ای خندهٔ تو دورترین خاطرهٔ من
دیدار تو نایابترین منظرهٔ من
ای دوری تو نیمهٔ تاریک جهانم
دلتنگی تو آتشِ افتاده به جانم
بگذار که من تشنهٔ دریای تو باشم
مجنون تو و دیدهٔ شیدای تو باشم
بگذار پس از این همه دلتنگی و دوری
چون آینه در حال تماشای تو باشم
زیبایی این قصه از آغاز تو بودی
من خاکنشین بودم و پرواز تو بودی
عشق آمد و آمادهٔ رنج سفرم کرد
هر سو که دویدم به تو نزدیکترم کرد
بگذار که من تشنهٔ دریای تو باشم
مجنون تو و دیدهٔ شیدای تو باشم
بگذار پس از این همه دلتنگی و دوری
چون آینه در حال تماشای تو باشم
#غلامرضا_طریقی
دیدار تو نایابترین منظرهٔ من
ای دوری تو نیمهٔ تاریک جهانم
دلتنگی تو آتشِ افتاده به جانم
بگذار که من تشنهٔ دریای تو باشم
مجنون تو و دیدهٔ شیدای تو باشم
بگذار پس از این همه دلتنگی و دوری
چون آینه در حال تماشای تو باشم
زیبایی این قصه از آغاز تو بودی
من خاکنشین بودم و پرواز تو بودی
عشق آمد و آمادهٔ رنج سفرم کرد
هر سو که دویدم به تو نزدیکترم کرد
بگذار که من تشنهٔ دریای تو باشم
مجنون تو و دیدهٔ شیدای تو باشم
بگذار پس از این همه دلتنگی و دوری
چون آینه در حال تماشای تو باشم
#غلامرضا_طریقی