#تحلیل_سینما
🖥بررسی کوتاه هدفهای سریال «بازی مرکب» (Squid Game)
🔹به صورت کلی، اکثر فیلمها و سریالهای هالیوود و دیگر شرکتهای فیلمسازی مانند نتفلیکس و... در قالب داستانهایی است که عقاید و تفکرات خاصی را در لابهلای فیلم، وارد میکنند تا بهآرامی آنچه را که میخواهند، به ذهن مخاطب تزریق کنند، زیرا اگر زیاد روی مطلبی زوم کنند، میدانند که مخاطبینِ زیادی در مقابل آن جبهه میگیرند و این مطالب روی آنها، تاثیر نخواهد داشت. از همین رو، تمرکز اصلی فیلم و سریالها روی یک داستان یا مطلب جالب و جذاب است و در اطراف و بهصورت حاشیه به انتقال طرز تفکر خود بهصورت آهسته و پیوسته به ذهن مخاطب میپردازند. همچنین در جاهای حساس که احساسات بیننده را برانگیخته کردهاند، بهترین زمان برای تزریق افکار است و بیننده بهتر از هر زمانی، در این موقعیتها با تمام وجود تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
🔻دو هدف اصلی سریال بازی مرکب در بخش انتقال افکار که وارد شده است شامل:
١. عادیسازی تغییر جنسیت و موضوعات مربوط به LGBT.
٢. مسخره و بیارزش کردن اعتقادات معنوی و دینی
▪️عادیسازی تغییر جنسیت و انحرافات جنسی، با نقش بازیکن شماره 120 انجام میشود. در این فیلم او یکی از قهرمانانی است که شرایط بسیار حساس دارای اعتماد به نفس و تمرکز است و به همتیمیهایش روحیه میدهد، قدرت رهبری بالایی دارد، آدم باشعور و درک بالایی است، همچنین در جاهایی با ایجاد حس ترحم برای او سعی میشود تا این مدل انحرافات جنسی، عادیسازی شود و حتی به آنها به شکل ویژه، نگاههای حمایتی شود.
▪️مسخره و بیارزش کردن اعتقادات معنوی و دینی، با بازیکن شماره 440 انجام میشود. درست است که او کسی است که به خدایان و خرافات اعتقاد دارد اما هدف سکولاریسم، مسخره و بیارزش کردن تمام اعتقادات معنوی و غیرمادی و هرچیزی که مربوط به خالق و خدا است تا مردم به دین و معنویت و خدا، هیچ توجهی نکنند. این بازیکن دارای تصویری زشت و مرموز و شیطانی است. شخصیتی بیشعور و بدجنس که بسیار دستوپاچلفتی در لحظات حساس است که همه چیز را به معنویت و خدایان واگذار میکند و هیچ کاری انجام نمیدهد و همیشه در حال دعا و ورد و ذکر است و هیچ کسی هم نباید با او مخالفت کند، کسی را هم اگر جذب خودش کند، کامل معلوم است چگونه سرش کلاه گذاشته است. در فصل اول این سریال هم در چند سکانس کوتاه، مبلغ مسیحی را نشان میداد که درکی از شرایط ندارد و صرفا جملات و مطالبی را برای بازیگر اصلی سریال تکرار میکرد و کلا در دنیایی دیگر بود و چیزی از درد مردم نمیدانست.
🔹تمام این مطالب روی هم ده دقیقه نمیشود اما به شکلی مهندسیشده و با روانشناسی دقیق در بخشها و موقعیتهای خاص و میان مطالب درست و حقیقی زیادی گذاشته شدهاند تا کسی که مخالف آن است هم زیاد احساس نکند و سریع در مقابلش موضع نگیرد، بلکه به گونهای نرم در ناخودآگاهش این موضوعات کاشته میشود. بعدا در زندگی واقعی، مردم این مواردی که وارد ناخودآگاهشان شده است را با واقعیتهای موجود، تطبیق میدهند و آن حسهایی که در مورد شخصیتها برایشان ایجاد شده بود، در مورد افراد موجود در دنیای واقعی برایشان ایجاد میشود بدون اینکه بدانند که چرا اینگونه است و مثلا از افراد دیندار و شخصیتها و شمایل دینی بدشان میآید و یا نسبت به منحرفان جنسی و همجنسگرایان و... دارای حس ترحم و دلسوزی هستند.
🔻این سریال را بعنوان نمونه بررسی کردیم وگرنه سریالها و فیلمهای دیگر با دوزها و شدت بسیار بالاتری به انتقال برخی تفکرات خاص میپردازند و برخی هم با شدت کمتر و به شکل نرمتر سعی در تغییر مخاطب دارند.
