Репост из: انجمن جامعه شناسی ایران
تقدیم به مایکل بورُوی: ادای احترامی به یک زندگیِ سرشار از اندیشه و کنش
ساری حنفی
استاد دانشگاه آمریکایی بیروت و رئیس پیشین انجمن بینالمللی جامعهشناسی[1]
این خبر چنان تلخ است که باورش دشوار مینماید و چنان ناگهانی که پذیرش آن ناممکن به نظر میرسد. مایکل، تو رفتهای، اما حضورت همه جا حس میشود. تنها سه هفته پیش، در کمبریج کنار یکدیگر نشسته بودیم و از غزه و سوریه میگفتیم، از نبردهایی که ذهن پُرتلاطم تو را به حرکت وامیداشت. درست یک روز پیش از رفتنت، درباره بیانیهای در حمایت از جنبش بی دی اس[2] با هم مکاتبه کردیم، آرمانی که با ایمانی استوار بر دوش میکشیدی و امید داشتی تا رؤسای پیشین انجمن بینالمللی جامعهشناسی را گرد هم آوری و کمیته اجرایی را به شجاعت و اقدام واداری.
اما تو هرگز فقط یک پژوهشگر نبودی، هرگز تنها یک صدای آکادمیک در بیابان علم باقی نماندی. تو راهنما بودی، نیرویی پیشبرنده، مرشدی دلسوز و دوستی مهربان، متفکری که نهتنها در باب عدالت به نظریهپردازی میپرداخت، بلکه با اشتیاقی بیامان برای تحقق آن میکوشید. من مدیون تو هستم. تو دستم را گرفتی و از گذرگاههای پرپیچوخم جامعهشناسی حرفهای و سیاست گذار به گستره بیکران جامعهشناسی مردم مدار رهنمون کردی. اما بیش از آن، مرا به عبور از مرزهای اندیشهام و پذیرش جامعهشناسی جهانی ترغیب نمودی.
چگونه میتوان جامعهشناسی عمومی را بیحضور استوار و مداخلههای خستگیناپذیر تو تصور کرد؟ حکمت تو هرگز دستنیافتنی نبود، در برجهای عاج محصور نماند، بلکه زیسته شد، به بحث گذاشته شد و به عمل درآمد. تو مقدمهای درخشان برای کتاب در دست انتشارم، «در برابر لیبرالیسم نمادین: فراخوانی به جامعهشناسی گفتگویی» نوشتی، و زمانی که دیدی با نگاهی همزمان محتاط و امیدوار درباره سوریه نوشتهام، خواستی پاراگرافی بیفزایی تا نشان دهی چگونه جامعهشناسی گفتگویی را در عمل به کار گرفتهام. تو همیشه باور داشتی که نظریه نباید در چارچوبی خشک محصور بماند، بلکه باید نفس بکشد و در تار و پود تجربههای زیسته جاری شود.
در کمبریج از تو خواستم زندگینامهات را بنویسی، و تو قول دادی که این کار را خواهی کرد. اما تقدیر، بیرحمانه، تو را پیش از آنکه وعدهات را به انجام برسانی از ما گرفت. آنچه برای ما باقی مانده، نه آن چیزی است که هنوز باید مینوشتی، بلکه آن چیزی است که با جان و دل انجام دادی. جهان هنوز تشنه نیروی بیکران توست، تشنه تعهد بیچونوچرایت به عدالت، و تشنه پرسشهای بیباکانهات از قدرت.
مایکل، تو تنها یک نظریهپرداز نبودی؛ تو خودِ جامعهشناسی را دگرگون کردی، آن را زنده، متعهد و ضروری ساختی. ایدههایت نمیمیرند، حضورت محو نمیشود. تو نرفتهای؛ در هر مبارزه برای حقیقت، در هر جسارت فکری، و در هر مقاومت علیه بیعدالتی، حضورت جاری است.
این فقدان عظیم را به سوگ مینشینم. اما با تو خداحافظی نمیکنم.
یادت جاودان
ترجمه پژمان برخورداری
[1] مبع:
Hanafi, Sari (2025) For Michael Burawoy: A Tribute to a Life of Thought and Action, The Journalism that changes the world, 27 Daily, Feb 5, 2025.
[2] جنبش BDS (مخفف Boycott, Divestment, Sanctions ) به معنای تحریم، عدم سرمایهگذاری و اعمال تحریمهای اقتصاد؛ یک جنبش جهانی است که در سال ۲۰۰۵ توسط گروهی از فعالان فلسطینی، سازمانهای حقوق بشری و نهادهای مدنی آغاز شد. هدف این جنبش، اعمال فشار بر اسرائیل برای پایان دادن به اشغال سرزمینهای فلسطینی، رفع تبعیض علیه فلسطینیان و به رسمیت شناختن حقوق آوارگان فلسطینی مطابق با قوانین بینالمللی است.
