شارنامه| صلاح الدین خدیو


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


ارتباط با من
@Salahkhadiw
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/salah.khadiw

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


🔺صدای پای ترامپ و آتش بس غزه

بر اساس خبرها، اختلافات اساسی میان حماس و اسرائیل در حال رفع شدن است و دو طرف به سرعت در حال رسیدن به توافق هستند.
ظاهرا دستور  مذاکرات آتش بس و آزادی گروگان ها بر اساس طرح بایدن است که در اردیبهشت گذشته مطرح و سپس به مدت هشت ماه فریز گردید.
اما اکنون طرفین نرمش و انعطاف بیشتری نشان داده و از برخی مواضع خود عدول کرده اند.
اگر مذاکرات در آخرین لحظات بهم نخورد، می توان در روزهای آینده منتظر اعلام آتش بس شد.

گویی تاریخ یک بار دیگر تکرار می شود.
45 سال قبل پس از 444 روز گروگان های آمریکایی لحظاتی پس از تحلیف رونالد ریگان آزاد  شدند.
بحران گروگان گیری باعث شد که کارتر به رئیس جمهوری تک دوره ای تبدیل شود. مضاف بر آن سرنوشت ایران و انقلاب نوپای آن به صورتی درازدامن و پایدار تحت تاثیر تبعات منفی این بحران قرار گرفت.
اکنون هم دور نیست که گروگان های اسرائیلی پس از 465 روز و در آستانەی بازگشت ترامپ آزاد شوند.
در حالی که سرنوشت منطقه تحت تاثیر آن قرار گرفته است.

رفتن بایدن و آمدن ترامپ نقشی کلیدی در این تحول رو به جلو داشت.
تهدید ترامپ مبنی بر بپا کردن جهنم در صورت آزاد نشدن گروگان ها قبل از آغاز بکارش به نوعی کار خود را کرده است.
گرچه  چیزی در غزه برای کشتن و سوختن و بردن نمانده و ترساندن حماس از سر بریدەی بالای دار عملا بیهوده است، اما ممکن است این گروه نگران پایان اندک نرمش های دولت بایدن باشد.
بیشتر از این زاویه که اسرائیل با پشتگرمی ترامپ به طور کامل مانع ورود کمک های بشردوستانه شود و مردم غزه در سرمای زمستان با قحطی و گرسنگی بیشتر روبرو شوند

برای طرف اسرائیلی هم مخالفت با ایدەی ترامپ مبنی بر پایان جنگ های بی حاصل به سادگی دوران بایدن نخواهد بود.
علاوه بر این نتانیاهو با وجود ترامپ چالش های کمتری برای مقابله با شرکای تندرو دولتش خواهد داشت.
کسانی که بر طبل جنگ بی پایان در غزه می کوبند و نخست وزیر را در صورت موافقت با آتش بس به فروپاشی ائتلاف تحت رهبریش تهدید می کنند.
وجود یک رئیس جمهور موافق الحاق کرانەی باختری به اسرائیل در کاخ سفید، مشوقی برای بازهای صهیونیست جهت بده بستانی احتمالی در موضوع غزه است.
از سوی دیگر پایان این جنگ پر انتقاد فرصتی برای نتانیاهو جهت تمرکز روی پروندەی هسته ای ایران است.

به لحاظ میدانی هم پس از 15 ماه این جنگ به بن بست رسیده است.
اسرائیل نه توانسته حماس را به زانو دربیاورد و نه گروگان هایش را آزاد کند.
تلفات ارتش در شمال غزه جایی که طرح ژنرال ها در آن پیاده می شود، به نحوی بی سابقه بالا رفته و حماس در حال بازسازی و سازمان دهی مجدد است.
از سوی دیگر نتانیاهو تحت فشار بستگان خانواده های اسیر است و این بیم وجود دارد که گروگان های زنده، دومین زمستان غزه را تاب نیاورند.

با تحولات صورت گرفته در منطقه، برای حماس هم معلوم شده که بازگشت غزه به قبل از هفت اکتبر ناممکن است.
نه تنها غزه دیگر غزه ی قبل نیست، بلکه خاورمیانه به پیش و پس از هفت اکتبر تقسیم شده است.
اسرائیل جلوی چشم حماس، برخلاف سابق، آتش بس برقرار شده با حزب الله را روزانه نقص می کند و رهبری ضربه خوردەی این سازمان چارەای جز صبر و انتظار ندارد.
نگرانی اصلی حماس پایبند نیودن تل آویو به ادامەی آتش بس پس از آزادی اسرا و خارج شدن این اهرم استراتژیک از دست حماس است.
همچنین مسالەی ادارەی غزه پس از جنگ که تاکنون یکی از موانع رسیدن به توافق بوده است.

در هر دو مورد احتمالا طرفین به ارزیابی های واقع بینانە تری رسیدە اند.
وقتی اسرائیل نتوانسته پس از یک جنگ طولانی و ویرانگر حماس را ریشه کن کند، منطقی نیست که با ابزار چانه زنی و احیانا ادامه ی محاصره به این هدف نایل شود.
از طرف دیگر وقتی با وجود دهها و بلکه صدها گروگان زنده، نتانیاهو حاضر نشد لحظه ای جنگ را متوقف کند، حماس نباید انتظار داشته باشد که با نگه داشتن چند جنازه یا اسیر، مانع از سرگیری تهاجم شود.
در هر صورت موارد فوق و ریزه کاری های فراوان دیگر وجود دارد که می تواند توافق احتمالی را با چالش و تهدید مواجه سازد.
با این وجود بعید نیست که پایان نسل کشی غزه به نخستین دستاورد ترامپ تبدیل شود و او را تشویق کند که به همین سیاق سراغ جنگ اوکراین برود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔺آوازخوانی پریزیدنت پرآوازه!

علاقەی اردوغان به خوانندگان مانند عشق آتاترک به دخترخوانده هایش است.
ابراهیم تاتلیسس، آژدا پکان و سیبل جان، عملا جانشین دخترکان آتاترک شدەاند!
اردوغان در گردهمایی استانی حزب حاکم با تاتلیسس به آواز خوانی پرداخت، تا از نامزدیش برای انتخابات 2028 پرده بردارد.
آتاترک یک قرن قبل از اردوغان می زیست. در عصر دیکتاتوری های حزبی اروپا در روسیه،، آلمان و ایتالیا.
اما بر خلاف آنها تمام مظاهر دمکراسی را از بین نیرد. نمودهایی از حکومت قانون حفظ و ایدئولوژی دولت سالاری به بهای یکه تازی حزب جمهوریخواه خلق تمام نگردید.
اردوغان درست مانند دوست و مرادش ولادیمیر پوتین رفتار می کند.
هر دو کشور قرن 21 را با رهبران کنونی آغاز کردند و شواهد و قرائن بیانگر آنست که حالا حالاها هستند.
قرن 21  قرن قهقهرای دمکراسی در روسیه و ترکیه است. پوتین و اردوغان اما دوست دارند آن را عصر رستاخیز ملی و احیای امپراتوری های قدیمی بنامند.
اتحاد اردوغان و ایبو ، مانند هم دوستی پوتین و قدیروف و الیگارش ها کنشی ضد توسعەی سیاسی است.
اتحاد اوباش و نخبگانی که فقر نهادمندی سیاسی را برملا می سازد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺مدافعان جدید حرم و چالش های دشوار

امروز سرویس اطلاعاتی سوریه یک حملەی تروریستی علیه حرم سیده زینب در دمشق را خنثی کرد.
این تلاش نافرجام یادآور حملەای مشابە در سال 1384 علیه اماکن مقدس شیعیان در سامراء است.
حملەای که به تخریب بخشی از گنبدهای " حرمین عسکریین " انجامید و احساسات مذهبی اکثریت شیعەی عراق را برانگیخت.
پس از این اقدام نبردهای فرقه ای میان شیعیان و سنی ها اوج گرفت. شعله ور شدن آتش جنگ مذهبی بخشی از استراتژی گروه زرقاوی - نیای اصلی و اولیەی داعش و تحریرالشام -  برای بر هم زدن صحنه آرایی آمریکا و اخراج آن از عراق بود.
اقدام امروز داعش هم در این راستا ارزیابی می شود.

