معذب وارد دفتر شدم و همزمان با بلند شدن منشی حامد از اتاقش بیرون اومد. نگاهش به من افتاد و سری به نشونه سلام تکون دادم.
یهو دختر منشی با اسکوتر از کنارم رد شد و با جیغ به سمت حامد رفت. دستاشو با خنده باز کرد و با دیدن اسکوتری که با سرعت به طرف حامد میرفت میخواستم جلو برم که کار از کار گذشت و دسته اسکوتر محکم به جای حساس حامد برخورد کرد. هینی کشیدم و دستمو روی دهنم گذاشتم. داد حامد بلندشد و با درد دستاشو جای حساسش گرفت و با ناله روی زانوهاش نشست. همه با عجله به طرفش رفتیم و صدای خنده همکاراش رو از پشت سرش شنیدم.
_حامد فکر پدر شدن رو از سرت بیرون بنداز رفیق!
با این حرفش همه قهقهه زدند و نگران جلوش زانو زدم. تو چشمام اشک حلقه زد و بهش نگاه کردم. منشی با شرم گفت:
_بریم دکتر آقای دادگر؟
نگران به دستای مشت شده روی شلوار و چشمای بستش کردم و با بغض گفتم:
_ بد جایی هست نه میشه نازش کرد نه بوسش نه قربون صدقش رفت... کاری از دکتر هم برنمیاد!
با این حرفم سکوت عمیقی تو سالن حکم فرما شد و چشمای سرخ حامد باز شد. ناگهان سالن از خنده منفجر شد و حامد با خشم نگاهی به دوستاش کرد و آروم غرید:
_از دکتر برنیاد از تو که برمیاد!
چشمام از تعجب گرد شدند و متعجب دست مشت شدمو جلو دهنم گذاشتم.
https://t.me/joinchat/AAAAAEfwAYQyKO-v0-WpAQ
وکیل شیطون و خشن😐😂
موکل بی تربیت و دلبر🤤🔥
https://t.me/joinchat/AAAAAEfwAYQyKO-v0-WpAQ
یهو دختر منشی با اسکوتر از کنارم رد شد و با جیغ به سمت حامد رفت. دستاشو با خنده باز کرد و با دیدن اسکوتری که با سرعت به طرف حامد میرفت میخواستم جلو برم که کار از کار گذشت و دسته اسکوتر محکم به جای حساس حامد برخورد کرد. هینی کشیدم و دستمو روی دهنم گذاشتم. داد حامد بلندشد و با درد دستاشو جای حساسش گرفت و با ناله روی زانوهاش نشست. همه با عجله به طرفش رفتیم و صدای خنده همکاراش رو از پشت سرش شنیدم.
_حامد فکر پدر شدن رو از سرت بیرون بنداز رفیق!
با این حرفش همه قهقهه زدند و نگران جلوش زانو زدم. تو چشمام اشک حلقه زد و بهش نگاه کردم. منشی با شرم گفت:
_بریم دکتر آقای دادگر؟
نگران به دستای مشت شده روی شلوار و چشمای بستش کردم و با بغض گفتم:
_ بد جایی هست نه میشه نازش کرد نه بوسش نه قربون صدقش رفت... کاری از دکتر هم برنمیاد!
با این حرفم سکوت عمیقی تو سالن حکم فرما شد و چشمای سرخ حامد باز شد. ناگهان سالن از خنده منفجر شد و حامد با خشم نگاهی به دوستاش کرد و آروم غرید:
_از دکتر برنیاد از تو که برمیاد!
چشمام از تعجب گرد شدند و متعجب دست مشت شدمو جلو دهنم گذاشتم.
https://t.me/joinchat/AAAAAEfwAYQyKO-v0-WpAQ
وکیل شیطون و خشن😐😂
موکل بی تربیت و دلبر🤤🔥
https://t.me/joinchat/AAAAAEfwAYQyKO-v0-WpAQ