🌱#خیال
لینک قسمت اول
https://t.me/new_ziba/34760
#قسمت_شصتوهشت
عمیق نگاهم کرد و خَم شد سمتم و دس تهاش رو بهم گِره داد و گفت:
-به چه نسبتی ازم کمک م یخوای؟!
متعجب نگاهش کردم و گفتم:
-یه آشنا؟!
اخ مهاش رو توهم کشید و درحالی که از کاناپه بلند م یشد به سمتِ در رفت و بازش کرد و غر ید:
-راه خروج رو بلدی یا نشونت بدم ؟!
متعجب از ت غییر رفتارش گفتم:
-مگه حرفِ بدی بهت زدم که عص بی شدی؟!
پوزخندی گوش هی لبش جا خشک کرد و گفت:
-من به آشناها کمکی ن م یکنم!
عصبی نگاهش کردم این مرت یکه از همون اولش رو مخ بود تا خوده الان.
درحا لی که از اتاق بیرون م یزدم برگشتم سمتش و گفتم:
-خی لی رو مُ خی درجر یان باش.
انتظار داشتم عصبی بشه اما با تک خند های که کرد متعجب نگاهش کردم ا ینم جز عصبی شدن
بلد بود بخنده ؟!
خیره نگاهم کرد و گفت:
-توام خی لی رو اعصا بی!
ناخودآگاه از لحنش خند هم گرفت و پلههارو پایین رفتم و با صداش سرجام متوقف شد م.
-تا امشب بهم وقت بده، واست یه آتو توپ پیدا م یکنم دختر خوب!
برگشتم سمتش و رو بهش لبخندی زدم و با خ یال راحت از ویلا بیرون زد م.
راهم رو سمتِ خونه کج کردم و با پیامی که از گو شیم اومد بازش کردم، اما با د یدنِ پ یام برسام
مات سرجام موند م.
-فکر کردی خی لی زرنگی دختر کوچولو؟!
تو هنوز برسامشاهی رو نشناخ تی، حواست باشه من انقد رام احمق ن یستم، دورب ینی که تو خونه کار
گذاشتم نشون م یده خبر رسوندی بهش، عجیب اشتباه کردی خواهرت امشب مهمون من
م یمونه!
⭕️ #فوری کمتر از 2 هفته تا لیست شدنش مونده به شدت توصیه میکنم از دستش ندید فقط تسک هاشو باید انجام بدید👇
از کانال انتهای صفحه هم میتونید ربات های معتبر و تاریخ لیستشون و نحوه دریافت پاداشتون رو ببینید.
-آیگ لمجد-
ترسیده نگاهش م یکردم این برسا می که م یشناختم نبو د.
عصبا نی و جد یتر از هر لحضه بود، انگار تمام روز ای خوبی که داشت یم فقط تو دورانِ رل بودنمو ن
بود اصلا نم یتونستم درکش کنم این رفتارش برای چیه.
درحا لی که دستم رو به زور توی خون هاش م یکشی د با صدای بلند گفتم:
-ولم کن حیوون؛ دستم شکست، شبونه من و از خونهام ک شیدی بیرون آوردی ویلای خودت که
چی بشه؟!
پوزخندی زد و دستم رو وِل کرد و روی تخت هولم داد و غر ید:
-به اون خواهر هرزهات گفتم دست از پا خطا کنه تو قربانی م یشی اما انقدر ساده و احمق بود فکر
کرد باهاش شو خی دار م!
درحا لی که دکم ههای پیراهنش رو باز م یکرد آب دهنم رو قورت دادم و گفتم:
-داری چیکار م یکنی، اصلا چرا تهد یدش کردی حرو مزاده؟!
لبخند دندو ننمایی زد و به سمتم اومد و خ یمه زد روم و لاله گوشم رو گاز گرفت و گفت:
-چون از عذاب دادنت لذت م یبرم ب یب یگرل!
خواستم چیزی بگم که ل بهام اسیر ل بهاش شد و لباسم رو از تنم درآورد و سعی کردم از دستش
فرار کنم و لی زور اون کجا و من کجا ؟!
سین ههام رو توی مُشتش گرفت و وحش یانه م یما لی د.
از درد چ ش مهام رو روی هم بستم و نال یدم:
-برسام ولم کن...
ب یاهمیت به حرفم دستش رو روی بهشتم کش ید و بدنم تکونِ شد یدی خورد که ب یتوجه بهشتم
رو م یما لید و کنار گوشم گفت:
-نظرت چیه بهشت خ یستُ با و یبراتور بگا بدم؟!