گرچه حادثەی امروز مخاطرات فراروی سوریه از باب تلاش برای تفرقه اندازی و تحریک جنگ های طائفی را روشن می سازد، اما نظام جدید فرصت های ارزشمندی هم برای کنترل و مهار آن دارد.
گروه تحریرالشام به جهت خاستگاه سیاسی و آبشخور فکری اولیەی مشترک با داعش، از جایگاه بهتری برای خنثی کردن آن و ایفای یک نقش درجه اول "مدافع حرم" برخوردار است.

علاوه بر اماکن مورد احترام شیعیان، دمشق مدفن برخی از مهم ترین چهره های سیاسی و فکری تاریخ تمدن اسلامی است.
مزار شیخ الاسلام ابن تیمیه اصلی ترین ایدئولوگ پاک دینی اسلامی و سلفیت در این شهر قرار دارد.
مقبرەی صلاح الدین ایوبی یکی از معروف ترین کردهای تاریخ و سردار مسلمان شرقی هم که در جهان غربی از ارج و آوازەای بلند برخوردار است، در پایتخت شام واقع است.
شاید از بخت خوب فرایند سیاسی در سوریەی پس از اسد، این دو آرامگاه به مرتبەی تقدیس و تکریم نرسیدەاند.
پیروان اسلام سلفی به طور کلی زیارت مقابر و مزار مردگان را نکوهش می کنند و کردها هم خشمگین از طالع شوم بی دولت بودن در دنیای دولت - ملت ها، ندانسته کاسه کوزه ها را سر صلاح الدین می شکنند!

اما مسجد تاریخی اموی که یادگار خلافت امویان است، از جهاتی نماد و معبد اسلام سنی در سوریه است.
نام این مسجد زمانی خیلی بر سر زبان ها افتاد که در ابتدای انقلاب سوریه، اردوغان وعده داد در آن نماز بخواند.
بقای اسد به کمک ایران و روسیه به مدت سیزده سال اجازه نداد این آرزوی دولتمردان ترکیه محقق شود.
اما اخیرا در یک گردهمایی طرفداران حزب عدالت و توسعه در استانبول با حضور بلال اردوغان، فرزند رئیس جمهور این شعار به اهتزاز درآمده بود:
دیروز ایاصوفیا، امروز مسجد اموی، فردا مسجد الاقصی!
تجمع کنندگان در این گردهمایی تبلیغاتی، سرمست از پیروزی در سوریه، وعده داده اند که پس از نمازخواندن در مساجد ایاصوفیا و اموی، نوبت قدس شرقی است.

پیام سیاسی این شعار به چالش کشیدن و رقابت با اسرائیل در سوریه است.
این بلندپروازی به معنای آنست که ترکیه جای ایران را گرفته و به مثابەی قیم سوریه، به رقابت با نفوذ و منافع اسرائیل می پردازد.
مقدصد سیاسی و ژئوپولتیک ایران در منطقه در یک بسته بندی ایدئولوژیک بنام دفاع از حرم ها قرار گرفته بود.

ظاهرا آنکارا هم مایل است در نقش مدافع مساجد ظاهر شود. فارغ از ارزیابی این مدعا، چالش اصلی ظرفیت های محدود ترکیه برای تاسیس یک دولت تحت الحمایه در دمشق است.
ترکیه به تنهایی نه از ظرفیت های کافی برای بازسازی سوریه برخوردار است و نه دارای توان نظامی کافی برای کنترل حریم هوایی آن و جلوگیری از دست درازی اسرائیل است.
از این رو هرگونه یک جانبه گرایی در این زمینه سرنوشتی بهتر از مداخلەی ایران نخواهد یافت.
هرچند امروز هاکان فیدان در برابر پیشنهاد کردها برای حضور نیروهای حافظ صلح فرانسوی در مرز منطقه ی خودمختار، ضمن تهدید فرانسه آن را یک قدرت کوچک اروپایی نامید.
اما روشن است که تک خور کردن سوریه به زودی زمینەی ابتلا به سندروم افغانستان و ویتنام و یمن را فراهم می کند.

مضاف بر آن هرگونه دمیدنی در شور ناسیونالیسم و هویت خواهی های مذهبی تحت هر نام، به منزلەی بردن سوریه به سمت گرداب های هایل فرقه گرایی و جنگ طائفی است.
همان بهتر که زمامداران جدید خود مدافع حرم ها و متولیان و خادمان مساجد مقدس باشند.
نفوذ ترکیه و دست درازی اسرائیل نباید به جایی برسد که تحریر الشام، تحریف الشام و یا تحریم الشام شود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺ایران و قضیەی ایران!

دولت، هم شانی پدرانه دارد و هم فطانت ماکیاولی. از جهت سادگی سازمانی خود حامی و پدرانه است و از لحاظ مهارت در تمشیت امور ماکیاولی است.
زندگانی هم باشکوه و عالی است و هم عاری از پاکیزگی است. مردم هم مایەی بیزاری اند و هم اصالت و نجابت دارند و کارنامەی زندگی سرشار از افسونگری است.

سطور بالا بخشی از کتاب ایران و قضیەی ایران نوشتەی جورج کرزن جهانگرد انگلیسی است.
کرزن در سال 1889 شش ماه ایران را گشت و مشاهداتش را در کتابی 1500 صفحەای گزد آورد.
ایران ناصری گرفتار رکودی عمیق بود؛ کشور از تقریبا تمامی مظاهر تمدن نوین عقب مانده و از گزند همسایگان طماع و قدرت های امپریالیستی هم در امان نبود.
دولت اما هنوز با " فطانتی ماکیاولی " امور را تمشیت می کرد. در داخل قسمی استبداد غیر متمرکز برقرار بود و از رهگذر همسنگی میان انبوهی از میرزا و دوله  و حاجب و سلطنەها و ...نوعی آرامش که تنه به تن رکود و سکون می زد، حفظ شده بود.
در سیاست خارجی نیز با برساختن قسمی موازنەی مثبت که گاهی بهای آن به خاطر قراردادها و امتیازات عجیـب خیلی گزاف می شد، مرزهای کشور و تمامیت ارضی حفظ شده بود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔺ماکاریوس کردستان؛ رودرروی اردوغان!

شیخ مرشد خزنوی رهبر دینی کردهای سوری در آیین خاک سپاری چند تن از جنگجویان کرد از آنها خواست: به هیچ وجه سلاح بر زمین نگذراند.
وی افزود؛ بدون سلاح نمی توان روی میز مذاکره نشست!

فراخوان خزنوی ستیزه جویی آشکاری علیه اردوغان است که به تهدیدهایش علیه نیروهای کرد افزوده است،
این روزها خزنوی در کنار مظلوم کوبانی و الهام احمد شناخته شده ترین رهبران کردند.
حضور پررنگ بالاترین مرجع مذهبی منطقه در صفوف نیروهای کرد مخالف اردوغان، چالشی بزرگ برای وی است که آنها را متهم به ارتداد و الحاد می کند.
پیوستن "شیخ گریلا" به کارزار کردها جهت حفظ دستاوردهای ارضی و سیاسی شان، رخدادی مهم است.

