکراین و جنگ قریب الوقوع ایران و اسرائیل پیچیده تر شده، چشم انداز آنکارا را هم تحت تاثیر قرار داده است.

ترکیه که به دنبال استفاده از کارت دمشق علیه کردها بود، یحتمل این بار بخواهد با نوعی بازی معکوس، سوریه را جهت نرمش بیشتر تحت فشار قرار دهد.
مضاف بر این همگرایی اخیر با عراق هم نتوانسته به تحولی معنادار و سرنوشت ساز در جنگ علیه قندیل بینجامد،
با این اوصاف شکنندگی اقتدار در داخل و پیچیده تر شدن روند تحولات در منطقه، ائتلاف حاکم را محتاج زنگ تنفسی احتمالا کوتاه کرده است.
بعید است این وضعیت  تازه به تغییری استراتژیک در معادلەی قدیمی با کردها بینجامد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔺با چشمی اشکبار و وجدانی شرمسار این فیلم را ببینیم!

تصویر سوررئال دختر بچەی فلسطینی که در میان ویرانەهای شمال غزه خواهر زخمیش را بر دوش می کشد!
این تصویر بیش تر از سکانس "واپسین نبرد رهبر فلسطین" که با تکەای چوب به مصاف کوادکوپتر پیشرفتە رفت، عبرت آموز و تکان دهنده است:
شکاف جهان گرسنەی جنوب و شمال ثروتمند، نظم جهانی مبتنی بر استانداردهای دوگانه، حق حیات بیشتر برای شهروندان جهان غربی در برابر شرقیان شهروند درجه دو و سه....

نظم جهانی برخاسته از نظام های سیاسی غربی نه تنها دمکراتیک نیست، بلکه به حکومتی استبدادی با داشتن سیستم شهروندی درجه بندی شده شباهت می برد.
ملت های کوچک و ضعیف و بدون دولت قربانیان اصلی این بی عدالتی بزرگند.

اسرائیل موجودیتی استعماری  و دارای خاستگاهی مشابه جوامع ملی است که مهاجران غربی در کانادا، استرالیا و زلاندنو به زیان بومیان اصیل ساختند.
اما با مقصدی متفاوت با کشورهای فوق و این توهم؛ که می شود هم یهودی بود و هم دمکراتیک!
صد البته کلنی سازی در قلب شرق مسلمان با داشتن تاریخی کهن و تمدن های تا این اواخر مترقی و جمعیتی متراکم محتاج جنگ و خون ریزی بیشتری است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺شش حقیقت مهم دربارەی انتخابات اقلیم کردستان

انتخابات اقلیم کردستان پس از دو سال تاخیر و چهار بار تعویق سرانجام دیروز برگزار شد.
برگزاری این انتخابات در میانەی افزایش نارضایتی عمومی از فساد و ناکارامدی حکومت، تنش فزاینده میان دو حزب حاکم، فشارهای روزافزون ایران و ترکیه، توقف صادرات نفت و بحران اقتصادی واجد اهمیت خاصی است.
در ذیل تلاش می شود به پنج فراز پراهمیت آن اشاره شود.

1⃣ صرف نظر از نتایج که هم اکنون برآوردهای اولیەی آن در دسترس است، این انتخابات منجر به تغییر معناداری در روندهای حاکم کنونی نمی شود.
تقریبا مانند ایران که نهادهای اصلی قدرت خارج از دسترس صندوق های رای هستند، در اقلیم هم کم و زیاد شدن کرسی احزاب تاثیری بر کانون های قدرت مستقر در دفاتر سیاسی دو حزب عمده و خانوادەهای قدرتمند اقلیم ندارد.

2⃣ در انتخابات دیروز اتحادیەی میهنی موفق شدە که تعداد کرسی های خود را بیشتر کند و در مقابل حزب دمکرات پنج کرسی از دست داده است.
این تغییرات ناظر به بازسازی و منسجم شدن اتحادیه تحت تسلط پسران طالبانی و هم چنین تغییر در قانون انتخابات است که باعث شد حزب دمکرات برخی امتیازات قبلی را از دست بدهد.
نتیجەی فوق احتمالا باعث افزایش شکاف میان دو حزب شده و بن بست فعلی تداوم خواهد داشت.
به ویژه از این نظر که پارتی نتوانسته به اکثریت مورد نیاز برای تشکیل دولت دست یابد و محتاج ائتلاف با احزاب کوچک تر است.

