ستایشگران قدرت؛ از مصباح یزدی تا سلیمانی کرمانی
🖌 صالح علوی
آیا تاکنون از خود پرسیده اید که چرا از میان صدها آیت الله و مجتهد و مرجع تقلید و مفسر قرآن و.. که در نیم قرن اخیر ظهور کرده اند، حکومت فعلی ایران تنها یک نفر را به رسمیت میشناسد و «علامه» مینامد و برایش علاوه بر مراسم مفصل سالگرد، همایشهای عجیب و غریب و بزرگداشتها و مراسم هایی به بهانههای مختلف و با بودجههای نجومی برگزار میکند؟
آیا برایتان این پرسش پیش آمده است که چرا از بین این همه (بهاصطلاح) عالم و فقیه و آیت الله و فیلسوف و.. فقط باید زندگی و اندیشه! مصباح یزدی، به هر روش ممکن، حتی در قالب انیمیشن و پویانمایی مضحک، به کودکان خردسال و بینندگان شبکه پویا هم «حقنه» شود؛ کاری که حتی برای بنیانگذار حکومت هم انجام نشد.. چرا باید تک تک تیر برقهای خیابان انقلاب و داخل دانشگاه تهران (در دوره رئیس جمهور سابق) به تصویر و بنری از مصباح یزدی و گلواژههای! او مزین! گردد؟؟ علامهای که وقتی پای اظهار نظرهای سیاسی و حرف زدن برای خوشامد فلانی به میان میآید، طوری بیمنطق حرف میزند که گویی تا صفحه ۵۰ «منطق مظفر» را هم نخوانده است!
یا اینکه از بین هزاران شهید و صدها سردار و فرمانده جنگ، چرا حکومت کنونی فقط یک «سردار» را به رسمیت می شناسد و باوجود شائبه تحریف و بدعت، مسیر محل دفن او را مثل مسیر نجف به کربلا، عمودگذاری! و شمارهبندی میکند و کل کشور را برای انتقال کاملا اختیاری! و خودجوش! زائران به آن محل، بسیج میکند و حتی پس از اقدام تروریستی سال گذشته و قربانی شدن دهها تن از هموطنان، باز هم با وجود احتمال تکرار حوادث تروریستی یا سوءمدیریتی، از برگزاری حداکثری مراسم سالگرد، صرف نظر نمیکند؟؟
مگر این دو نفر، چه کرده اند که به تنها «علامه» و تنها «سردار» حکومت مدعی اسلام، تبدیل شده اند؟ و اتفاقا هر دو هم در یک تاریخ و با یک سال فاصله، در 12 و 13 دی فوت کردند.
این دو چه کرده اند که حکومت، آشکارا ومفتضحانه و بدون تعارف و خجالت، تمام توان خود را برای بولد کردن و باد کردن این دو؛ و نادیده گرفتن و چه بسا پنهان کردن تمامی علما و سرداران قبل و بعد از آنان به کار میگیرد و از این کار هیچ ابا و شرمی هم ندارد؟
راز این اقدام عجیب و منحصر به فرد حکومت در نقطه اشتراک این دو نفر نهفته است،، اینکه آن دو، با سرنوشت و آخرت خویش، قماری بزرگ انجام دادند و برای تطهیر مفهومی نامطهر و مقدس جلوه دادن امری نامقدس، بدعتی خطرناک بنیان نهادند و به تحریفی کاملا بدیع و شگفتآور دست زدند؛ یکی از آنها، احتمال خطای ولی فقیه را «یک در میلیارد»! دانست؛ در حالی که خود آن شخص بارها به خطاهای راهبردی و ویرانگر خود در ۴ دهه اخیر، از جمله در موضوع تحديد نسل و تبلیغ برای فرزند کمتر، اعتراف کرده؛ و یا هنگام انتصاب به جانشینی ولی فقیه نخست، دقیق ترین جمله و صحیح ترين تعبیر در تمام عمرش را ارائه داد و گقت: «باید خون گریست به حال ملتی که چون منی، احتمال رهبری آنها را داشته باشد»؛ اما مصباح یزدی این همت! و جرات را داشت که به تنهایی، در برابر همه، حتی خود رهبر، بایستد و اعلام کند که: نه! احتمال خطای تو یک در میلیارد! است و خودت هم نمیدانی!