شیخ نە تنها بهانه گیری های مذهبی آنکارا را بی اثر کرده، بلکه با تحت تاثیر قراردادن کردها در دو سوی مرز، به احتمال ناآرامی های داخلی در ترکیه در صورت جنگی تمام عیار با کردها افزوده است،

خزنوی در رفتار و گفتار و حتی ظاهر، اسقف ماکاریوس سوم رهبر جنبش استقلال قبرس و رئیس جمهور بعدی آن را تداعی می کند.
ماکاریوس کرد در قبرس کردستان - روژاوا - ناچار است در چند جبهه همزمان بجنگد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺از پریزیدنت سرابی تا ملای اردبیلی!

الهام علیف رئیس جمهوری آذربایجان دیروز ضمن انتقاد شدید از سیاست های ایران، بارها به "ملای اردبیل " تاخت و خواهان عذرخواهی و برکناری وی شد.
مقصود علیف، سید حسن عاملی امام جمعەی اردبیل است که در مجلس مداح ناسزاگو حضور داشته است.
جالب این جاست که عاملی که علیف او را به باد انتقاد گرفت، طی جنگ 2020 قرەباغ در منبر و محضر به دفاع از باکو پرداخت و بازگشت قرەباغ بە دامن اسلام را شادباش گفت.
صد البته همان زمان موضع عاملی و سه امام جمعەی دیگر در محافل سیاسی و مطبوعاتی تهران پژواکی نامطلوب یافت.
این موضع اعلامی از سویی به لحاظ همراستا نبودن آن با مصالح ژئوپولتیک ایران و احیانا سیاست های اعمالی حکومت سرزنش شد.
همچنین از باب پدیدەی دخالت همگان در سیاست خارجی نیز که می تواند آسیب زا و هزینه ساز باشد مورد نقد و تخطئه واقع شد.
آخرین مورد این پدیده رجز خوانی مداح اردبیلی علیه رهبران ترکیه و آذربایجان است که علیف را برافروخته کرده است.

اگر از ملا و مداح اردبیلی بگذریم، صد سال قبل دو اردبیلی دیگر در سیاست باکو و قفقاز برجسته شدند.
الهام علیف با داشتن شجرەنامەای کمونیستی احتمالا با داستان آنها آشنا باشد.
اردبیلی هایی که زمانی در بالاترین مناصب سیاسی باکو قرار داشتند. قبل از آنکه علیف پدر حتی به دنیا بیاید و از دالان های حزب کمونیست راهی به قدرت بیابد.
فردی بنام مشهدی حسین از اهالی سراب و از کارگران نفتی باکو که در جنبش مشروطه هم فعال بود، در فاصله ی سال های 1926- 1927 رئیس جمهور آذربایجان شوروی شد.
یک اردبیلی دیگر بنام کریم نیک بین هم که کودکی اش در باکو گذشته بود، از سوی حزب کمونیست شوروی، رئیس جمهور ترکستان شد.
جمهوری ترکستان شوروی، تمام جماهیر کنونی آسیای میانه را در بر می گرفت.
جالب این جاست که "پرزیدنت ترک" آنقدر خود را ایرانی می دانست که از پایتختش تاشکند، حزب جمهوری خواه زحمتکشان ایران را تشکیل داده بود!

این سرگذشت ها که هر کدام در جای خود خواندنی و شنیدنی هستند، عمق وابستگی و درهم تنیدگی شمال و جنوب ارس را نشان می دهد.
چرا که با وجود گذشت صد سال از جدایی  آران از ایران، هنوز  گسستی عملی و هویتی اتفاق نیفتاده بود.
ایرانیان در جنبش های سیاسی و کارگری شمال ارس فعالانه شرکت و روشنفکران و مبارزان باکویی هم به جنبش مشروطەی ایران می پیوستند.
جدایی اصلی احتمالا در دو دهەی اخیر رخ داد پس از آنکه ترکیه به آسانی آذربایجان را از دست ایران قاپید و به سوگلی کشورهای دنباله رو خود تبدیل کرد.
به این پیشامد باید فرصت طلبی اسرائیل در سایەی سیاست خارجی ایدئولوژیک و لبریز از تضاد ایران را هم افزود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺ترامپ و پرسش از حمله به ایران

دونالد ترامپ امروز از پاسخ به سوال یک خبرنگار دربارەی احتمال حملەی نظامی به ایران خودداری کرد.
وی در پاسخ به اصرار مصاحبه گر افزود: فقط یک احمق دربارەی استراتژی نظامی صحبت می کند!
سیاست ابهام استراتژیک ترامپ دربارەی جنگ علیه ایران بیانگر نگرانی و اولویت های راهبردی نامبرده است.

احتمالا وی با رویکرد سیاست ابهام تلاش می کند تهران را در وضعیت بلاتکلیفی نگه دارد و مانع عبور برنامەی هسته ای از نقطەی گریز شود.
اگر ترامپ آشکارا احتمال استفاده از زور را رد کند، مشوقی برای تهران جهت پیشبرد برنامەی هسته ای و غنی ساز نود درصد و تبدیل سوخت به فلز خواهد بود.

از طرف دیگر اگر آشکارا وعدەی حملە بدهد، باز ممکن است ایران را ترغیب کند که به قصد ارتقای بازدارندگی خود در دوازده روز باقیمانده تا روی کار آمدن وی از آستانەی گریز هسته ای عبور نماید.

امری که می تواند واکنش یک جانبەی اسرائیل را برانگیزد و در اندک روزهای باقیماندە، دولت جدید آمریکا را گرفتار یک دردسر بزرگ سیاسی نماید.

به سیاست ابهام ترامپ می توان به گونەای دیگر هم نگریست.
تقریبا تمام ناظران بر این اعتقادند که وی بلافاصله پس از آغاز بکار به سیاست فشار حداکثری علیه ایران باز می گردد.
با این هدف که درآمدهای نفتی ایران را به صفر برساند و از موضعی ضعیف ایران را وادار به مذاکره سازد.

اما معمای اصلی کاربرد گزینەی نظامی است. به اغلب احتمال به علل ذیل ترامپ نسبت به دورەی اول ریاست جمهوری انگیزەهای بیشتری برای کاربرد زور دارد:
اول؛ نبودن زمان کافی به دلیل پیشرفت برگشت ناپذیر برنامەی هسته ای ایران و مقاومت تهران در برابر فشارهای اقتصادی آنگونه که در دولت اول ترامپ هم دیده شد.
دوم: تغییر موازنەی قدرت در خاورمیانه به دلیل ضرباتی که متحدان ایران در منطقه متحمل شدەاند.
سوم: انگیزه های شخصی و انتقام جویانه به دلیل متقاعد شدن ترامپ به این امر که ایران پنهانی برای ترور وی تلاش کرده است.


با این اوصاف بعید نیست ترامپ در آغاز کار با ترکیبی از فشار اقتصادی و تهدید نظامی که در دو پلن الف و ب جای گرفته اند، به مصاف ایران بیاید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺تهران، پایتختی علیه ایران

طرح انتقال پایتخت به سواحل مکران فارغ از مطالعات و ارزیابی های پیشینی و برنامه ریزی های پسینی برای انجام، حاکی از یک تغییر ذهنیت بزرگ است.
آبراهەی خلیج فارس عملا مانند مدار 38 درجەی مرز دو کره، شمال و جنوب خود را به دو اقلیم متضاد اقتصادی تقسیم کرده است.
جنوب دارا و متمول و دارای اقتصادهای پررونق جهانی به شمول کشورهای امارات، عمان، قطر، عربستان، کویت و بحرین و شمال فقیر و تحریم زده و منقطع از روندهای اقتصاد بین المللی.
کسانی که سواحل مکران را برای پایتختی ایران نامزد کردەاند، حتما گوشە نگاهی بە این گسست تلخ و لبریز از عبرت هم داشته اند.