3⃣ پدیدەی این انتخابات، جنبش نسل نو است. یک حزب جدید اپوزیسیون که به لحاظ ساختاری و کارکردی با احزاب کلاسیک کرد متفاوت است.
برخلاف احزاب قدیمی کرد که عمدتا خاستگاه های ناسیونالیستی دارند، نخستین کنش شاهسوار عبدالواحد رهبر آن، مخالفت با رفراندوم استقلال در سال 2017 بود.
این حزب با عبور از گفتمان سنتی ناسیونالیسم کرد، به انتقاد از دو حزب حاکم پرداخته و توجه به مسائلی از قبیل آزادی و عدالت را در گفنار خود برجسته کرده است.
کسب دستکم 15 کرسی توسط یک کارآفرین و سرمایه دار جوان از این لحاط محتاج قدری آسیب شناسی است.
بیشتر از این منظر که فرسایش سامان سیاسی موجود و بی اعتباری و تضعیف نهادهای آن را نشان می دهد.

4⃣دو حزب اسلامی فعال در اقلیم جمعا ده کرسی بدست آوردە و اتحاد اسلامی کردستان که شاخەی غیر رسمی اخوان المسلمین محسوب می شود، توانسته بر تعداد آرای خود بیفزاید.
این روند تا حدی با تحولات موجود در منطقه و به فرض مثال پیروزی اخیر اسلام گرایان در اردن مطابقت دارد.
در مقابل جمعیت عدالت که پسوند اسلامی را از نامش برداشته با کاهش آرا مواجه شده، یحتمل به علت همین اقدام خود کرده و دلسردی هواداران مصمم از لغزندگی گفتمان دینی آن.
نکتەی مهم دیگر روی آوردن هر دو حزب دمکرات و اتحادیەی میهنی به عناصر اسلامی در کارزارهای انتخاباتی شان بود.
تحولی که این انتخابات را با ادوار قبل متمایز ساخت. دو حزب عمده تعمدا از خاستگاه و ساختار سکولار خود فاصله گرفته و در یک همبستگی معنادار با تحولات زیر پوستی جامعه، رویکردی مذهبی برگزیدند.

5⃣ جنبش تغییر که قبلا معتبرترین گروه اپوزیسیون بود، با از دست دادن تقریبا تمام کرسی هایش به بازندەی اصلی بدل شد.
غیر از دست دادن رهبر کاریزماتیک و اختلافات داخلی، دلیل اصلی مشارکت ناموفق آن در قدرت بود.
شرکت جنبش تغییر در دولت و " خرید " بیشتر مسئولان و وزرایش توسط حزب دمکرات با وسوسه های مالی، پایگاه اجتماعی آن را زائل و امید اجتماعی به توانایی اپوزیسیون را را تضعیف کرد.
بخشی از آرای جنبش تغییر به سمت نسل نو رفت، اما در صورت امتناع اقلیم از اصلاحات و دچار شدن نسل نو به سرنوشت سلف خود، احتمال گسترش نارضایتی و کاهش حضور مردم در انتخابات های آتی دور از ذهن نیست.

6⃣ در این انتخابات هم دگربار منطقه گرایی احزاب به عنوان میراث شوم جنگ داخلی خود را نشان داد.
حتی دو حزب اصلی به سختی توانستند در هر چهار حوزەی انتخاباتی حداقل آرا را بدست آورده و نامزدی را روانەی پارلمان کنند.
بزرگترین و قدرتمندترین حزب اقلیم یعنی پارتی حدود 800 هزار رای کسب کرده که تقریبا دو برابر حزب پس از خود است.
اما نکته این جاست که دقیقا نصف این آرا از استان دهوک بدست آمده که به علت تعلق به یک حوزەی زبانی - فرهنگی متفاوت با اکثریت سورانی اقلیم، قلعەی تسخیر ناپذیر و مخزن رای پارتی محسوب می شود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺اسرائیل و استراتژی جنگ جنگ تا پیروزی!