ساری حنفی
استاد دانشگاه آمریکایی بیروت و رئیس پیشین انجمن بینالمللی جامعهشناسی[1]
این خبر چنان تلخ است که باورش دشوار مینماید و چنان ناگهانی که پذیرش آن ناممکن به نظر میرسد. مایکل، تو رفتهای، اما حضورت همه جا حس میشود. تنها سه هفته پیش، در کمبریج کنار یکدیگر نشسته بودیم و از غزه و سوریه میگفتیم، از نبردهایی که ذهن پُرتلاطم تو را به حرکت وامیداشت. درست یک روز پیش از رفتنت، درباره بیانیهای در حمایت از جنبش بی دی اس[2] با هم مکاتبه کردیم، آرمانی که با ایمانی استوار بر دوش میکشیدی و امید داشتی تا رؤسای پیشین انجمن بینالمللی جامعهشناسی را گرد هم آوری و کمیته اجرایی را به شجاعت و اقدام واداری.
اما تو هرگز فقط یک پژوهشگر نبودی، هرگز تنها یک صدای آکادمیک در بیابان علم باقی نماندی. تو راهنما بودی، نیرویی پیشبرنده، مرشدی دلسوز و دوستی مهربان، متفکری که نهتنها در باب عدالت به نظریهپردازی میپرداخت، بلکه با اشتیاقی بیامان برای تحقق آن میکوشید. من مدیون تو هستم. تو دستم را گرفتی و از گذرگاههای پرپیچوخم جامعهشناسی حرفهای و سیاست گذار به گستره بیکران جامعهشناسی مردم مدار رهنمون کردی. اما بیش از آن، مرا به عبور از مرزهای اندیشهام و پذیرش جامعهشناسی جهانی ترغیب نمودی.
چگونه میتوان جامعهشناسی عمومی را بیحضور استوار و مداخلههای خستگیناپذیر تو تصور کرد؟ حکمت تو هرگز دستنیافتنی نبود، در برجهای عاج محصور نماند، بلکه زیسته شد، به بحث گذاشته شد و به عمل درآمد. تو مقدمهای درخشان برای کتاب در دست انتشارم، «در برابر لیبرالیسم نمادین: فراخوانی به جامعهشناسی گفتگویی» نوشتی، و زمانی که دیدی با نگاهی همزمان محتاط و امیدوار درباره سوریه نوشتهام، خواستی پاراگرافی بیفزایی تا نشان دهی چگونه جامعهشناسی گفتگویی را در عمل به کار گرفتهام. تو همیشه باور داشتی که نظریه نباید در چارچوبی خشک محصور بماند، بلکه باید نفس بکشد و در تار و پود تجربههای زیسته جاری شود.
در کمبریج از تو خواستم زندگینامهات را بنویسی، و تو قول دادی که این کار را خواهی کرد. اما تقدیر، بیرحمانه، تو را پیش از آنکه وعدهات را به انجام برسانی از ما گرفت. آنچه برای ما باقی مانده، نه آن چیزی است که هنوز باید مینوشتی، بلکه آن چیزی است که با جان و دل انجام دادی. جهان هنوز تشنه نیروی بیکران توست، تشنه تعهد بیچونوچرایت به عدالت، و تشنه پرسشهای بیباکانهات از قدرت.
مایکل، تو تنها یک نظریهپرداز نبودی؛ تو خودِ جامعهشناسی را دگرگون کردی، آن را زنده، متعهد و ضروری ساختی. ایدههایت نمیمیرند، حضورت محو نمیشود. تو نرفتهای؛ در هر مبارزه برای حقیقت، در هر جسارت فکری، و در هر مقاومت علیه بیعدالتی، حضورت جاری است.
این فقدان عظیم را به سوگ مینشینم. اما با تو خداحافظی نمیکنم.
یادت جاودان
ترجمه پژمان برخورداری
[1] مبع:
Hanafi, Sari (2025) For Michael Burawoy: A Tribute to a Life of Thought and Action, The Journalism that changes the world, 27 Daily, Feb 5, 2025.
[2] جنبش BDS (مخفف Boycott, Divestment, Sanctions ) به معنای تحریم، عدم سرمایهگذاری و اعمال تحریمهای اقتصاد؛ یک جنبش جهانی است که در سال ۲۰۰۵ توسط گروهی از فعالان فلسطینی، سازمانهای حقوق بشری و نهادهای مدنی آغاز شد. هدف این جنبش، اعمال فشار بر اسرائیل برای پایان دادن به اشغال سرزمینهای فلسطینی، رفع تبعیض علیه فلسطینیان و به رسمیت شناختن حقوق آوارگان فلسطینی مطابق با قوانین بینالمللی است.