از صحبتهای #دیوید_لینچ در جمع هنرمندان جوان در استرالیا؛ کارگردان، نقاش، موسیقیدان، عکاس و هنرمندی چندجانبه که به حرفها و جملههایش عمل میکرد؛ در پی آزادی بود و خودش را از دستورالعمل سختگیرانه هالیوود آزاد کرده بود. تنها بود. تنها فیلم میساخت. پای ایدههایش میایستاد و مخالف روشهای عادیشده صنعت سینمایی بود که برایش قید و بند و عدد و الگوریتم و قانون و باید و نباید، تعیین میکرد.
دیوید لینچ بعد از ساخت فیلم «تَلماسه» در سال ۱۹۸۴ که به شدت شکست تجاری خورد و نقدهای بیرحمانهای نصیباش شد، دورههای طولانی افسردگی را پشتسر گذاشت ولی دوباره زندگی را از سر گرفت.
خودش گفته، بعد از آن تجربه، دوباره پا به این دنیا گذاشته و اینبار مسیر دیگری را دنبال کرده؛ در این مسیر تازه ممکن بود هر روز در اتاق کوچکاش جلوی دوربین بنشیند و رو به پنجره درجه هوای لسآنجلس را بگوید و به آسمان آبی و پرندههای آوازهخوان صبح به خیر بگوید، هر روز از نقاشیکردن و مجسمهساختن، گیتارنواختن یا آشپزیکردنش ویدیوهای کوتاه خندهدار بسازد و خودش را دست بیندازد یا آموزش مدیتیشن بدهد یا اعلام کند در این روز و ساعت هفته چه حالی را تجربه میکند یا بنشیند و فقط به صدای گنجشکها گوش کند یا مقابل دوربین آرام و مستأصل بگوید: «امروز خیلی افسردهام، نمیدانم چطور ادامه دهم.»
ولی هر روز زندگیاش را کاری بکند که دیگران نمیکنند یا نمیتوانند تجربه کنند و طوری آرام و اصیل و ساده و رها و آزاد بگذراند که دیگران باورشان نشود؛ کارهایی که در آزادی به آنها میرسید؛ در مراقبه، خودمراقبتی، سکوت، مهرورزیدن و راهنماییدادن، با زندگی کنار آمدن و حتی فیلمنساختن برای اعتراضکردن.
✍️#گوشه
@gooshe
ویدیو: از نشست #دیویدلینچ (۲۰۲۵-۱۹۴۶) با هنرمندان در گالری هنر مدرن در بریزبن، استرالیا، سال ۲۰۱۵ و صحبتهایش درباره خلاقیت، آزادی، اشتیاق و مراقبه.
Video: David Lynch: Between Two Worlds, Gallery of Modern Art (GOMA) Brisbane, Australia, 2015
@gooshe
- شما فکر میکنید هنر باید بدون مرز باشه؟ بدون دستهبندی و قالب؟
- بله! چون چیزی وجود داره به اسم آزادی و بسیار بسیار مهمه که آدم آزاد باشه تا به هر چیزی که دوست داره، فکر کنه و هر کاری میخواد، انجام بده. همه انسانها برای خودشون خط و مرز و حد و حدودی دارند که از اون عبور نمیکنند. برای هر کدوم از ما محل و خط و خطوط این مرز متفاوته، ولی باید آزاد باشیم. آزادی بسیار مهمه حتی برای تصمیم نگرفتن. هر محدودیتی در مسیر هنر، غمانگیزه و آدم رو فلج میکنه.
از صحبتهای #دیوید_لینچ در جمع هنرمندان جوان در استرالیا؛ کارگردان، نقاش، موسیقیدان، عکاس و هنرمندی چندجانبه که به حرفها و جملههایش عمل میکرد؛ در پی آزادی بود و خودش را از دستورالعمل سختگیرانه هالیوود آزاد کرده بود. تنها بود. تنها فیلم میساخت. پای ایدههایش میایستاد و مخالف روشهای عادیشده صنعت سینمایی بود که برایش قید و بند و عدد و الگوریتم و قانون و باید و نباید، تعیین میکرد.
دیوید لینچ بعد از ساخت فیلم «تَلماسه» در سال ۱۹۸۴ که به شدت شکست تجاری خورد و نقدهای بیرحمانهای نصیباش شد، دورههای طولانی افسردگی را پشتسر گذاشت ولی دوباره زندگی را از سر گرفت.
خودش گفته، بعد از آن تجربه، دوباره پا به این دنیا گذاشته و اینبار مسیر دیگری را دنبال کرده؛ در این مسیر تازه ممکن بود هر روز در اتاق کوچکاش جلوی دوربین بنشیند و رو به پنجره درجه هوای لسآنجلس را بگوید و به آسمان آبی و پرندههای آوازهخوان صبح به خیر بگوید، هر روز از نقاشیکردن و مجسمهساختن، گیتارنواختن یا آشپزیکردنش ویدیوهای کوتاه خندهدار بسازد و خودش را دست بیندازد یا آموزش مدیتیشن بدهد یا اعلام کند در این روز و ساعت هفته چه حالی را تجربه میکند یا بنشیند و فقط به صدای گنجشکها گوش کند یا مقابل دوربین آرام و مستأصل بگوید: «امروز خیلی افسردهام، نمیدانم چطور ادامه دهم.»
ولی هر روز زندگیاش را کاری بکند که دیگران نمیکنند یا نمیتوانند تجربه کنند و طوری آرام و اصیل و ساده و رها و آزاد بگذراند که دیگران باورشان نشود؛ کارهایی که در آزادی به آنها میرسید؛ در مراقبه، خودمراقبتی، سکوت، مهرورزیدن و راهنماییدادن، با زندگی کنار آمدن و حتی فیلمنساختن برای اعتراضکردن.
✍️#گوشه
@gooshe
ویدیو: از نشست #دیویدلینچ (۲۰۲۵-۱۹۴۶) با هنرمندان در گالری هنر مدرن در بریزبن، استرالیا، سال ۲۰۱۵ و صحبتهایش درباره خلاقیت، آزادی، اشتیاق و مراقبه.
Video: David Lynch: Between Two Worlds, Gallery of Modern Art (GOMA) Brisbane, Australia, 2015
@gooshe