آيا علم اجتماعى بدىها و شرارتها را كوچك و كماهميت نشان مىدهد؟
پيامدها و الزامات روششناختى قراردادن رژيم نازى زير عنوان و مقوله ’ توتاليتريانيسم يا ’ فاشيسم - كه اغلب صورت گرفته است - چيست؟ آيا اين پديده به صرفاً نمونهاى از يك نوع تبديل مىشود؟ دراينصورت، آيا پديدهٔ موردنظر كوچك و كماهميت نمىشود؟ افزون بر اين، تصور كنيد كه عالم اجتماعى خطمشى وبرى جستوجوى معنا، تلاش براى همدلى با آن كارگزاران، و درك معنايى كه آنان از كنشهاى خود داشتند را اتخاذ كند. بهقولى، ’ درك كامل يعنى بخشش و چشمپوشى كامل. دراينصورت، آيا درك پديده بدون دستكم تمايلى به چشمپوشى از برخى كنشها و بخشودنى دانستن آنها امكانپذير است؟ هر اندازه هم خلاف اين تصور شده باشد، بههرحال نگهبانان اردوگاههاى مرگ انسان بودند.
از کتابِ «درآمدی بر فلسفهٔ تاریخ»
مایکل استنفورد
ترجمهٔ احمد گلمحمدی
آيا علم اجتماعى بدىها و شرارتها را كوچك و كماهميت نشان مىدهد؟
پيامدها و الزامات روششناختى قراردادن رژيم نازى زير عنوان و مقوله ’ توتاليتريانيسم يا ’ فاشيسم - كه اغلب صورت گرفته است - چيست؟ آيا اين پديده به صرفاً نمونهاى از يك نوع تبديل مىشود؟ دراينصورت، آيا پديدهٔ موردنظر كوچك و كماهميت نمىشود؟ افزون بر اين، تصور كنيد كه عالم اجتماعى خطمشى وبرى جستوجوى معنا، تلاش براى همدلى با آن كارگزاران، و درك معنايى كه آنان از كنشهاى خود داشتند را اتخاذ كند. بهقولى، ’ درك كامل يعنى بخشش و چشمپوشى كامل. دراينصورت، آيا درك پديده بدون دستكم تمايلى به چشمپوشى از برخى كنشها و بخشودنى دانستن آنها امكانپذير است؟ هر اندازه هم خلاف اين تصور شده باشد، بههرحال نگهبانان اردوگاههاى مرگ انسان بودند.
از کتابِ «درآمدی بر فلسفهٔ تاریخ»
مایکل استنفورد
ترجمهٔ احمد گلمحمدی