خاصیت کسی چون مصباح یزدی این بود که ستایشگر قدرت و اصحاب قدرت شد و دست آخر هم به پای معبود خود افتاد و سجده و پابوسی کرد و هزار آسمان و ریسمان را برای توجیه این کار شرکالود خود به هم بافت؛ و البته حکومت هم چاکران ویژه و متفاوت ِ دربار را به شکلی ویژه و خاص مورد عنایت قرار میدهد و از ملامت ملامتگران و رسوایی و افتضاح ملی و جهانی هم باکی ندارد.. و حتی به روی خودش هم نمی آورد که اگر مصباح راه صواب رفته بود، چرا باید پس از مرگ، در ویلای غصبی مفسد اقتصادی، غسل و کفن داده شود و به تعبیر صاحب فتوحات ازگلیه، وسط غسل چشمش را هم باز کند و لبخند بزند!
یا آن دیگری، سردار دلها! چه کرده بود که همهی سرداران بزرگ جنگ و خانواده های آنها، (به ویژه آنها که در سمت مردم ایستادند و زبان به انتقاد از ستم و فساد حکومت گشودند) ، به کلی محو و فراموش شدند و این یکی تبدیل شد به تنهاترین! سردار حکومت؟
بله، او هم دقیقا همان راه مصباح را در پیش گرفته بود و برخلاف اصول مسلم اسلام که راه و رسم رستگاری را در توحید و اقرار به «لا اله الا الله» میداند، سلیمانی در تعبیری عجیب و بدعتی خطرناک، با سه بار سوگند لفظ جلاله! رمز عاقبت به خیری را در رابطه قلبی با رهبرش معرفی میکند! و عجیب آن که هیچ یک از این دو، گویی به پیامد و بار معنایی سخن خود و خطر عمیق این بدعت های خطرناک، توجهی ندارند.
وحکومتی که حفظ خود را از حفظ جان امام زمان عج هم واجبتر می داند، اصلا عجیب نیست که بدون پروا و بی محابا، تمام هم و غم خود را در زنده نگه داشتن انحرافات فکری چنین افرادی بگمارد.
https://t.me/iranazadvaabad
🖌 صالح علوی
آیا تاکنون از خود پرسیده اید که چرا از میان صدها آیت الله و مجتهد و مرجع تقلید و مفسر قرآن و.. که در نیم قرن اخیر ظهور کرده اند، حکومت فعلی ایران تنها یک نفر را به رسمیت میشناسد و «علامه» مینامد و برایش علاوه بر مراسم مفصل سالگرد، همایشهای عجیب و غریب و بزرگداشتها و مراسم هایی به بهانههای مختلف و با بودجههای نجومی برگزار میکند؟
آیا برایتان این پرسش پیش آمده است که چرا از بین این همه (بهاصطلاح) عالم و فقیه و آیت الله و فیلسوف و.. فقط باید زندگی و اندیشه! مصباح یزدی، به هر روش ممکن، حتی در قالب انیمیشن و پویانمایی مضحک، به کودکان خردسال و بینندگان شبکه پویا هم «حقنه» شود؛ کاری که حتی برای بنیانگذار حکومت هم انجام نشد.. چرا باید تک تک تیر برقهای خیابان انقلاب و داخل دانشگاه تهران (در دوره رئیس جمهور سابق) به تصویر و بنری از مصباح یزدی و گلواژههای! او مزین! گردد؟؟ علامهای که وقتی پای اظهار نظرهای سیاسی و حرف زدن برای خوشامد فلانی به میان میآید، طوری بیمنطق حرف میزند که گویی تا صفحه ۵۰ «منطق مظفر» را هم نخوانده است!
یا اینکه از بین هزاران شهید و صدها سردار و فرمانده جنگ، چرا حکومت کنونی فقط یک «سردار» را به رسمیت می شناسد و باوجود شائبه تحریف و بدعت، مسیر محل دفن او را مثل مسیر نجف به کربلا، عمودگذاری! و شمارهبندی میکند و کل کشور را برای انتقال کاملا اختیاری! و خودجوش! زائران به آن محل، بسیج میکند و حتی پس از اقدام تروریستی سال گذشته و قربانی شدن دهها تن از هموطنان، باز هم با وجود احتمال تکرار حوادث تروریستی یا سوءمدیریتی، از برگزاری حداکثری مراسم سالگرد، صرف نظر نمیکند؟؟
مگر این دو نفر، چه کرده اند که به تنها «علامه» و تنها «سردار» حکومت مدعی اسلام، تبدیل شده اند؟ و اتفاقا هر دو هم در یک تاریخ و با یک سال فاصله، در 12 و 13 دی فوت کردند.
