نامت سکوت می آورد
نامت وهم است و ناشناختگی و امید
نامت گریه می آورد
مرگ
با من صبحانه می خوری مرگ
قدم میزنی مرگ
در خانهام می چرخی مرگ
با من به رختخواب می آیی مرگ
تو آنجایی مرگ
وقتی دست در گردن عشق انداخته می بوسمش
تو آنجایی و لبخند می زنی به جدایی به من به عشق به بوسه
نامت آرامم میکند مرگ
اگر که نام مرا بخوانی
قبل از تمام عزیزانم
سوم شهریور 1401/کبودرآهنگ
نامت وهم است و ناشناختگی و امید
نامت گریه می آورد
مرگ
با من صبحانه می خوری مرگ
قدم میزنی مرگ
در خانهام می چرخی مرگ
با من به رختخواب می آیی مرگ
تو آنجایی مرگ
وقتی دست در گردن عشق انداخته می بوسمش
تو آنجایی و لبخند می زنی به جدایی به من به عشق به بوسه
نامت آرامم میکند مرگ
اگر که نام مرا بخوانی
قبل از تمام عزیزانم
سوم شهریور 1401/کبودرآهنگ