❌#برادرشوهرم_و_من
لینک قسمت اول 👇
https://t.me/romankhoni/37131
#قسمت_پانصدوسه
سکوتم میگفت منم خوشحال بودم که هورام امروز کنارمه و به هیچ وجه دوست ندارم امروزم رو با
هیچ روز و هیچ خاطره ای عوض کنم اصلاً امروز برای منم خاص بود ، یه خاصیت دل انگیز و
پرهیجان که میشد بهترین خاطره و لحظات برای منو مَردم ... برای همین مردی که باز هم داره منو
اغوا میکنه تا به حرارت تن و آغوشش تن بدم و لذت هم آغوشیه هیجان دار دیگه ای رو کنارش
خاطره کنم.
فایل رمان با #تخفیف در کانال زیر قرار گرفت👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg
عاصی شده گفتم :
- هورام من گشنمه پاشو میخوام برم حموم ! پاشو دیگه کمرم درد گرفت.
عمداً خودش رو سنگین انداخت روم و تنم رو میون تن داغ و پرشورش فشار داد و با لحن پر
خواهشی گفت :
- صبا امروز فقط میخوام با هم خوش باشیم.
منظورش رو فهمیدم که باز هم ... هوف ... من جنس پلید این آدم شیطون رو میشناختم ، با کلافگیه
بیشتری گفتم :
- وای وای هورام ولم کن عزیزم پاشو گشنمه .
از روم کمی بلند شد فکر کردم بیخیالم شده اما سریع برم گردوند به سمت خودش ،با دیدن
چشمهام خمارش فهمیدم که نمیشه به این آسونی قِسِر در برم، چندثانیه به صورتم دقیق نگاه کرد،
تموم صورتش پر از شورو عشق بود پر از احساسات تپنده ای که برای تموم این لحظه های نفس گیر
بی طاقت و شتاب زده بودن، با یه حرکت غافلگیر و تند لبهام رو به شکار لبهاش گرفت و ...
****
- اَه هورام یه بار دیگه دستت بیاد تو ظرف من این ظرف سالادو با همه چی تو سرت خالی میکنم.
کاهویی از ظرف برداشت و غش غش خندید و گفت :
- آخ چه حالی میده اینجوری حرصت بدم نفس ...
با حرص و چشم غره گفتم :
#همراهان گرامی در کانال VIP ما بدون تبلیغات روزانه 9 پارت و همزمان 3 داستان بخوانید.(انتهای صفحه)
- کوفت و نفس ... تو منو اذیت نکن نمیخوام چپ و راست بهم نفس و جونم و عشقم بکنی.
صندلی سمت چپم رو نزدیک تر کرد و کنارم نشست ، آرنجش رو، رومیز جک زد و صامت و آروم
نگاهش رو به صورتم دوخت.
با حرص زیر لبی گفتم :
- حالا هی نگاه کن تا من هول بشم این چاقو هم نامردی کنه بزنه دستمو پاره کنه.
🔞 کانال #VIP بدون تبلیغات💦👌
برای عضویت در کانال VIP بدون تبلیغات روی لینک زیر کلیک نمایید👇👇
https://t.me/forbidden_sell/1025
لینک قسمت اول 👇
https://t.me/romankhoni/37131
#قسمت_پانصدوسه
سکوتم میگفت منم خوشحال بودم که هورام امروز کنارمه و به هیچ وجه دوست ندارم امروزم رو با
هیچ روز و هیچ خاطره ای عوض کنم اصلاً امروز برای منم خاص بود ، یه خاصیت دل انگیز و
پرهیجان که میشد بهترین خاطره و لحظات برای منو مَردم ... برای همین مردی که باز هم داره منو
اغوا میکنه تا به حرارت تن و آغوشش تن بدم و لذت هم آغوشیه هیجان دار دیگه ای رو کنارش
خاطره کنم.
فایل رمان با #تخفیف در کانال زیر قرار گرفت👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg
عاصی شده گفتم :
- هورام من گشنمه پاشو میخوام برم حموم ! پاشو دیگه کمرم درد گرفت.
عمداً خودش رو سنگین انداخت روم و تنم رو میون تن داغ و پرشورش فشار داد و با لحن پر
خواهشی گفت :
- صبا امروز فقط میخوام با هم خوش باشیم.
منظورش رو فهمیدم که باز هم ... هوف ... من جنس پلید این آدم شیطون رو میشناختم ، با کلافگیه
بیشتری گفتم :
- وای وای هورام ولم کن عزیزم پاشو گشنمه .
از روم کمی بلند شد فکر کردم بیخیالم شده اما سریع برم گردوند به سمت خودش ،با دیدن
چشمهام خمارش فهمیدم که نمیشه به این آسونی قِسِر در برم، چندثانیه به صورتم دقیق نگاه کرد،
تموم صورتش پر از شورو عشق بود پر از احساسات تپنده ای که برای تموم این لحظه های نفس گیر
بی طاقت و شتاب زده بودن، با یه حرکت غافلگیر و تند لبهام رو به شکار لبهاش گرفت و ...
****
- اَه هورام یه بار دیگه دستت بیاد تو ظرف من این ظرف سالادو با همه چی تو سرت خالی میکنم.
کاهویی از ظرف برداشت و غش غش خندید و گفت :
- آخ چه حالی میده اینجوری حرصت بدم نفس ...
با حرص و چشم غره گفتم :
#همراهان گرامی در کانال VIP ما بدون تبلیغات روزانه 9 پارت و همزمان 3 داستان بخوانید.(انتهای صفحه)
- کوفت و نفس ... تو منو اذیت نکن نمیخوام چپ و راست بهم نفس و جونم و عشقم بکنی.
صندلی سمت چپم رو نزدیک تر کرد و کنارم نشست ، آرنجش رو، رومیز جک زد و صامت و آروم
نگاهش رو به صورتم دوخت.
با حرص زیر لبی گفتم :
- حالا هی نگاه کن تا من هول بشم این چاقو هم نامردی کنه بزنه دستمو پاره کنه.
🔞 کانال #VIP بدون تبلیغات💦👌
برای عضویت در کانال VIP بدون تبلیغات روی لینک زیر کلیک نمایید👇👇
https://t.me/forbidden_sell/1025