تحلیل مارکس از جامعۀ تولیدگرِ کالا، که جامعهای فراگیر و جهانشمول است، این نکته را عیان ساخت که مصرف، برخلاف آنچه که نظریههاى نوکلاسیک تصور مىکردند، صرفاً تابعى از روابط اقتصادىِ زیربناییِ تعیینکننده نیست. تفاوتهاى کمّى در توانِ مصرف که ریشه در توزیع درآمدها (که خود متناظر با جایگاههاى طبقاتى مختلف است) دارد لزوماً بر متمایز و متفاوتبودن خودِ مصرف دلالت ندارد. به بیان دیگر، ما آدمیان بهرغم سطوح مختلف درآمد و جایگاههاى اجتماعىِ متفاوتمان عموماً خواهان و مشتاق چیزهاى همسانى هستیم. این همان ایدۀ «تقلید اجتماعى» است که ایدۀ جدیدى هم نیست؛ معنایش این است که افرادِ متعلق به جایگاههاى اجتماعی ـ اقتصادىِ پایین تمایل دارند در خوردن و پوشیدن، از مُدآوران و مروجانِ مُد تقلید کنند، یعنى از آنهایى که به دلیل داشتن ثروت و فراغتِ کافی میتوانند زندگىشان را به دست مُد و تفنن بسپارند.
از کتابِ «مصرف و زندگی روزمره»
مارک پاترسون
ترجمهٔ جمال محمدی و نرگس ایمانی مرنی
تحلیل مارکس از جامعۀ تولیدگرِ کالا، که جامعهای فراگیر و جهانشمول است، این نکته را عیان ساخت که مصرف، برخلاف آنچه که نظریههاى نوکلاسیک تصور مىکردند، صرفاً تابعى از روابط اقتصادىِ زیربناییِ تعیینکننده نیست. تفاوتهاى کمّى در توانِ مصرف که ریشه در توزیع درآمدها (که خود متناظر با جایگاههاى طبقاتى مختلف است) دارد لزوماً بر متمایز و متفاوتبودن خودِ مصرف دلالت ندارد. به بیان دیگر، ما آدمیان بهرغم سطوح مختلف درآمد و جایگاههاى اجتماعىِ متفاوتمان عموماً خواهان و مشتاق چیزهاى همسانى هستیم. این همان ایدۀ «تقلید اجتماعى» است که ایدۀ جدیدى هم نیست؛ معنایش این است که افرادِ متعلق به جایگاههاى اجتماعی ـ اقتصادىِ پایین تمایل دارند در خوردن و پوشیدن، از مُدآوران و مروجانِ مُد تقلید کنند، یعنى از آنهایى که به دلیل داشتن ثروت و فراغتِ کافی میتوانند زندگىشان را به دست مُد و تفنن بسپارند.
از کتابِ «مصرف و زندگی روزمره»
مارک پاترسون
ترجمهٔ جمال محمدی و نرگس ایمانی مرنی