اصولا فیلمها و سریالها از قویترین سلاحها برای تبلیغ و انتقال هر نوع تفکری است. چون ترکیبی از داستان، موسیقیهای مرتبط و جلوههای سمعی و بصری است بیننده را به گونهای مسحور و مشتاق میکند که ارادهای از خود نخواهد داشت. هر روز هم با پیشرفت تکنولوژی، این جنگ فکری و جنگ نرم، سختتر و عمیقتر میشود به گونهای که تنها افرادی که واقعا ایمان قوی دارند و خدا به آنها رحم میکند، ایماندار و ثابتقدم بر حق باقی خواهند ماند و بقیه بدون اینکه دقیق بدانند چگونه، از راه راست، منحرف میشوند و هیچ اشتیاقی برای حق نخواهند داشت و دین و قیامت برایشان تبدیل به موضوعی بیاهمیت، مسخره و بیارزش میشود.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
🖥بررسی کوتاه هدفهای سریال «بازی مرکب» (Squid Game)
🔹به صورت کلی، اکثر فیلمها و سریالهای هالیوود و دیگر شرکتهای فیلمسازی مانند نتفلیکس و... در قالب داستانهایی است که عقاید و تفکرات خاصی را در لابهلای فیلم، وارد میکنند تا بهآرامی آنچه را که میخواهند، به ذهن مخاطب تزریق کنند، زیرا اگر زیاد روی مطلبی زوم کنند، میدانند که مخاطبینِ زیادی در مقابل آن جبهه میگیرند و این مطالب روی آنها، تاثیر نخواهد داشت. از همین رو، تمرکز اصلی فیلم و سریالها روی یک داستان یا مطلب جالب و جذاب است و در اطراف و بهصورت حاشیه به انتقال طرز تفکر خود بهصورت آهسته و پیوسته به ذهن مخاطب میپردازند. همچنین در جاهای حساس که احساسات بیننده را برانگیخته کردهاند، بهترین زمان برای تزریق افکار است و بیننده بهتر از هر زمانی، در این موقعیتها با تمام وجود تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
🔻دو هدف اصلی سریال بازی مرکب در بخش انتقال افکار که وارد شده است شامل:
١. عادیسازی تغییر جنسیت و موضوعات مربوط به LGBT.
٢. مسخره و بیارزش کردن اعتقادات معنوی و دینی
▪️عادیسازی تغییر جنسیت و انحرافات جنسی، با نقش بازیکن شماره 120 انجام میشود. در این فیلم او یکی از قهرمانانی است که شرایط بسیار حساس دارای اعتماد به نفس و تمرکز است و به همتیمیهایش روحیه میدهد، قدرت رهبری بالایی دارد، آدم باشعور و درک بالایی است، همچنین در جاهایی با ایجاد حس ترحم برای او سعی میشود تا این مدل انحرافات جنسی، عادیسازی شود و حتی به آنها به شکل ویژه، نگاههای حمایتی شود.
▪️مسخره و بیارزش کردن اعتقادات معنوی و دینی، با بازیکن شماره 440 انجام میشود. درست است که او کسی است که به خدایان و خرافات اعتقاد دارد اما هدف سکولاریسم، مسخره و بیارزش کردن تمام اعتقادات معنوی و غیرمادی و هرچیزی که مربوط به خالق و خدا است تا مردم به دین و معنویت و خدا، هیچ توجهی نکنند. این بازیکن دارای تصویری زشت و مرموز و شیطانی است. شخصیتی بیشعور و بدجنس که بسیار دستوپاچلفتی در لحظات حساس است که همه چیز را به معنویت و خدایان واگذار میکند و هیچ کاری انجام نمیدهد و همیشه در حال دعا و ورد و ذکر است و هیچ کسی هم نباید با او مخالفت کند، کسی را هم اگر جذب خودش کند، کامل معلوم است چگونه سرش کلاه گذاشته است. در فصل اول این سریال هم در چند سکانس کوتاه، مبلغ مسیحی را نشان میداد که درکی از شرایط ندارد و صرفا جملات و مطالبی را برای بازیگر اصلی سریال تکرار میکرد و کلا در دنیایی دیگر بود و چیزی از درد مردم نمیدانست.
🔹تمام این مطالب روی هم ده دقیقه نمیشود اما به شکلی مهندسیشده و با روانشناسی دقیق در بخشها و موقعیتهای خاص و میان مطالب درست و حقیقی زیادی گذاشته شدهاند تا کسی که مخالف آن است هم زیاد احساس نکند و سریع در مقابلش موضع نگیرد، بلکه به گونهای نرم در ناخودآگاهش این موضوعات کاشته میشود. بعدا در زندگی واقعی، مردم این مواردی که وارد ناخودآگاهشان شده است را با واقعیتهای موجود، تطبیق میدهند و آن حسهایی که در مورد شخصیتها برایشان ایجاد شده بود، در مورد افراد موجود در دنیای واقعی برایشان ایجاد میشود بدون اینکه بدانند که چرا اینگونه است و مثلا از افراد دیندار و شخصیتها و شمایل دینی بدشان میآید و یا نسبت به منحرفان جنسی و همجنسگرایان و... دارای حس ترحم و دلسوزی هستند.
🔻این سریال را بعنوان نمونه بررسی کردیم وگرنه سریالها و فیلمهای دیگر با دوزها و شدت بسیار بالاتری به انتقال برخی تفکرات خاص میپردازند و برخی هم با شدت کمتر و به شکل نرمتر سعی در تغییر مخاطب دارند.
اصولا فیلمها و سریالها از قویترین سلاحها برای تبلیغ و انتقال هر نوع تفکری است. چون ترکیبی از داستان، موسیقیهای مرتبط و جلوههای سمعی و بصری است بیننده را به گونهای مسحور و مشتاق میکند که ارادهای از خود نخواهد داشت. هر روز هم با پیشرفت تکنولوژی، این جنگ فکری و جنگ نرم، سختتر و عمیقتر میشود به گونهای که تنها افرادی که واقعا ایمان قوی دارند و خدا به آنها رحم میکند، ایماندار و ثابتقدم بر حق باقی خواهند ماند و بقیه بدون اینکه دقیق بدانند چگونه، از راه راست، منحرف میشوند و هیچ اشتیاقی برای حق نخواهند داشت و دین و قیامت برایشان تبدیل به موضوعی بیاهمیت، مسخره و بیارزش میشود.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین