زبان ابزار ذهن است. زبان را به کار نبر.
آیا نمیتوانی فقط خورشید درحال غروب و زیبایی آن را ببینی بی آنکه چیزی بگویی؟ آیا نمیتوانی از زیبایی آن به وجد آیی و توسط عظمت آن تسخیر شوی؟ استفاده از زبان به چهکار میآید؟
هیچکس از تو نخواسته که چیزی بگویی. زبان را کنار بگذار؛ در تماس مستقیم قرار بگیر، به هیجان بیا. این حالت لمحهای گذرا از بیذهنی است...
در هر روز هزار و یک موقعیت وجود دارد:
وقتی دست معشوق خودت را در دست داری نیازی به حرف زدن نیست. مردم پیوسته حرف میزنند: ور وررر ور وررر...
حرف زدن مدام آنان را در سطح و مشغول نگه میدارد.
وقتی دستهای عزیزی را در دست داری، چرا در سکوت ننشینید؟ چرا چشمها را نبندید و احساس نکنید؟ حضور دیگری را حس کن، وارد حضور دیگری شو و بگذار دیگری وارد وجودت بشود، با هم به ارتعاش درآیید و با هم تاب بخورید. اگر ناگهان انرژی عظیمی شما را تسخیر کرد، با هم به رقص درآیید، و به چنان اوج شعفی انزالگونه خواهید رسید که قبلاً هرگز نشناختهاید.
آن لحظات اوج انزال ربطی به سکس ندارند، در واقع بسیار با سکوت در ارتباط است. و اگر بتوانی در زندگی جنسی خود مراقبهگون باشی، اگر بتوانی در حین سکس ساکت بمانی، در نوعی رقص، شگفت زده خواهی شد. یک روند درونی خواهی داشت تا تو را به دورترین سواحل ببرد.
مردم چنان زشت با هم معاشقه میکنند که اگر گاهی فرزندی والدینش را در حال عشقبازی ببیند، فکر میکند که این دو با هم کشتی میگیرند یا دعوا میکنند ــ پدرم در حال کُشتن مادر است... خشن و با نفسزدنهای نامرتب، حرکات آنان هیچ وقاری ندارد. یک رقص نیست، البته که رقصی در آن نیست. و تا زمانی که معاشقه یک رقص نشود، بسیار بسیار جسمانی و فیزیولوژیک باقی میماند، هیچ معنویتی در آن نخواهد بود. ولی این غیرممکن است. تا زمانی که تمام زندگیت سرشار از آن لحظاتی نباشد که ذهن ساکت است، معاشقه نمیتواند در سکوت حرکت کند.
اوشو
⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
آیا نمیتوانی فقط خورشید درحال غروب و زیبایی آن را ببینی بی آنکه چیزی بگویی؟ آیا نمیتوانی از زیبایی آن به وجد آیی و توسط عظمت آن تسخیر شوی؟ استفاده از زبان به چهکار میآید؟
هیچکس از تو نخواسته که چیزی بگویی. زبان را کنار بگذار؛ در تماس مستقیم قرار بگیر، به هیجان بیا. این حالت لمحهای گذرا از بیذهنی است...
در هر روز هزار و یک موقعیت وجود دارد:
وقتی دست معشوق خودت را در دست داری نیازی به حرف زدن نیست. مردم پیوسته حرف میزنند: ور وررر ور وررر...
حرف زدن مدام آنان را در سطح و مشغول نگه میدارد.
وقتی دستهای عزیزی را در دست داری، چرا در سکوت ننشینید؟ چرا چشمها را نبندید و احساس نکنید؟ حضور دیگری را حس کن، وارد حضور دیگری شو و بگذار دیگری وارد وجودت بشود، با هم به ارتعاش درآیید و با هم تاب بخورید. اگر ناگهان انرژی عظیمی شما را تسخیر کرد، با هم به رقص درآیید، و به چنان اوج شعفی انزالگونه خواهید رسید که قبلاً هرگز نشناختهاید.
آن لحظات اوج انزال ربطی به سکس ندارند، در واقع بسیار با سکوت در ارتباط است. و اگر بتوانی در زندگی جنسی خود مراقبهگون باشی، اگر بتوانی در حین سکس ساکت بمانی، در نوعی رقص، شگفت زده خواهی شد. یک روند درونی خواهی داشت تا تو را به دورترین سواحل ببرد.
مردم چنان زشت با هم معاشقه میکنند که اگر گاهی فرزندی والدینش را در حال عشقبازی ببیند، فکر میکند که این دو با هم کشتی میگیرند یا دعوا میکنند ــ پدرم در حال کُشتن مادر است... خشن و با نفسزدنهای نامرتب، حرکات آنان هیچ وقاری ندارد. یک رقص نیست، البته که رقصی در آن نیست. و تا زمانی که معاشقه یک رقص نشود، بسیار بسیار جسمانی و فیزیولوژیک باقی میماند، هیچ معنویتی در آن نخواهد بود. ولی این غیرممکن است. تا زمانی که تمام زندگیت سرشار از آن لحظاتی نباشد که ذهن ساکت است، معاشقه نمیتواند در سکوت حرکت کند.
اوشو
⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