دل کندن از تهران آسان نیست. روح ایران مدرن و مرکز علم و فرهنگ و سیاست که دو انقلاب مشروطه و 1357 را در دامن خود پرورد.
انقلابیونی که از شامگاه 22 بهمن زمام امور آن را بدست گرفتند، برای تهران رویاهای بزرگی در سر داشتند.
رویاهای انقلابی و سراپا شور که ویژەی هر انقلاب کلاسیک است. در نگاه آنان تهران انقلابی، شهر ام القری، ستاد مستضعفان و پاپرهنگان جهان و سنگر انقلاب جهانی اسلام بود.
فاتحان تهران بی هیج بروبرگرد  با نگاهی آمیخته به تردید و تحقیر به شیخ نشین های جنوب خلیج فارس و مراکز شهری بدوی و بیابانی شان می نگریستند.
از دید آنها، آنان پایتخت ارتجاع عرب و نمونەی سرسپردگی بە سرمایە داری غربی و استکبار جهانی بودند و دیر یا زود خورشید انقلاب اسلامی بر سرشان درخشیدن می گرفت و مغاک های تاریک و نمورشان را روشن می نمود!

چرخ روزگار گذشت و شهرک های بیابانی و دهکده های ماهیگیری عرب در چشم بهم زدنی به مترول هایی جهانی بدل شدند.
در مقیاس تاریخ، چهل سال و پنجاه سال معادل یک پلک زدن است.
در ایامی که تهران با شیدایی در اندیشەی صدور انقلاب و افکندن طرحی نو در جهان بود، دوبی و مسقط و ابوظبی و دوحه و جده بار خود را بستند و تهران سودازده را در کوچه پس کوچه های قرن بیست جا گذاشتند.
شهریاران تا به خود آمدند، دیدند که تهران نه تنها مرکز جهان نیست بلکه به قول برنارد هوکارد به پایتختی علیه ایران تبدیل شده است.
شهری زمخت و بدقواره، اسیر ترافیک و آلودگی و با نگاه به گذشته که نفس زنان می کوشد با موتور  هنوز روشن "شهرفروشی" خود را به کوهپایه های خنک شمالی برساند.

اصل این توسعەی شهری که به قیمت گرفتن ریه های پایتخت رو به شمال دارد، تخطی آشکار و بلکه خیانتی عریان به آرمان های انقلاب 1357 است.
انفلاب در مرکز سنتی و محافظه کار شهر و حاشیه های جنوبی آن زاده شد. با کیفرخواستی قاطع علیه نیمەی شمالی تازە متصل شده به شهر و مسکن طبقات متوسط و متجدد که در ادبیات انقلابی مرفهان بی درد نام گرفتند.
تا دو دهه پس از انقلاب هم، جنوب و شمال شهر مرکز جدل های ایدئولوژیکی بودند که ساحت شهرسازی و شهرداری را هم می آلود.
روح پایتخت و معرف میراث اسلامی و ملی کدام بود؟ جنوب و مرکز سنتی و محافظه کار یا شمال نوگرا و سکولار؟

در انتخابات پرحاشیەی سال 1388 این مباحث بیش از هر زمان روی نمودار رفت و مبنایی برای تشخیص جهت گیری سیاسی نیروهای اجتماعی گردید.
علیرغم این مهم، سال های دهەی 80 به نقطه عطفی در انحراف از دستور کار یاد شده و متعاقب آن تلنبار شدن انبوه مشکلات پایتخت بدل شد.

پس از آنکه اجماع نخبگان محصول وجود دشمن خارجی در سال های جنگ با عراق و ذهنیت تهدید مداوم غرب فروپاشید، حامی پروری راهی آسان برای ایجاد یک اتحاد جدید میان هواداران سیستم گردید.
در بستر یک سیاست حامی پروری کنترل نشده، سهام تهران بیش از همه روی بورس سیاست رفت و به ثمن بخس واگذار شد.
شهر فلاکت زدەی کنونی گرچه مشکلاتی مزمن و دیرپا از گذشته و حتی دهه های چهل و پنجاه دارد، اما مرض مرگبار کنونی اش بیشتر ناشی از بی توجهی های دو دهه ی اخیر است.

گویا عقلای قوم علاج آن را فقط در ترک آن و انتقال به دورترین ساحل در جنوب شرق کشور دیده اند.
این انتقال حتما با قسمی تحول دیدگاه و شیفت پارادایم همراه است. اما آموختن از سرمشق عرب های خلیج به سادگی هم میسر نیست.
ملزومات و شرایط این تحول مهم تر از خود آن است. پایتخت جدید اگر بخواهد به مسقط الرس توسعه و مسقطی پارسی و نه حتی دوبی و ابوظبی تبدیل شود، باید تن به جراحی های دردناک دهد.
تغییر نگاه به جهان و تغییر ریل سیاست خارجی و پیشه کردن بینشی اقتصاد محور و ترجیح آن بر ایدئولوژی و رهیافت های آرمانی از سیاست، کمترین توشەی این راه است.
سفر از دامنه های مشجر و خنک البرز تهران به سواحل گرم و شرجی دریای عمان، خالی از خطر نخواهد بود.

#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺از دکتر بشار اسد تا دکتر حسام ابوصفیه!

آخرین تصویر مواجهەی تانک و وجدان جلوەای دیگر از نبرد حافظه و فراموشی است;
تصویر دکتر حسام ابوصفیه که ارتش اسرائیل سرانجام امروز بازداشت او را پذیرفت.
صفیه رئیس بیمارستان کمال عدوان در شمال غزه بود که تا آخرین لحظه بیمارستان ویران و بیماران و پزشکان و پرستارانش را رها نکرد.
در خاورمیانەای کە پزشکان قاتلی چون دکتر بشار اسد را پرورده، او فقط نماد شجاعت نیست. بلکه نشانەی تعهدی پولادین به انسانیت است.
از این رو برای اسرائیل اسد در قیاس با ابوصفیه دشمنی دلبر است!

تصاویر دیگر مربوط به سرکوب بهار پراگ توسط شوروی، سرکوب میدان تیاآنمن چین و تجاوز ترکیه به روژاواست.
در هر سه صحنه، دستکم برای لحطاتی نفس تاریخ ایستاد و تصور شد که تانک بر انسان پیروز شده است.
اما چنین نشد. بهار پراگ سرآغاز زوال جذابیت مدل شوروی و مشروعیت آن شد.
دولت چین به مدد جهش اقتصادی غول آسا توانست یاد کشتار هزاران نفر در سال 1989 را کمرنگ سازد. اما هنوز از سایەی تصویر مرد حاضر در تصویر می ترسد.
ترکیه هم با تجاوز به خاک کردها ابتدا رویای اسلام لیبرالی و گشادەروی آناتولی را سربرید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺جمهوری خلق مداحان!

در کمتر از یک هفته دو مداح در دو گوشەی کشور با جنجال آفرینی تیتر اول خبرها شدند.
در اردبیل یکی با رجزخوانی علیه رهبران ترکیه و آذربایجان و نسبت دادن الفاظ ناشایست به آنان، جنجالی دیپلماتیک آفرید.
مداحی دیگر با سخنانی حاوی توهین و افترا به امام جمعەی اهل سنت زاهدان و نمازگزاران مسجد مکی این شهر بر التهاب های مزمن این استان حساس افزود.

