عشق رمانتیک طرف دیگر سکس جسمانی است، طرف سرکوب شده ی آن، این عشق نیست، هر دو بیمار هستند. آنچه شما سکس و عشق رمانتیک میخوانید هر دو وضعیت بیمارگونه هستند.
وقتی بدن و ذهن با هم دیدار کنند، عشق وجود دارد. آنگاه آن عشق سالم است. در سکس فقط بدن وجود دارد، در عشق رمانتیک فقط سر و ذهن و تخیلات وجود دارد. هر دو ناقص هستند.
در عشق بدن و ذهن با هم دیدار میکنند، یک وحدت و یکپارچه میشوی تو عاشق آن فرد هستی و سکس همچون سایه ی آن وارد میشود.
برعکس نیست. تو بسیار به آن فرد عشق میورزی، انرژیهای شما عمیقاً با هم ملاقات میکنند، از حضور دیگری بسیار خوشنود هستی و حضورش بسیار راضی کننده است. او تو را تکمیل میکند و سکس همچون سایه ای وارد این رابطه میشود.
در چنین وضعیتی سکس مرکز نیست، عشق مرکز است. سکس چیزی در پیرامون میشود. آری...، گاهی مایلی با دیگری در سطح بدن دیدار کنی، ولی اشتیاق بیمارگونه برای آن نداری. یک وسواس نیست، فقط سهیم شدن انرژی است. آن چیز اساسی در عمق رخ میدهد.
پیرامون( بدن) خوب است، پیرامون که مرکزی داشته باشد خوب است؛ ولی بدون مركز فقط شهوت است. بدون پیرامون( بدون بدن) اگر فقط در مرکز باشد، آنوقت عشق رمانتیک میشود. وقتی پیرامون و مرکز هردو باهم باشند، یک پیوند از بدن و ذهن وجود دارد.
در چنین وضعیتی چنین نیست که تو فقط خواهان و در هوس بدن دیگری باشی، بلکه خواهان وجود او هستی، آنوقت عشق وجود دارد.
عشق سالم است. سکسگرایی و عشق رمانتیک بیمار و ناسالم هستند. نوعی عصبیت هستند، زیرا در شما تولید شکاف شخصیت میکنند.
عشق هماهنگ است، فقط بدن دیگری نیست، بلکه وجودش و حضورش است که دوست داشته میشود. از وجود دیگری برای تخلیه خودت استفاده نمیکنی، عاشق او هستی. او یک وسیله نیست، بلکه برای خودش یک هدف است. عشق سالم است.
ادامه دارد....
⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
وقتی بدن و ذهن با هم دیدار کنند، عشق وجود دارد. آنگاه آن عشق سالم است. در سکس فقط بدن وجود دارد، در عشق رمانتیک فقط سر و ذهن و تخیلات وجود دارد. هر دو ناقص هستند.
در عشق بدن و ذهن با هم دیدار میکنند، یک وحدت و یکپارچه میشوی تو عاشق آن فرد هستی و سکس همچون سایه ی آن وارد میشود.
برعکس نیست. تو بسیار به آن فرد عشق میورزی، انرژیهای شما عمیقاً با هم ملاقات میکنند، از حضور دیگری بسیار خوشنود هستی و حضورش بسیار راضی کننده است. او تو را تکمیل میکند و سکس همچون سایه ای وارد این رابطه میشود.
در چنین وضعیتی سکس مرکز نیست، عشق مرکز است. سکس چیزی در پیرامون میشود. آری...، گاهی مایلی با دیگری در سطح بدن دیدار کنی، ولی اشتیاق بیمارگونه برای آن نداری. یک وسواس نیست، فقط سهیم شدن انرژی است. آن چیز اساسی در عمق رخ میدهد.
پیرامون( بدن) خوب است، پیرامون که مرکزی داشته باشد خوب است؛ ولی بدون مركز فقط شهوت است. بدون پیرامون( بدون بدن) اگر فقط در مرکز باشد، آنوقت عشق رمانتیک میشود. وقتی پیرامون و مرکز هردو باهم باشند، یک پیوند از بدن و ذهن وجود دارد.
در چنین وضعیتی چنین نیست که تو فقط خواهان و در هوس بدن دیگری باشی، بلکه خواهان وجود او هستی، آنوقت عشق وجود دارد.
عشق سالم است. سکسگرایی و عشق رمانتیک بیمار و ناسالم هستند. نوعی عصبیت هستند، زیرا در شما تولید شکاف شخصیت میکنند.
عشق هماهنگ است، فقط بدن دیگری نیست، بلکه وجودش و حضورش است که دوست داشته میشود. از وجود دیگری برای تخلیه خودت استفاده نمیکنی، عاشق او هستی. او یک وسیله نیست، بلکه برای خودش یک هدف است. عشق سالم است.
ادامه دارد....
⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