هر روز
نه چیزی شروع میشود
نه چیزی تمام میشود
حکایت ما این است
هر شب چیزی شروع میشود
هر شب چیزی تمام میشود
بین ما
بین گلوی ما
بین لبهای ما که با کلمات دیگر باز و بسته میشوند
بین ما
بین گلوی ما
بین لبهامان
قناریها در سکوتند
ما حلقهی آخر زنجیریم
ما بندهی آخر خدا
ما سنگِ آخر آدم به سوی شیطانیم
سنگی که خرد میشود
میان آدم وشیطان
ما رانده میشویم از هم
ما نمیرویم از هم
در ما شکل دارد
پابستگی، دلبستگی، جانبستگی
ما رانده میشویم از هم
و قدم که میزنیم
خدا میخندد
#شعر
#مهدی_جلیلی
نه چیزی شروع میشود
نه چیزی تمام میشود
حکایت ما این است
هر شب چیزی شروع میشود
هر شب چیزی تمام میشود
بین ما
بین گلوی ما
بین لبهای ما که با کلمات دیگر باز و بسته میشوند
بین ما
بین گلوی ما
بین لبهامان
قناریها در سکوتند
ما حلقهی آخر زنجیریم
ما بندهی آخر خدا
ما سنگِ آخر آدم به سوی شیطانیم
سنگی که خرد میشود
میان آدم وشیطان
ما رانده میشویم از هم
ما نمیرویم از هم
در ما شکل دارد
پابستگی، دلبستگی، جانبستگی
ما رانده میشویم از هم
و قدم که میزنیم
خدا میخندد
#شعر
#مهدی_جلیلی