نگاهی به موارد مهم دو دهەی گذشته در این باره نشان می دهد که فهرست مزبور به موارد بالا محدود نمی شود.
چهرەهای مدنی و سیاسی، روسای جمهور، روحانیون سرشناس و حتی مراجع تقلید شیعه در میان افرادی قرار دارند که بە تناوب مورد هجمەی مداحان حکومتی قرار می گیرند.
این امر بیانگر آن است که ما نه با پیشامدهای منحصر به فرد و منتزع از هم، بلکه با قسمی سازوکار نهادی مواجهیم که محصول تطورات فکری و سیاسی در دستگاه قدرت است.

به زحمت می توان ردی مهم از این پدیده در دهەهای شصت و هفتاد یافت.
آنچه دیده می شود و اهمیت دارد بیشتر مربوط به دو دهەی گذشته است.
جنبش اصلاحات دوم خرداد و اعتراضات سال 88 از سوی بخش های مهم و تصمیم ساز نظام سیاسی به عنوان تهدیدی وجودی تلقی شدند.
تهدیدی که واکنش های دفاعی برانگیخت و زمینه ساز تغییرات سیاسی و نهادی گردید.
در برابر خواست طبقات متوسط ساکن در شهرهای متوسط و بزرگ برای اصلاحات سیاسی، نظام نیاز به بازیابی و متشکل کردن هواداران سنتی و محافظه کار خود در روستاها و شهرهای کوچک را ضرورتی مبرم دانست.

در واقع مداحان و هیات های عزاداری که اینک با اضافه شدن ایام فاطمیه کار و بارشان رونق بیشتری هم یافته بود، راه ها و رسانه هایی مطلوب و موثر برای نفوذ در قلب محافظه کار جامعه به قصد اجرای  پروژەهای نخبە ستیزانه به شمار می رفتند.
در خلاء نهادی ناشی از نبود احزاب و جامعەی مدنی و ناکارامدی بنگاه های تبلیغاتی دولتی، اجتماعات مداحی و عزاداری، سهمی بزرگ در گسترش انگاره های فرهنگی و فکری بلوک حاکم را بر عهده گرفتند.
به جز این، کارکردهای موثر پروپاگاندایی این دسته که از موهبت استفاده از تریبون و جایگاه های مذهبی بهره می برد، ارزشی بی بدیل در رقابت های سیاسی یافت.
عمدتا به این دلیل که رقبای سیاسی و جناحی از تریبونی دینی و به شیوەای عمومی منکوب و اغلب فرصتی برای مقابله به مثل برابر نمی یافتند.

همانطور که گفته شد تحولات مذکور خالی از تغییرات و بلکه تطورات فکری و ایدئولوژیک نبود،
برآمدن رهیافت هایی تازه از ایدئولوژی نظام که بعضا اسلام هیاتی نامیده می شود، ره آورد این دوران است.
اسلام هیاتی ناظر به افزایش اهمیت و منزلت مداحان و هیات ها و مراسمات تعزیه در برابر اسلام فقاهتی است که ایدئولوژی اصلی قدرت در دو دهەی ابتدایی انقلاب به شمار می رود.
شایان گفتن است که چرخش از اسلام انقلابی دهەی پنجاە که گفتمان غالب انقلاب 1357 بود به اسلام سنتی و فقیه محور بعدی، یکی از ملزومات اصلی پوست اندازی سیاسی جمهوری اسلامی در ابتدای دهەی شصت بود.
نظام تنها به لطف این جهش پارادایمی بود که توانست میانه روهایی چون نهضت آزادی و بنی صدر را حذف و قسمی اجماع نخبگان حول اسلام فقیهان بوجود آورد.

گذر نسبی از رهیافت مذکور و پروبال دادن به اسلام هیاتی نیز به کار حذف و خالص سازی تازه ای آمد.
این بار گردونه ی حذف در ایستگاه اصلاح طلبان باورمند به اسلام لیبرالی و مداراگر نایستاد. بلکه به تدریج اصول گراهای سنتی و معتقد به اسلام فقاهتی را هم در برگرفت.
چرا که تشکل های جدید و نوپای اصولگرا که جایگزین احزاب و جریانات قدیمی شدند، بیشتر " سربازان سیاسی " با درجەی وفاداری و اطاعت پذیری بالا بودند.
ظاهرا مداحان هم نخبگان و مولدان اندیشەی این جماعات به شمار می روند.
در این وضعیت مداحی صرفا یک رسانەی متنفذ سنتی نیست، بلکه در خلاء نهادی ناشی از غیبت احزاب و انجمن ها و امنیتی سازی مفرط امر سیاسی، مداحان جای سیاستمداران و رهبران سیاسی را گرفته اند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺تحریف زشت الجزیره

شبکەی الجزیره گویی بلندگوی دولت ترکیه است، امروز وزرای خارجەی فرانسه و آلمان به دمشق رفته اند.
هر دو وزیر با زبانی صریح و بی پرده از کردها حمایت کردند. اما الجزیره به شیوەی ذیل آن را تحریف کرد:
وزیر خارجه فرانسه: کردهای سوریه متحدان فرانسه در نبرد علیه تروریزمند، در سوریه تازه باید در فرایندی سیاسی مساله ی کردها حل شود.
زمان آنست که در شمال شرق سوریه صدای سلاح ها خاموش و مسائل از راه سیاسی حل شوند.

الجزیره این بیان سلیس و تعریض ضمنی به ترکیه را اینگونه تحریف کرد:
از کردها می خواهیم که سلاح هایشان را بر زمین نهاده و وارد فرایند سیاسی شوند. ما تروریزم را در سوریه تحمل نخواهیم کرد!

ظاهرا در جهان امروز سه نوع رسانه وجود دارد.
رسانه های غربی که گرچه بی طرف نیستند، اما هنوز "معتبرترین" محسوب می شوند.
رسانه های شرقی مانند صدا و سیمای ایران که گویی در یک غار دهەی 50 قرن بیست خفته و خواب بولتن های حزب کمونیست شوروی را می بینند!
و بالاخره کانال های پروپاگاندایی مانند الجزیره و روداو که فرمتشان مانند C.N.N است اما عملکرد و ماهیتشان شبیه تلویزیون ایران و چین!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺شام آمریکایی شام؛ دیدار جولانی و کوبانی

دیدار ژنرال مظلوم کوبانی فرماندەی نیروهای سوریەی دمکراتیک و احمد شرع رهبر جدید سوریه، رویدادی کلیدی برای گمانه زنی دربارەی آیندەی اقلیم خودمختار کرد در این کشور است.
گفته می شود آقای کوبانی با یک بالگرد ارتش آمریکا و تحت حفاظت آنها به محل ملاقات در یک فرودگاه نظامی نزدیک دمشق رفته است.
امری که بیانگر اهتمام جدی آمریکا جهت ایجاد مصالحه میان کردها و قدرت تازەی دمشق است.

اساسا به لحاظ امنیتی ورود سرشناس ترین رهبر کردها که جزو اهداف ترور دولت ترکیه است، به شهری که جولانگاه جاسوسان میت و شبه نظامیان متحد آنکاراست، بدون همراهی آمریکایی ها ممکن نیست.
انتخاب مکان خاص - یک فرودگاه نظامی - به عنوان محل دیدار هم در این چارچوب قابل ارزیابی است.

اگر این رخدادها را در کنار پیشامدهای دیگر روزهای اخیر قرار دهیم، به نظر می رسد موج بلندپروازی اردوغان در روزهای اولیەی سقوط اسد برای پایان دادن به موجودیت کردی سوریه، زودتر از تصور به زمین نشسته است.
ارتش آمریکا در کوبانی که مواجه با لشکرکشی ترکیه بود یک پایگاه نظامی ایجاد کرده است.
نبرد بر سر کنترل سد تشرین که مرز میان شرق و غرب فرات است به سود کردها پیش می رود.
کاروان های حامل کمک های نظامی ائتلاف تحت رهبری کردها به مناطق کردنشین ادامه دارد و اوضاع در استان سوق الجیشی دیرالزور هم تحت کنترل در آمده است.

