سلام به همگی من آرشامم
حدود ۱۶ ۱۷ سالم بود کلاس تئاتر میرفتم،اونجا ی دختره بود اسمش روژان بود،ی دختر لاغر با قد ۱۶۰حدودا و چون بد اخلاق بود کسی زیاد باهاش رفیق نبود و حرف نمیزد ولی من خیلی روش کراش بودم واسه همین با همه بد رفتاریاش سعی میکردم خودمو بهش نزدیک کنم و رفته رفته رفتارش با من نسبت به بقیه بهتر شده بود،ی جا داشتیم ی نمایشنامه رو تمرین میکردیم اون صندل پاش بود من باید زانو میزدم طلب بخشش میکردم و فلان که خارج از برنامه عمل کردمو سجده کردم جلو پاهاش پاشو بوسیدم....
همه زدن زیر خنده ولی اون تحت تاثیر قرار گرفت،کلاس مه تموم شد نشسته بودم تو پارکی که نزدیک کلاس بود که دیدم اوند نشست کنارم و شروع به حرف زدن کرد،بعد بحث اون صحنه رو مطرح کرد و منم گفتم خب راستشو بخای من چند وقتی ی که روت کراشم ولی اون صحنه مربوط به گرایشی فوت فتیشی بود که داشتم،بعد بیشتر راجب فوتفتیش براش توضیح دادم....
اونم گفت اوم جالبه بدو نمیاد ی بار امتحان کنم،گفت فردا برنامت خالی ی؟میخام بدونم چه حسی داره،منم که خوشحال باهاش فردا قرار گذاشتم ی جای خلوت...
یکم نشستم تا اومد،صندل پاش بود و لاک نارنجی زده بود و حسابی آرایش کرده بود ...
یلام احوال پرسی کرد و گفت خب نمیخای شروع کنی؟الان من باید چیکار کنم،گفتم فقط کافی ی افتخار بدی پاهاتو ببوسم عزیزم گفت اوه باشه پس قول بده لیاقتشو داشته باشی و بعد خندید
اون نسشته بود رو نیمکت و من رفتم نشستم جلو پاش و پاهاشو از رو سندل بوسیدم اونم داشت با لبخند زیباش نگام میکرد...
بعد پاهاشو از سندل در اوردمو هر دوتا پاشو گذاشتم رو صورتم و خسابی بود کردم،بوی ملایمی داشت خیلی کمم عرق کرده بود شروع کردم کف پاشو از بالا تا پایین بویسدم داشت خوشس میومد گفت بابا شرمنده نکن مشتی
فکر کنم ۱۰۰۰تا بوسه به کف پاش زدم بعد کف پاشو از پاشنه تا نوک انگشتا بین انگشتا و همه قسمتای پاش لیس زدم خیلی قلقلکی بود و نمیتونست خندشو کنترل کنه ولی داشت لذت میبرد
لای انگشتاشو داشتم لیس میزدم گفت پاهامو شستم پلی اونقدرا هم تمیز نیستا
گفتم تمیز ترین پای دنیاس زیبای من
گفت واییی چه شاعرانه ،موقع لیس زدن گفت چه مزه ای میده بگو ماهم بدونیم،گفتم بهترین مزه دنیا،گفت خوبه ولی فکرشو نمیکردم یکی در مورد پاهام همچین نظری داشته باشه...
خلاصه کل پاهاشو لیس زدم و خیس خیس شد دیگه اونجا نمیشد فوتجاب کرد وگرنه ی فکرایی تو سرم بود ...
خلاصه سندلاشو پاش کردمو به سمت پاهاش سجده کردمو روی پاشو بوسیدم...
گفت گرایش جالبی ی خوشم اومد
گفتم نظرت چیه بازم انجامش بدیم گفت چرا ک نه
خلاصه که چند بار دیگه هم این مارو انجام دادیمو ی بار رفتم خونشون و واقعا کون نرم و خوبیم داشت و خیلی سکسی بود....
