میرزاعباس یزدی در پایان رسالهٔ خود، آفتاب و زمین، به مشروطه اشاره میکند و اینکه هشت سال پس از امضای آن تغییر عمدهای در شرایط کشور ایجاد نشده است، مشروطهطلبان همچنان درگیر لفظاند، به الفاظ و اسامی دلخوش کرده و پیرامون الفاظ بیمعنی جمع گشتهاند و بدینترتیب فریب نمایشهای ظاهری و انتسابهای بیمعنی را خورده و فراموش کردهاند که مشروطه چیزی نیست جز «حق اعتراض». تردیدی نیست که این نویسنده به مسئلهی بدیع، ممتاز و کمیابی اشاره میکند. او به معادلِ خاصی اشاره نمیکند؛ اما ظاهراً برای او چندان اهمیتی ندارد که چه معادلی برای لفظ کنستیتوسیون بگذاریم: مشروطه، مشروعه یا حکومت قانون! بلکه باید به چیزی فراتر از لفظ اندیشید یعنی حق اعتراض، توانی که هیچ معادلی نمیتواند آن را نمایندگی کند.
از کتابِ «در خدمت و خیانت مترجمان»
نوشتهٔ نیکو سرخوش
میرزاعباس یزدی در پایان رسالهٔ خود، آفتاب و زمین، به مشروطه اشاره میکند و اینکه هشت سال پس از امضای آن تغییر عمدهای در شرایط کشور ایجاد نشده است، مشروطهطلبان همچنان درگیر لفظاند، به الفاظ و اسامی دلخوش کرده و پیرامون الفاظ بیمعنی جمع گشتهاند و بدینترتیب فریب نمایشهای ظاهری و انتسابهای بیمعنی را خورده و فراموش کردهاند که مشروطه چیزی نیست جز «حق اعتراض». تردیدی نیست که این نویسنده به مسئلهی بدیع، ممتاز و کمیابی اشاره میکند. او به معادلِ خاصی اشاره نمیکند؛ اما ظاهراً برای او چندان اهمیتی ندارد که چه معادلی برای لفظ کنستیتوسیون بگذاریم: مشروطه، مشروعه یا حکومت قانون! بلکه باید به چیزی فراتر از لفظ اندیشید یعنی حق اعتراض، توانی که هیچ معادلی نمیتواند آن را نمایندگی کند.
از کتابِ «در خدمت و خیانت مترجمان»
نوشتهٔ نیکو سرخوش