با تهدیدهای امشب اسرائیل مبنی بر حمله به تمام زیر ساخت های اقتصادی حزب الله و شعبات بانک قرض الحسنه، جنگ لبنان وارد فازی متفاوت می شود.
ظاهرا تل آویو که از روند جنگ ناراضی است، تصمیم به غزه سازی لبنان گرفته است.
مقاومت غیر منتظرەی حزب الله در جنگ زمینی و تداوم حملات موشکی و پهپادی آن به عمق اسرائیل، عامل اصلی این تغییر تاکتیک است.
در شمال غزه هم دولت نتانیاهو با اجرای طرح موسوم به ژنرال ها در پی غیر مسکوتی کردن دائمی این ناحیه، گرسنگی دادن به ساکنان آن و اجبارشان به ترک همیشگی زادگاهشان است.
اسرائیل از این رهگذر می خواهد با روند تجدید قوای حماس در شمال غزه مقابله کرده و با از بین بردن زیست گاه انسانی و نابودی اکوسیستم، حماس را به زانو در بیاورد.

اجرای این برنامه در لبنان می تواند ابعادی دیگر نیز داشته باشد؛ با ادامەی فشارها بە حزب اللە و تشدید اقدامات غزه سازی نظیر بمباران احتمالی فرودگاه بیروت، حزب الله را زیر فشار رقبای سیاسی در دولت لبنان قرار دهد.
از طرف دیگر با مرعوب ساختن جامعەی شیعە به عنوان پایگاه اجتماعی اصلی حزب الله، از قدرت و اعتماد به نفس آنها را در رقابت با مسیحیان مارونی و سنی های لبنان می کاهد.
یحتمل آمال نهایی اسرائیل در این زمینه لبنانی کردن جنگ از طریق راه انداختن نوعی جنگ داخلی مطابق الگوی دهەهای هفتاد و هشتاد این کشور است.
شرایط لبنان کثیرالمله تا حدی با غزەی همگن و یکدست متفاوت است و متغیرهای بیش تری در آن فعالند.
اما از سوی دیگر حزب الله در قیاس با حماس از مزیت هایی چون در محاصره نبودن و داشتن زرادخانەی مجهزتر برخوردار است.

در یک سال گذشته جنگ غزه به نوعی بن بست رسیده و اسرائیل از آزادی گروگان ها و دست یابی به یک پیروزی پایدار و راهبردی باز مانده است.
خوش بینی هایی که پس از مرگ سنوار پدید آمد، تنها سه روز بعد با نبردهای سخت در جبالیا و کشته شدن یک ژنرال عالی رتبەی اسرائیلی رنگ باخت.
با این وصف آیا اسرائیل می تواند در لبنان حزب الله را از مرزها دور و به حملات راکتی آن به شمال کشور پایان دهد؟
نگاهی به تجربەی غزه نشان می دهد که این هدفی دست نیافتنی است.
آتش بس تنها راهی است که هم باعث آزادی گروگان ها می شود و هم ایمن شدن دوبارەی مناطق شمالی.
امری که نتانیاهو نشان داده که به هیچ وجه آمادگی پذیرش آن را ندارد.
با این وضع باید منتظر ادامەی بن بست، گسترش بحران و مواجهە با پیامدهای ناشناخته و ویرانگر جنگ با ایران بود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺موضع ایران واقعا چیست؟

عباس عراقچی گفته که راه حل دو دولت، صلح پایدار به ارمغان نمی آورد و صلح در منطقه و حل مسالەی فلسطین تنها از رهگذر " دمکراسی در سرزمین های فلسطینی " بدست می آید.
هر چند دقیقا مقصود وزیر خارجه از این عبارت پردازی تازه مشخص نیست، اما یحتمل تکرار موضع کلی ایران دربارەی رفراندوم است.
صد البته در موضع موصوف هم هیچگاه چندان به جزئیات پرداخته نشده و معلوم نیست چه کسانی می توانند در رفراندوم موصوف شرکت کنند.
مثلا  مقصود از "فلسطینیان اصیل" مورد نظر ایران چیست؟
و شامل کدام دسته از یهودیان می شود؟