🔞 #توجه: اگر بلد نیستید ازربات های تلگرامی پول دربیارید آموزشش در کانال زیر هست وارد بشید و استفاده کنید. 💦👇
@airdbcoins💚
لینک قسمت اول
https://t.me/new_ziba/34760
#قسمت_شصتوهشت
عمیق نگاهم کرد و خَم شد سمتم و دس تهاش رو بهم گِره داد و گفت:
-به چه نسبتی ازم کمک م یخوای؟!
متعجب نگاهش کردم و گفتم:
-یه آشنا؟!
اخ مهاش رو توهم کشید و درحالی که از کاناپه بلند م یشد به سمتِ در رفت و بازش کرد و غر ید:
-راه خروج رو بلدی یا نشونت بدم ؟!
متعجب از ت غییر رفتارش گفتم:
-مگه حرفِ بدی بهت زدم که عص بی شدی؟!
پوزخندی گوش هی لبش جا خشک کرد و گفت:
-من به آشناها کمکی ن م یکنم!
عصبی نگاهش کردم این مرت یکه از همون اولش رو مخ بود تا خوده الان.
درحا لی که از اتاق بیرون م یزدم برگشتم سمتش و گفتم:
-خی لی رو مُ خی درجر یان باش.
انتظار داشتم عصبی بشه اما با تک خند های که کرد متعجب نگاهش کردم ا ینم جز عصبی شدن
بلد بود بخنده ؟!
خیره نگاهم کرد و گفت:
-توام خی لی رو اعصا بی!
ناخودآگاه از لحنش خند هم گرفت و پلههارو پایین رفتم و با صداش سرجام متوقف شد م.
-تا امشب بهم وقت بده، واست یه آتو توپ پیدا م یکنم دختر خوب!
برگشتم سمتش و رو بهش لبخندی زدم و با خ یال راحت از ویلا بیرون زد م.
راهم رو سمتِ خونه کج کردم و با پیامی که از گو شیم اومد بازش کردم، اما با د یدنِ پ یام برسام
مات سرجام موند م.
-فکر کردی خی لی زرنگی دختر کوچولو؟!
تو هنوز برسامشاهی رو نشناخ تی، حواست باشه من انقد رام احمق ن یستم، دورب ینی که تو خونه کار
گذاشتم نشون م یده خبر رسوندی بهش، عجیب اشتباه کردی خواهرت امشب مهمون من
م یمونه!
⭕️ #فوری کمتر از 2 هفته تا لیست شدنش مونده به شدت توصیه میکنم از دستش ندید فقط تسک هاشو باید انجام بدید👇
ورود به paws و استخراج
از کانال انتهای صفحه هم میتونید ربات های معتبر و تاریخ لیستشون و نحوه دریافت پاداشتون رو ببینید.
-آیگ لمجد-
ترسیده نگاهش م یکردم این برسا می که م یشناختم نبو د.
عصبا نی و جد یتر از هر لحضه بود، انگار تمام روز ای خوبی که داشت یم فقط تو دورانِ رل بودنمو ن
بود اصلا نم یتونستم درکش کنم این رفتارش برای چیه.
درحا لی که دستم رو به زور توی خون هاش م یکشی د با صدای بلند گفتم:
-ولم کن حیوون؛ دستم شکست، شبونه من و از خونهام ک شیدی بیرون آوردی ویلای خودت که
چی بشه؟!
پوزخندی زد و دستم رو وِل کرد و روی تخت هولم داد و غر ید:
-به اون خواهر هرزهات گفتم دست از پا خطا کنه تو قربانی م یشی اما انقدر ساده و احمق بود فکر
کرد باهاش شو خی دار م!
درحا لی که دکم ههای پیراهنش رو باز م یکرد آب دهنم رو قورت دادم و گفتم:
-داری چیکار م یکنی، اصلا چرا تهد یدش کردی حرو مزاده؟!
لبخند دندو ننمایی زد و به سمتم اومد و خ یمه زد روم و لاله گوشم رو گاز گرفت و گفت:
-چون از عذاب دادنت لذت م یبرم ب یب یگرل!
خواستم چیزی بگم که ل بهام اسیر ل بهاش شد و لباسم رو از تنم درآورد و سعی کردم از دستش
فرار کنم و لی زور اون کجا و من کجا ؟!
سین ههام رو توی مُشتش گرفت و وحش یانه م یما لی د.
از درد چ ش مهام رو روی هم بستم و نال یدم:
-برسام ولم کن...
ب یاهمیت به حرفم دستش رو روی بهشتم کش ید و بدنم تکونِ شد یدی خورد که ب یتوجه بهشتم
رو م یما لید و کنار گوشم گفت:
-نظرت چیه بهشت خ یستُ با و یبراتور بگا بدم؟!
🔞 #توجه: اگر بلد نیستید ازربات های تلگرامی پول دربیارید آموزشش در کانال زیر هست وارد بشید و استفاده کنید. 💦👇
@airdbcoins💚