سرجمع این تحولات نشان دهندەی این است که کردها که از سقوط ناگهانی اسد غافلگیر شدند، در حال بازیابی خود و مهار پیامدهای استراتژیک و ژئوپولتیک آن و ترسیم خطوط راهبردی جدید هستند.

از سوی دیگر اسرائیل که از حاکمیت نیروهای نزدیک به ترکیه و به نوعی خویشاوندان ایدئولوژیک حماس بر دمشق نگران است، تمایل خود برای یاری به کردها را پنهان نمی کند.
دیدگاه اسرائیل در این زمینه می تواند تاثیر قابل توجهی بر شکل گیری سیاست های دولت ترامپ داشته باشد.

دستکم ده سال است که کاخ سفید با دشوارەی مدیریت تنش و مهار تعارض منافع در میان شبکەی خاورمیانەای متحدانش روبروست.
ترکیه و کردها، اسرائیل و ترکیه و تا اندازەای امارات و عربستان با قطر و ترکیه.
در شرایط کنونی همسویی اسرائیل و نیروهای سوریەی دمکراتیک به تقویت لابی کردها می انجامد و اردوغان برای تداوم سیاست ضد کردی خالی از مدارایش با چالش های بیشتر مواجه خواهد شد.
دولت جدید سوریه بدون شناسایی رسمی دیپلماتیک و رفع تحریم های اقتصادی که کلید آن عمدتا در دست واشنگتن است، سرنوشتی بهتر از اسد نخواهد داشت.

بر اساس الگوی تحلیلی فعلی این گشایش بدون مساهمت کردها در دولت جدید اتفاق نخواهد افتاد.
اگر روند سیاسی در سوریه بدون مزاحمت جدی پیش برود و مداخلات و دست اندازی های ترکیه و اسرائیل آن را منحرف نکند، کردها به موقعیتی قابل قیاس با اقلیم کردستان عراق دست خواهند یافت.
اگر وضعیت متفرق و از هم گسیخته ی فعلی نیز تداوم یابد، در وضع فعلی آنها تغییری بوجود نیامده و خودمختاری دوفاکتوی آنها برقرار می ماند، موقعیتی مشابه اقلیم کردستان در فاصلەی سال های 1991 تا 2003.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔺پسرم عاقل باش! پدرت[ آتاترک] هم نتوانست!

خطبەی آتشین شیخ مرشد الخزنوی بالاترین مرجع دینی کردهای سوریه چالشی آشکار علیه پروپاگاندای دولت ترکیه است.
کارزار تبلیغاتی اردوغان علیه کردهای مخالف بر دو ستون استوار است؛
بی دین خواندن کردهای مخالف و متهم کردن آنان به داشتن عقاید کژروانه و عبور از راست اندیشی مذهبی.
دوم متهم کردن آنها به همراهی با نظام قبلی سوریه و هم سویی با جریانات شیعه.
برخی رسانه های اربیل هم بعضا به بازگویی خطوط تبلیغی پیشگفته می پردازند.

حضور تمام قد شیخ مرشد در صفوف نیروهای مدافع خلق و خواندن خطبه علیه نطامی گری اردوغان در کردستان، چالشی مهم و نادیده نگرفتنی در این زمینه است.
مرشد فرزند شیخ معشوق غزنوی بزرگ ترین عالم دینی کردستان سوریه و مرجع سیاسی پرنفوذ است که در سال 2005 توسط بشار اسد کشته شد.
قتل معشوق به بزرگ ترین تظاهرات اعتراضی در شهر قامیشلو انجامید.

بخشی از عصبانیت اردوغان ناشی از بی اثر شدن تبلیغات بالا است.
با سقوط اسد و خروج تمام متحدان ایرانی، عراقی، افغانی و لبنانی آن از سوریه، کردها همچنان در صحنه مانده و لقب تنها متحد آمریکا را هم یدک می کشند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


Репост из: کتاب و نوشت افزار گزینگ
ناسیۆنالیزمی کوردی کۆنەکتێبێکی کراوەیە کە ئێستا بەشەکۆتاییەکانی نەنووسراوە . لە سەدەی نۆزدە و سەرەتاکانی سەدەی بیستەم دا لە سەر دەستی شێخ و مەلا و ڕێبەرانی تەریقەت کەوتە دارەدارە و لە کۆتاییەکانی سەدە دا ڕووناکبیرانی چەپاژۆ بوونە پێشەنگ و جڵەوکێشی . ئێستاکەش خەریکی هەڵس و کەوتە دەگەڵ ئەو شەپۆلە جیهانییەی کە بە نەتەوەخوازیی پەڕگیری ڕاساژۆ دەناسرێ . با لەوەش گەڕێین کە هەمووی ئەوانه لە سەر داروپەردووی چەشنێک خۆناسینی کوردانەی لەمێژین داندراون . داستانی ئەم کتێبه خۆی نەداوە لە گێڕانەوەی ئەو سەربوردە فکرییە دوورودرێژه و خۆی له شەن‌وکەوی پاراستووە ، بەڵکوو سەرەنجی داوەتە سەر پەراوێزەکانی ڕەوتەکە ، واتە دەکرێ بلێین جۆرێک تێڕامانه لە هەندێک کەلێن و کەلەبەری بەڕواڵەت سادە بەڵام لە ڕاستی‌دا گرینگ ...
..

📚 | حەوتەوانه
( لێکدانەوەی حەوت دەستەواژەی بژاردەی سیاسی )

✍🏻 | سەلاحەددین خەدیو
🖨 |#باران
...
👈🏿 ناوەندی بڵاو کردنەوە :

مەهاباد - شەقامی سەلاحەددینی ئەییوبی - باڵەخانه‌ی قەندیل - کتێبی #گزینگ
٠٤٤٤٢٢٣٠٩٩٩
٠٩١٤٤٤٤٥٠٣٩
...
@gzingbook


🔺مرگ کارتر و یادی از جیمی کراسی!

جیمی کارتر سی و نهمین رئیس جمهور آمریکا در صد سالگی مرد. نام کارتر برای ایرانیان با انقلاب بهمن 1357 و رخدادهای بعدی آن نظیر بحران گروگان گیری سفارت آمریکا گره خورده است.

اما برای جریان پادشاهی خواه ایران کارتر فراتر از یک نام و یادآوری گذراست.
در نگاه آنان وی تجسم شر محض و عامل اصلی یر باد رفتن حکومت دودمان پهلوی است.
این دیدگاه از سیاست حقوق بشری کارتر نشات می گیرد که در مقطعی رژیم های دیکتاتوری متحد غرب را برای انجام پارەای اصلاحات سیاسی تحت فشار قرار داد.
کارتر در فضای پس از جنگ ویتنام و احتمالا تحت تاثیر سندرم شکست آن، دولت شاه را متقاعد کرد که فشار بر زندانیان سیاسی را کاهش دهد و پارەای گشایش های سیاسی را در دستور کار بگذارد.
شاه ناخواسته به آن تن داد و برنامەی خود را فضای باز سیاسی نام نهاد.
مخالفان اما اعم از مسلمان و چپ گرا به طعنه آن را جیمی کراسی می نامیدند.
موهبتی سیاسی که فاقد ریشه و انگیزەی راستین بود و ره آورد رئیس جمهور دمکرات آمریکا محسوب می شد.