چیزی که عباس عراقچی امروز بر زبان آورده - شاید بی آنکه خود بداند - تکرار موضع سااف در فاصلەی سال های 1968 تا 1988 است.
ساف پس از اینکه توسط فتح و گروه های چپ گرای فلسطینی تسخیر شد، منشور ملی سابق را کنار گذاشت و از ایدەی فلسطین دمکراتیک واحد سخن بە میان آورد.
بر اساس آن، تمام یهودیان ساکن در فلسطین صرف نظر از تاریخ مهاجرت، در کنار عرب ها به شهروندان برابر کشور تبدیل و دولت دمکراتیک سکولار آن را می ساختند.
این طرح جایگزین منشور ملی 1964 شد که می گفت فلسطین کشوری عربی است و شهروندی آن از آن کسانی است که قبل از سال 1917 در آن سکونت داشته اند.
به عبارت دیگر وعدەی بالفور به عنوان مبدا محسوب و یهودیان پس از آن مشمول اخراج می شدند.
البته سند 1968 از آنچه منشور 1964 می گفت واقع بینانه تر بود.
چه اولی مستلزم برگشت تاریخ به عقب و بازگرداندن مسیر به مقطع عثمانی بود.
اما سند دوم هم با انکار یهودیان به عنوان اجتماعی ملی در پی انحلال اسرائیل و تشکیل دولتی تازه به جای آن بود.
اقدامی غیرممکن که مستلزم تغییری انقلابی در توازن قوا در هر دو سطح منطقه و بین الملل به شمار می رفت.

فلسطینی ها به مرور زمان و متناسب با محدودیت های خویش، دیدگاه خود را تعدیل کردند.
در سال 1988 سازمان آزادیبخش فلسطین، رسما قطعنامەی 242 را پذیرفت و عملا به راه حل دو دولتی گردن نهاد.
پذیرش این قطعنامه به معنای قبول تشکیل دولت فلسطین در خطوط آتش بس سال 1949 بود.
یعنی پذیرش قطعنامەی 181 سازمان ملل که در سال 1947 به تصویب رسید و پیشنهاد کرد فلسطین به دو دولت یهودی و عرب تقسیم شود،
صد البته با قبول متصرفات بعدی اسرائیل در جنگ های موسوم به استقلال.


با این اوصاف، نگرش فلسطینی های مبارز سه ایستگاه را پشت سر گذاشته است؛
پلتفرم اخراج یهودیان، تشکیل دولت دمکراتیک مشترک و راه حل دو دولت.
حتی حماس در مقام جناح تندروتر جنبش فلسطین نیز راه حل دو دولت را عملا پذیرفته است.
به دو دلیل:
شرکت در انتخابات سال 2006 که محصول روند اسلو بود و مشروعیت خود را از پیمان صلح سال 1993 ساف و اسرائیل می گرفت.
و دوم، سند دفتر سیاسی حماس که در قبال تشکیل دولت فلسطین در سرزمین های قبل از جنگ 1967 به اسرائیل پیشنهاد آتش بس نامحدود می دهد:
نوعی حفظ ظاهر و عمل گرایی شرمسارانه و معطوف به اهداف راهبردی.
در این میان به نظر می رسد موضع ایران چیزی در میانەی ایستگاه اول و دوم است.
منشور 1964 که از بازگرداندن یهودیان قبل از 1917 می گوید و سند 1968 که خواستار تشکیل دولت دمکراتیک سکولار در سرزمین تاریخی فلسطین است.
مساله اما این است که خود فلسطینی ها به انضمام تمام دولت های عرب دهه هاست که از هر دو عبور کردەاند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺حمله به خانەی نتانیاهو و پیامدهای آن

حملەی پهپادی حزب الله به اقامتگاه نتانیاهو در قیصریه تحولی در جنگ جاری ایجاد نمی کند.
اما می تواند بسته به ادراک اسرائیلی ها، پیامدهایی استراتژبک داشته باشد.
یک پرتابەی حزب الله با مخفی شدن از دید رادارها هفتاد کیلومتر در اسرائیل پرواز کرده و به محلی معین اصابت کرده است.

پس از حمله به مقر لشکر گولانی در اطراف حیفا، این دومین مورد موفق در عبور از گنبد آهنین است.
ضمنا حاکی از اشراف اطلاعاتی حزب الله بر مکان های استراتژیک دستکم در استان شمالی اسرائیل است.
لذا نمی توان آن را تصادفی قلمداد کرد و،حتما ذهن استراتژیست های اسرائیلی را مشغول می سازد.
نکتەی مهم دیگر اصابت به اقامتگاه نخست وزیر اسرائیل است.
گرچه در زمان حمله، نخست وزیر اسرائیل در آن حضور نداشته، اما نفس اقدام حزب الله در هدف قرار دادن محل اقامت رهبر اسرائیل، خالی از پیامدهای استراتژیک نیست.