این دو چه کرده اند که حکومت، آشکارا ومفتضحانه و بدون تعارف و خجالت، تمام توان خود را برای بولد کردن و باد کردن این دو؛ و نادیده گرفتن و چه بسا پنهان کردن تمامی علما و سرداران قبل و بعد از آنان به کار میگیرد و از این کار هیچ ابا و شرمی هم ندارد؟
راز این اقدام عجیب و منحصر به فرد حکومت در نقطه اشتراک این دو نفر نهفته است،، اینکه آن دو، با سرنوشت و آخرت خویش، قماری بزرگ انجام دادند و برای تطهیر مفهومی نامطهر و مقدس جلوه دادن امری نامقدس، بدعتی خطرناک بنیان نهادند و به تحریفی کاملا بدیع و شگفتآور دست زدند؛ یکی از آنها، احتمال خطای ولی فقیه را «یک در میلیارد»! دانست؛ در حالی که خود آن شخص بارها به خطاهای راهبردی و ویرانگر خود در ۴ دهه اخیر، از جمله در موضوع تحديد نسل و تبلیغ برای فرزند کمتر، اعتراف کرده؛ و یا هنگام انتصاب به جانشینی ولی فقیه نخست، دقیق ترین جمله و صحیح ترين تعبیر در تمام عمرش را ارائه داد و گقت: «باید خون گریست به حال ملتی که چون منی، احتمال رهبری آنها را داشته باشد»؛ اما مصباح یزدی این همت! و جرات را داشت که به تنهایی، در برابر همه، حتی خود رهبر، بایستد و اعلام کند که: نه! احتمال خطای تو یک در میلیارد! است و خودت هم نمیدانی!
خاصیت کسی چون مصباح یزدی این بود که ستایشگر قدرت و اصحاب قدرت شد و دست آخر هم به پای معبود خود افتاد و سجده و پابوسی کرد و هزار آسمان و ریسمان را برای توجیه این کار شرکالود خود به هم بافت؛ و البته حکومت هم چاکران ویژه و متفاوت ِ دربار را به شکلی ویژه و خاص مورد عنایت قرار میدهد و از ملامت ملامتگران و رسوایی و افتضاح ملی و جهانی هم باکی ندارد.. و حتی به روی خودش هم نمی آورد که اگر مصباح راه صواب رفته بود، چرا باید پس از مرگ، در ویلای غصبی مفسد اقتصادی، غسل و کفن داده شود و به تعبیر صاحب فتوحات ازگلیه، وسط غسل چشمش را هم باز کند و لبخند بزند!
یا آن دیگری، سردار دلها! چه کرده بود که همهی سرداران بزرگ جنگ و خانواده های آنها، (به ویژه آنها که در سمت مردم ایستادند و زبان به انتقاد از ستم و فساد حکومت گشودند) ، به کلی محو و فراموش شدند و این یکی تبدیل شد به تنهاترین! سردار حکومت؟
بله، او هم دقیقا همان راه مصباح را در پیش گرفته بود و برخلاف اصول مسلم اسلام که راه و رسم رستگاری را در توحید و اقرار به «لا اله الا الله» میداند، سلیمانی در تعبیری عجیب و بدعتی خطرناک، با سه بار سوگند لفظ جلاله! رمز عاقبت به خیری را در رابطه قلبی با رهبرش معرفی میکند! و عجیب آن که هیچ یک از این دو، گویی به پیامد و بار معنایی سخن خود و خطر عمیق این بدعت های خطرناک، توجهی ندارند.
وحکومتی که حفظ خود را از حفظ جان امام زمان عج هم واجبتر می داند، اصلا عجیب نیست که بدون پروا و بی محابا، تمام هم و غم خود را در زنده نگه داشتن انحرافات فکری چنین افرادی بگمارد.
https://t.me/iranazadvaabad