صد البته نرمش شاه و کشیدن ترمز ساواک بند و چفت های دستگاه را شل کرد و به دگرگونی در مقیاسی انقلابی منجر شد.
فقط سلطنت طلبان ایرانی نیستند که کارتر را از باب جیمی کراسی  سرزنش می کنند.

سالها بعد برنارد لوئیس شرق شناس و مورخ پرآوازه که مانند کارتر یک قرن تمام زیست، دولت های غربی را از باب برخورد فرصت طلبانه با دولت های استبدادی خاورمیانه به باد انتقاد گرفت.
لوئیس در آخرین نوشته هایش می گوید:
دولت های غربی در مواجهه با دولت های استبدادی متحد غرب در منطقه اسیر دو وسوسه می شوند.
وسوسەی راست؛ به این معنا که بی خیال رژیم های دیکتاتور و توصیه ناپذیر و سخت گیر شده و به صرف تامین منافع خود، چشم بر جباریت و اقتدارگرایی و نقض حقوق بشر و آزادی های اساسی در آنها می بندند.
به فرض مثال پادشاهی بستەی عربستان تا حد زیادی در برابر انتقادات حقوق بشری غربی ناشنوا و روئین تن است.
وسوسەی چپ؛ درست بر عکس آنها در مواجهه با رژیم های دیکتاتوری میانه روتر که ظرفیت هایی درونزا برای اصلاح و آسان گیری دارند و بیشتر ملاحظەی حرف متحدان غربی شان را می کنند، به اعمال فشار می پردازند.
به گفتەی لوئیس نفوذپذیری بیشتر این دسته دولت ها در قبال توصیه و فشار غرب باعث تزلزل آنها می شود.
نتیجەی نهایی اما اغلب به سود دمکراسی و حاکمیت مردم نیست. بلکه روی کار آمدن نظامی اقتدارگراتر و کم تر از سلف خود مداراگر است.
با این اوصاف جیمی کراسی چیزی جز وسوسەی چپ واشنگتن نبود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺چرا شوروی فروپاشید؟

امروز 33 سال تمام از فروپاشی یکی از بزرگ ترین و قدرتمندترین امپراتوری های تاریخ گذشت.
شوروی احتمالا تنها امپراتوری تاریخ 500 سال اخیر بود که جذبە و قدرت نرم آن در مواردی حتی بر توان نظامی و اقتصادی آن می چربید.

چه در تمام هفتاد سال حیات آن در نگاه کثیری از مردم گیتی به عنوان بدیل اخلاقی و جایگزین محتوم نظام های سیاسی موجود مطرح بود.
تجربەی شوروی و رتوریک شورانگیز آن استعدادی شگرف در تسخیر تخیل سیاسی و اندیشەی اجتماعی روشنفکران و کوشندگان سیاسی داشت.

دامنەی تحقیق و پژوهش دربارەی پیدایش و فرسایش این پدیدار سیاسی استثنایی به قدری گسترده است که چه بسا نمی توان از همەی آن نام برد،
چه برسد به بررسی و وارسی تمام عوامل موثر در فروپاشی آن در یک یادداشت تلگرامی کوتاه.

آنچه مطمح نظر این وجیزه است تنها اشارەای کوتاه به یکی از تضادهای عمدەای است که در نهایت انفجار درونی آن را ناگزیر نمود.
شوروی محصول یک رویای قرن نوزدهمی بود. قرن نوزدهم از این لحاظ بر قرن پس از خود فضل تقدم دارد که انبوهی از آزمایشگاه های فکری را در خود گرد آورده بود که فراورده هایشان بعدا در کارگاه های سیاسی سدەی بیست بە تولید انبوه رسید.

کارل اشمیت فیلسوف سیاسی دست راستی آلمانی با طعنه به شوروی می گفت؛ این برادر افراطی که قرن نوزدەی اروپا را تمام و کمال باور و تعبیر کرده است!
اشمیت نه تنها در این داوری درست تنها نبود، بلکه سالها قبل از او یک مهندس نابغەی روس به فراست آن را دریافته بود.
پبتر پالچسنکی در سال 1925 در نامەای بە نخست وزیر شوروی می نویسد:
این قرن، قرن کمونیسم بین المللی نیست، قرن فناوری بین المللی است. ما باید نه کمینترن، بلکه تکینترن را به رسمیت بشناسیم.
کمینترن یک اتحادیەی کمونیستی به رهبری مسکو بود که وظیفەی صدور انقلاب را بر دوش داشت.
تکینترن که پالچنسکی با هوشمندی آن را بکار می برد مخفف Technolgy International بود.
پالچنسکی که سرانجام شجاعانه جانش را بر سر عقیدەاش نهاد، فن سالاری توسعه خواه بود که باور داشت؛ روسیەی دهقانی و عقب افتاده محتاج انفلاب صنعتی است، نه انقلاب سیاسی و اشتراکی کردن اجباری صنعت و کشاورزی.

باری مهندس نترس روس سر به نیست شد و بروکراسی حزبی بر تکنوکراسی پیروز!
چند دهه بعد ساخاروف فیزیکدان پرآوازەی ناراضی دربارەی مخاطرات تبدیل شوروی به یک قدرت درجە دوم کوته نظر هشدار داد که باز هم ناشنیده ماند.
نظام که دهه ها فن سالاران، دانشمندان و منتقدان را از خود رانده بود، در پایان به مرضی غریب و علاج ناپذیر گرفتار آمد:
رویارویی عرصەی سیاسی و بروکراتیک در حال انجماد با ساحت اجتماعی شاداب و سرزندەی در حال انفجار!
در پایان در حالی که شوروی نیمی از آلمان را در اشغال خود داشت و شمشیر داموکلس هزاران موشک قارە پیمای اتمی را بر سر انگلیس و فرانسه گرفته بود، اقتصادش عملا به سختی به یک دهم آنها می رسید!

دهه ها پس از اشمیت یک آلمانی تاریخ اندیش به فراست دریافت که اسلام سیاسی معادل کمونیسم قرن بیستم است.
ارنست نولته مانند اشمیت بر این باور بود که کمونیسم آرمانی قرن نوزدهمی است واسلام سیاسی پدیدار سدەی بیستم آن.
صد البته دنیای قرن 21 که عرصەی جهانی شدن اقتصاد و ادغام مالی و پولی کشورهاست، برای برساختن یک امت گرایی مدرن و بین الملل اسلامی زیادی زمان پریشانه است.

زادگاه اسلام و قلب اسلام محافظه کار سنی و حاشیەهای ثروتمند آن در دوبی و دوحه و ابوظبی، شتابان در حال دور شدن از رویاهای امت گرایی و پیوستن به نوعی اکینترن* فرضی هستند.
انقلاب اسلامی، انقلاب صنعتی دهەهای چهل و پنجاه ایران را ناکام گذاشت. اصلاحات اقتصادی دهەی هفتاد به مقصود بازگشت به مسیر صنعتی شدن نیز مغلوب هلال شیعی و گسترش نفوذ منطقه ای گردید.
هنوز دیر نیست، کافیست اقتصاد بر سیاست و پیشرفت بر هویت ارج نهاده شود.
* اکینترن; بین الملل اقتصادی Economy International
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺مزار ساعدی و مراق انقلاب زدگی!

جوانکی آواره در غربت پاریس بر مزار غلامحسین ساعدی نویسندەی خوش ‌قریحەی چپ گرا ادرار کرده است.
گویا جوان عاصی از اعضای جماعت سلطنت طلب است. به همین خاطر رفتار ناپسندش ولولەای در " میهن مجازی " به راه انداخته است،
منتقدان خشمگینانه می گویند صدای پای فاشیسم و استبدادی جدید را شنیدەاند!