به احتمال قوی حمله کنندگان می دانستند که اقامتگاه خالی است و با علم به آن اقدام به پرتاب پهپاد کردەاند.
بدین معنا که صرفا دنبال دستاوردی بزرگ در میدان جنگ روانی و سیاسی بودە تا از مزیت بازدارندگی آن در جریان جنگ جاری بهره ببرند.

پرواضح است که دریافت استراتژیک اسرائیل در این زمینه مهم تر از انگیزەی اصلی حزب الله است.
پیداست که با علم به ناترازی عظیم قدرت نظامی طرفین، اسرائیل آن را به عنوان رخدادی تعیین کننده قلمداد نخواهد کرد.
اما ممکن است با تفسیر آن به منزلەی نوعی عبور بی پروا از خطوط قرمز درصدد تلافی بر بیاید و بکوشد معادلەی جدیدی وضع کند.

در دوران معاصر هدف قرار دادن رهبران سیاسی و سران کشورها در میانەی کارزارهای نظامی سنتی عمدتا غربی بوده است.
طرف مقابل به دلیل ناتوانی نظامی و بیم مواجهه با عواقب ویرانگر کم تر به صرافت انجام آن افتاده است.
در سال 1986 آمریکا به هدف کشتن قذافی کاخ او را بمباران کرد.
در فاصلەی سال های 1991 تا 2003 هم بارها به اماکنی که فکر می کرد صدام حسین در آنها حضور دارد، حملەی نظامی نمود.
در نهایت هم هر دو رهبر مستقیم و غیر مستقیم توسط دولت های غربی به قتل رسیدند.

در اقدامی نامتعارف صدام حسین کوشید به انتقام جنگ کویت، بوش پدر را در سال 1993 در زمان ریاست بیل کلینتون در کویت ترور کند.
گفته می شود ده سال بعد از آن یکی از انگیزه های بوش پسر در حمله به عراق انتقام تلاش برای ترور پدرش بود!
در واقع صدام بهای آن را با سرنگون کردن حکومتش داد.
اخیرا هم آمریکا پس از گزارش هایی دال بر انگیزەی ایران برای گرفتن انتقام ترور سپهبد سلیمانی از ترامپ، صراحتا هشدار داد که آن را به عنوان عمل نظامی در نظر می گیرد.
مشخص نیست اسرائیل چگونه با حملەی امروز کنار می آید؟
آن را کم اهمیت دانسته و نادیده می گیرد، یا بر اساس رهیافت های استراتژیک پیش گفته عمل می نماید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺آیت الله میرباقری و گفتگوهای کنار استخر!

در فضای پرتنش خاورمیانه و در زمانی که بوی جنگ بیش از هر زمانی به مشام می رسد، یک عضو مجلس خبرگان رهبری گفته است:

خدا یک طرح بزرگ برای مردم جهان دارد و آن عبارت از جنگ میان کافران و مؤمنان است که از آغاز خلقت تا پایان جهان ادامه دارد. 
پیروزی نهایی در این جنگ برای مؤمنان است و این پیروزی هم قطعی است. 
 جنگ میان کافران و مؤمنان برای خالص‌سازی است تا صف مؤمنان از کافران جدا شود. مقصد این جنگ .قرب خداست.
برای رسیدن به مقصد قرب الهی حتی اگر نصف مردم جهان کشته شوند، می‌ارزد.


در ساعاتی که از بیان این سخنان می گذرد، صاحب نظر
انی ارجمند مبدا و مقصد " غیر دینی " این گفتار را به درستی برجسته کردەاند.
اما ندیدەام بە خاستگا
ە مدرن این بیان فارغ از روکش الهیاتی آن اشاره شود.
آنچه میرباقری گفته، یحتمل بدون آنکه خود بداند چیزی جز  نظریەی مارکسیستی  "اجتناب ناپذیری جنگ ها" نیست.
مطابق این نظر، تضاد میان سرمایه و کار و جنگ طبقاتی بین المللی جز از طریق نبرد نهایی میان نظام های اجتماعی متفاوت حل نمی شود.
جنگی که با شکست سرمایه داری غرب و پیروزی نهایی سوسیالیسم مغلوبه می شود.