حدود ۱۶ ۱۷ سالم بود کلاس تئاتر میرفتم،اونجا ی دختره بود اسمش روژان بود،ی دختر لاغر با قد ۱۶۰حدودا و چون بد اخلاق بود کسی زیاد باهاش رفیق نبود و حرف نمیزد ولی من خیلی روش کراش بودم واسه همین با همه بد رفتاریاش سعی میکردم خودمو بهش نزدیک کنم و رفته رفته رفتارش با من نسبت به بقیه بهتر شده بود،ی جا داشتیم ی نمایشنامه رو تمرین میکردیم اون صندل پاش بود من باید زانو میزدم طلب بخشش میکردم و فلان که خارج از برنامه عمل کردمو سجده کردم جلو پاهاش پاشو بوسیدم....
همه زدن زیر خنده ولی اون تحت تاثیر قرار گرفت،کلاس مه تموم شد نشسته بودم تو پارکی که نزدیک کلاس بود که دیدم اوند نشست کنارم و شروع به حرف زدن کرد،بعد بحث اون صحنه رو مطرح کرد و منم گفتم خب راستشو بخای من چند وقتی ی که روت کراشم ولی اون صحنه مربوط به گرایشی فوت فتیشی بود که داشتم،بعد بیشتر راجب فوتفتیش براش توضیح دادم....
اونم گفت اوم جالبه بدو نمیاد ی بار امتحان کنم،گفت فردا برنامت خالی ی؟میخام بدونم چه حسی داره،منم که خوشحال باهاش فردا قرار گذاشتم ی جای خلوت...
یکم نشستم تا اومد،صندل پاش بود و لاک نارنجی زده بود و حسابی آرایش کرده بود ...
یلام احوال پرسی کرد و گفت خب نمیخای شروع کنی؟الان من باید چیکار کنم،گفتم فقط کافی ی افتخار بدی پاهاتو ببوسم عزیزم گفت اوه باشه پس قول بده لیاقتشو داشته باشی و بعد خندید
اون نسشته بود رو نیمکت و من رفتم نشستم جلو پاش و پاهاشو از رو سندل بوسیدم اونم داشت با لبخند زیباش نگام میکرد...
بعد پاهاشو از سندل در اوردمو هر دوتا پاشو گذاشتم رو صورتم و خسابی بود کردم،بوی ملایمی داشت خیلی کمم عرق کرده بود شروع کردم کف پاشو از بالا تا پایین بویسدم داشت خوشس میومد گفت بابا شرمنده نکن مشتی
فکر کنم ۱۰۰۰تا بوسه به کف پاش زدم بعد کف پاشو از پاشنه تا نوک انگشتا بین انگشتا و همه قسمتای پاش لیس زدم خیلی قلقلکی بود و نمیتونست خندشو کنترل کنه ولی داشت لذت میبرد
لای انگشتاشو داشتم لیس میزدم گفت پاهامو شستم پلی اونقدرا هم تمیز نیستا
گفتم تمیز ترین پای دنیاس زیبای من
گفت واییی چه شاعرانه ،موقع لیس زدن گفت چه مزه ای میده بگو ماهم بدونیم،گفتم بهترین مزه دنیا،گفت خوبه ولی فکرشو نمیکردم یکی در مورد پاهام همچین نظری داشته باشه...
خلاصه کل پاهاشو لیس زدم و خیس خیس شد دیگه اونجا نمیشد فوتجاب کرد وگرنه ی فکرایی تو سرم بود ...
خلاصه سندلاشو پاش کردمو به سمت پاهاش سجده کردمو روی پاشو بوسیدم...
گفت گرایش جالبی ی خوشم اومد
گفتم نظرت چیه بازم انجامش بدیم گفت چرا ک نه
خلاصه که چند بار دیگه هم این مارو انجام دادیمو ی بار رفتم خونشون و واقعا کون نرم و خوبیم داشت و خیلی سکسی بود....