اگر این ادعا مسموع باشد، ایرانیان دستکم سومین بار است که در یک قرن اخیر صدای پای این دو پدیدار پلید را از تاریک خانەهای اندیشەی سیاسی می شنوند.

نخستین بار سید حسن مدرس این صدا را از چکمەهای سردار سپە شنید و البته مسموع نگردید.
دومین بار سیدی قزوینی؛ علی اصغر حاج سید جوادی در خرداد 1359 گفت که آن را می شنود. اما با عتاب شمس آل احمد روبرو گردید که در حال داد و ستد نام و میراث جلال با دولت انقلابی بود و اظهار داشت:
صدای پای فاشیسم از جیرجیر کفش روشنفکران می آید نه نعلین پای آخوند!

ظاهرا ساعدی بخاطر نقش در انقلاب 1357 مورد غضب سلطنت طلبان قرار گرفته است.
آنان کیفرخواستی مشاع علیه انقلاب بهمن صادر و بی محابا همەی جریان های فکری و سیاسی ایران را از دم تیغ می گذرانند.

اگر شما می خواهید انفلاب ها را سرزنش کنید، باید نه تنها کل روشنفکران بلکه باید تمام تاریخ ایران را هم محکوم نمایید.
کلید تاریخ ایران قرن بیست در سه انقلاب است.
انقلاب مشروطه در 1906 که به شکست انجامید.
انقلاب اصلاحی ملی شدن صنعت نفت که در پی احیای آرمان های از دست رفتەی مشروطه بود و سوگمندانه ناکام ماند.
سرانجام انقلاب 1979 که پیروز شد و نیروهای رادیکال تر را به صحنه آورد و به انقطاع کامل از مرده ریگ انقلاب اول انجامید.

سرزنش انقلاب ها عملی بی فایده است. انقلاب پدیدەای اخلاقی و قانونی نیست که دربارەی آن به داوری نشست.
انقلاب ها خوب نیستند، خونبارند و در این باره کمتر استثنایی وجود دارد.
استفاده از قوەی قهریه برای دگرگونی سیاسی نمی تواند نرم و لطیف باشد.
بدتر از این لزوما نتیجەی مورد نظر و اهداف مصرح در دستور کار انقلابیون را به بار نمی آورد.

نه چپ گرایان و روشنفکرانی چون ساعدی نویسندەی نمایش انقلاب بودند و نه نیروهای اسلامی نام کارگردان و فیلمنامه نویس را به سرقت برده و متن آن را تغییر دادند.
در بهترین حالت کار هر دو کشف رویش و شکوفایی دگرگونی بود که به راه افتاده بود.
با این اوصاف پیدا کردن مقصر یا مقصران احتمالی ره به جایی نمی برد.
گمشدەی اصلی نه حل معمای انقلاب ها، بلکه ناکامی تاریخی ایرانیان در رسیدن به توسعه و دمکراسی است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺سوری که زود تلخ شد!

امروز در حالیکه اردوغان در مجلس ملی ترکیه " فتح سوریه " را جشن گرفته بود، چندین شهر سوریه صحنەی درگیری های فرقەای گردید.
اقلیت علوی احتمالا با تحریک و سازمان دهی خارجی به خیابان ریختند و دولت جولانی را به چالش کشیدند.
همچنین در حالیکه اردوغان کردها را به دفن کردن تهدید کرد، آنها در غرب فرات به پیش روی علیه متحدان ترکیه ادامه داده و به چند کیلومتری منبج رسیدند.
این تحولات با درخواست جولانی برای خلع سلاح همگانی و تهدید ضمنی کردها مصادف شد.
به نظر می رسد ماه عسل سقوط دیکتاتور رو بە پایان  و چالش های تازه در حال ظهور است.
ایران و روسیه احتمالا در پی اجرای سیاست زمین سوختەاند، اسرائیل در مقام ابرقدرت منطقه به نقش اول ترکیه در شام رضایت نمی دهد.
سیاست کردی هم که به گرفتن ماهی از آب گل آلود عادت کرده، فرصتی جدید یافته؛
ایفای نقش مدافع اقلیت ها در برابر افراط گرایی مذهبی که علوی ها و مسیحیان و دروزی ها را به خطر می افکند!
تیم ترامپ هم به خاطر یکجانبه گرایی اردوغان به دردسر می افتد: تحمل فشار مضاعف برای مدیریت تعارض منافع شبکەی متحدان آمریکا:
کردها، ترک ها و اسرائیل!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺ایران در منطقه؛ کم ترین درآمد سرانه، بیش ترین فیلترینگ!

فیلترینگ مانند آن است که در عصر تاکسی های پرنده، ترن های سریع السیر و خودروهای برقی، سوار درشکه و شتر و ماشین دودی شد.
نیم قرن قبل که مسافربرهای کنکورد در تهران بر زمین می نشستند، پایتخت عمان هنوز دارای برج و بارو بود و شب ها دروازهای آن بسته می شد.
منظر اصلی دوبی و دوحه و شارجه نیز سرشار از  شن و شتر بود.

اما امروز گویی جهان ایران و اعراب وارونه شده است.
قاعدتا میان فقر و فیلترینگ ارتباطی مستقیم وجود ندارد. اما نمی توان ار پیامدهای ناگزیر کاهش ارتباطات و گسست با جهان روی رکود اقتصادی و کندی توسعه چشم پوشید.

ایران تنها کشور منطقه است که هر شش پیام رسان پرمخاطب امروز جهان در آن فیلتر هستند.
در عین حال  با داشتن درآمد سرانەای پایین که گاه به یک دهم برخی همسایگان هم نمی رسد، در جایگاه فقیرترین کشور منطقه ایستاده است.

آیا اگر اقتصاد ایران دارای نرخ رشدی معقول بود و در اقتصاد جهانی ادغام شده بود، امکان  فیلترینگ تمام شبکه های اجتماعی وجود داشت؟
یا اگر صرفا صنعت توریسم روی پا مانده بود، می شد اینترنت را به روی جهانگردان بست؟
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔺قهوه خوران در قاسیون و تحقیر ملی

ضیافت " قهوه خوران " فیدان در معیت جولانی، بر فراز کوه مقدس قاسیون در حالی که دمشق زیر پایش است، تنها به کار تشدید افسردگی جمعی سوری ها می آید.
شاید آخرین باری که یک دولتمرد ترک از آن بالا دمشق را به نظاره نشست، سال 1914 بود.
ترکیه آمده که رویای ناکام قرن 19 را در قرن 21  محقق کند؛ خام دستی و روان پریشی از این بیشتر!؟

رویاها تاریخ مصرف دارند و قرون ماضی را نمی توان به اکنون آورد.
سوریه قلب ناسیونالیسم عرب، خاطرەی عمدەی سال های قرن جاری را با ندامت و تحقیر به یاد می آورد. اربابان روس و ایرانی رفتند و ترک ها بازگشتەاند،
البته در معیت اسرائیلی ها در هیات دشمن و اشغالگر!
احساس عمیق این حقارت تلخ،  می تواند به یک ناسیونالیسم پرخاشگر تبدیل شود.

دومین سفر فیدان طی یک هفته حتی اگر به ظاهر به نیت خیر باشد، به خودی خود تحقیرآمیز است،
مانند رفتار با " خویشاوند فقیری " است که پیشتر توسط دیگران اذیت شده و اکنون قوم و خویش خیرخواه آمده تا او را از باقی مایملکش لخت کند.
پوشیده نیست که فیدان صرفا به خاطر کردها  هر روز می آید و نمی گذارد سوریه  روی آرامش ببیند.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

Показано 20 последних публикаций.