پرواضح است که نگرەی آخر الزمانی موصوف به مثابەی قسمی مدرنیتەی تحریف شده می تواند آبشخورهایی دینی نیز داشته باشد.
اما تنها در صورت بندی های ایدئولوژیک و مدرن توانست به مثابەی یک پیوستار مدون ظاهر شود.
صد البته برای جریان های سیاسی نـظیر جبهەی پایداری با خاستگاه اجتماعی معین و آبشخورهای فکری متناظر با آن رهیافت مزبور از طریق نوعی مائوئیسم اسلامی قابل استحصال است.

در مقطعی بر سر تز همزیستی مسالمت آمیز خروشچف رهبر وقت شوروی میان او و کمونیست های چینی مناقشاتی درازدامن و تلخ در گرفت.
خروشچف پس از مرگ استالین بدنبال بازسازی اقتصادی روسیه و جبران عقب ماندگی های فنی و علمی آن از غرب بود.
لذا با این استدلال که در عصر اتم و هراس نابودی همگانی، دیگر جنگ پدیدەای اجتناب ناپذیر نیست، تز همریستی مسالمت آمیز را پیش کشید.
بر مبنای این ایده کشورهای جهان با داشتن نظام های سیاسی و اجتماعی گوناگون می توانند در صلح به سر ببرند.
خروشچف ضمن پذیرش مصالحه و پرهیز از جنگ، بر تداوم جنگ ایدئولوژیک و تبلیغ برتری نظام کمونیستی بر لیبرال دمکراسی تاکید داشت.

امروز هم نوعی تز همزیستی مسالمت آمیز بن مایەی فکری و سیاسی دولت هایی چون چین، ایران، روسیه، کوبا و ...است.
کشورهایی که بر به رسمیت شناختن تنوع نظام های ارزشی و سیاسی متفاوت در پهنەی بین المللی انگشت می نهند و تاکید جهان غربی بر جهان شمولی ارزش هایی چون آزادی و دمکراسی را مداخلات استعماری و زیاده خواهانه می دانند.

قصه اما این جاست که در دهەی پنجاە میلادی مائو رهبر انقلاب چین و "خورشید سرخ خاور"، این تفسیر به اصطلاح مماشات طلبانه را بر نتابید و همتای روسش را متهم کرد در اصول مسلم مارکسیزم تجدید نظر و بدعت آوری کرده است.

یک گفتگوی میان آنها در جریان آخرین سفر خروشچف به پکن در آگوست 1958 با لباس شنا و در کنار استخر هنوز زبانزد است.
مائو: رفیق خروشچف! آمریکا ببر کاغذی است و نظریەی شما دال بر پرهیز از رویارویی با آن زیادی مماشات طلبانه و غیر مارکسیستی است!
خروشچف: ولی رفیق مائو، توجه داشته باشید که این ببر کاغذی دندان های اتمی دارد!
مائو: چه باک! به فرض که جنگ اتمی شود و کشتاری بزرگ صورت بگیرد. از هر دو طرف صدها میلیون نفر کشته می شوند. اما عطف به جمعیت بسیار بیشتر جهان کمونیسم، اگر از 600 میلیون نفوس چین، 300 میلیون نفر هم بمیرد، باز 300 میلیون نفر می ماند که پیروزی سوسیالیسم را جشن بگیرد!

معروف است که رهبر شوروی از این اظهارات وحشت زده شد. در ادامە اختلافات چین و روسیه بالا گرفت و چهار سال بعد به جدایی کامل انجامید.
چینی ها روس ها را مرتد و وسوسیال امپریالیست می نامیدند.
دشنامی ایدئولوژیک که مابەازای ایرانی آن چیزی در مایه های " اسلام آمریکایی " است.
چرخ روزگار گذشت و در میانەی جنگ سرد در حال تشدید، واشنگتن به اندیشەی استفاده از خصومت میان دو غول کمونیست افتاد و کوشید به پکن نزدیک شود.
چین فقیر و متزوی ابتدای دهەی 70 که از توسعه طلبی همسایەی روس بیشتر از آمریکا می ترسید، مصالح ژئوپولتیک را بر پندارهای ایدئولوژیک ترجیح داد.
پاداش آمریکا در برابر عمل گرایی چینی ها گشایش اقتصادی و ولرد کردن چین به جریان اصلی اقتصاد بین المللی بود.
کاری که شوروی نخواست یا نتوانست انجام دهد و فرجامش هم فروپاشی بود.
امروز که دوباره روس ها و چینی ها با هم نرد عشق می بازند و گاه و بیگاه ایران را هم به ضیافت خود می خوانند، خواندن این سرگذشت های فکری و سیاسی خالی از عبرت نیست.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺مرگ سنوار و معمای جنگ ایران و اسرائیل

مرگ طراح حملەی هفت اکتبر لزوما تغییری فوری و معنادار در وضعیت منطقه به وجود نمی آورد.
سنوار گلولەی برفی را از قلەی کوە به سمت پایین پرتاب کرد.
گلولەی مزبور در طول مسیر بزرگ و بزرگ تر شد و اینک فارغ از اختیار پرتاب کنندەی اولیه، چون بهمنی سهمگین در حال فرود آمدن بر چهرەی خاورمیانه است.
اسرائیل، سرزمین های اشغالی 1967، لبنان، ایران، یمن و سوریه همگی به درجاتی با پیامدهای مستقیم این حادثه درگیر شدەاند.
در صورت حملەی قابل انتظار اسرائیل به ایران، بسته به اندازه و شدت و حدت آن، تبدیل منطقه به گویی آتشین دور از انتظار نیست.
حتی اگر مرگ سنوار به فروکش کردن آتش جنگ در نوار غزه منتهی شود، آرامش در سایر جبهەها دور از ذهن به نظر می رسد.

ترکیب "خشم توراتی" اسرائیل با دینامیزم سیاست داخلی و جناح بندی های متلاطم آن جای هیچ گونه خوش بینی بر جای نمی گذلرد.
اسرائیل به هر بهایی دنبال احیای بازدارندگی از دست رفته ای است که در دو اکتبر متوالی - 7 اکتبر پارسال و اول اکتبر امسال - توسط حماس و ایران لکه دار شد.
بازدارندگی برای دولت ها مانند قسمی بکارت سیاسی است که لکه دار شدن آن را بر نمی تابند و بسته به قدرتشان، واکنش های جبرانی اتخاذ می نمایند.
اسرائیل امروز همان مرد هتک حیثیت شدەی خاورمیانە است.
حذف سنوار به لیست پیروزی های تاکتیکی نتانیاهو می افزاید و مشوقی می شود تا در سایەی محبوبیت نسبی داخلی، سیاست جنگی را با قدرت بیش تری ادامه دهد.
اگر تا همین اواخر حزب الله لبنان و انصارالله یمن، توقف حملاتشان به اسرائیل را مشروط به آتش بس در غزه می کردند، این معادله اکنون برعکس شده است.

به فرض مثال اگر رهبری حماس در غزه در فقدان سنوار قدری منعطف تر شود و اسرائیل هم جهت نجات جان گروگان هایش، حذف سنوار را نماد تضعیف حماس قلمداد و از خواسته های حداکثری خود کوتاه بیاید، باز آتش سلاح ها در لبنان خاموش نخواهد شد.
به طریق اولی احتمال حملەی تلافی جویانەی آن علیه ایران هم کاهش نمی یابد.

شادباش های مقامات غربی به اسرائیل بابت حذف سنوار، چیزی بیش از لفاظی های توخالی نیست.
نه سنوار بن لادن است و نه نصرالله ایمن الظواهری!
حماس و حزب الله هم القاعدەی بدون سرزمین نیستند که با حذف رهبران اصلی، تشکیلاتشان از هم بپاشد.
ایدئولوژی، سیاست و سازمان سیاسی و فکری آنها ریشه در خاک و بافتار اجتماعی زادگاهشان دارد.

تنش میان ایران و اسرائیل به نهایت خود رسیده و پنجرەی دیپلماسی هم تا حد زیادی بسته شده است.
تصاد پیشگفته تعین بخش خاورمیانەی جدیدی است که از فردای جنگ ایران و اسرائیل، صورت اصلی آن کم کم رخ می نمایاند.
مرگ سنوار اگر مواجهەی مستقیم و بیش تر ایران و اسرائیل را تسریع و تشدید نکند، از سرعت آن نخواهد کاست.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Показано 20 последних публикаций.