Фильтр публикаций


با ۲۰ک ممبر فیلتر شدیم🤦
لطف کنید تو چنل جدید عضو بشید ❤️

@foetlove

فعالیت مثل قدیمه💥


سلام دوستان عرفانم
من راستش دنبال کص کلک بازی نیسم بخام کص شعر بگم داستان مال ۳ سال پیش که من دقیقا ۱۴ سالم بود


من یه زندایی دارم خیلی خوشگله و پاهای خوش فرمی داره و از اون ور یه دختری هم داره اونم لاشی عین خودش اسم زندایی نرگس اسم دخترش سارا

من از تقریبا ۱۲ سالگی عاشق پا بودم یعنی خیلی دوست داشتم تازه با فوت فیتش آشنا شده بودم

من اینم بهتون بگم از ۱۲ سالگی من عاشق این پاها زنداییم بودم ولی خوب چطوری بهش میگفتم حتی بار ها بوده اونم نخ داده ولی نمیشده بگیم بهم یه جورایی دوتامون ترس داشتیم

تا اینکه آقا یه روز ما همگی خونه داییم دعوت بودیم همه اونجا بودیم داییم میخاست بره سمت عراق بار ببره
چون روی ماشین سنگین کار میکنه ماهم دیگه رفتیم خونشون

آقا شب شد و داییم راه افتاد رفت دیگه ماهم داشتیم یواش یواش میرفتیم که زندایم یهو به مامانم گفت بزار عرفان ببمونه صبح میایم باهم منم تنها هستم
مامانم قبول کرد منم که از خدا خواسته یعنی از موقعی که رفتیم مهمونی تا آخر وقت نگاهم رو چشم پاهاش بود

من با دخترش خیلی جورم حتی یه روز با اونم رفتم اگر اینو دوست داشتید اونم میزارم


خوب بریم سراغ اصل ماجرا

من رفتم تو گوشیم معتاد کالاف بودم داشتم کالاف بازی می‌کردم خونه داییم یه ساختمون تقریبا ۵ طبقه هس
همسایه بالاییشون یه دختر داره
اومد پایین دخترش که به زنداییم بگه سارا امشب پیش اون بخابه اخه مدرسه ها تعطیل بود به خاطر تابستون
منم خودما زدم به خاب که یهو زنداییم نگه عرفان تنهاست😂



آقا بگذریم این رفتش بالا دیگه من موندما زنداییم

ببینید من این خاطره ای که تعریف میکنم ۱۴ سالم بود ولییی زنداییم ۱۲ سالگیم نخ داده ولی خوب نشد

آقا نزدیکا ساعت ۱ شب بود من یعنی بیدار شدم از رو مبل بعد زنداییم گفت بیا تو اتاق پیش من سارا که نیستش تو بیا


زنداییم خیلی منو دوست داره عین پسر خودش میدونه

آقا نشسته بودیم رو تخت که دیدم زنداییم دراز کشید یه شلوارکا داییما داد به من پوشیدم رفتیم بخابیم که دیدم زنداییم رفت تو اکسپلور گفت بیا باهم ببینیم منم گفتم باشه تو اکسپلور داشت می‌چرخید من یهو گوشیم زنگ خورد ساعت ۱ شب دیدم رفیق کصخلم بود گف میای کالاف یا نه

من قطع کردم یواشکی طوری که زنداییم نبینه دیدم اومده تو گوگل داشت فیلم فوت فیتیش میدید
یهو منو صدا زد گفت عرفان من هیجی نگفتم گفت میدونم که بیداری بیا بالا آقا منم که قند تو کونم آب شده بود داشتم از خوشحالی بال در میوردم
😂😂

خندیدم گفتم جونم گفت این فیلما رو ببین حالا من از ۱۲ سالگیم کارم با این فیلما بوده من
گفت که من میدونم تو دوست داری باید برام بری این چن شبه هم که داییت نیست هر شب میای پیش من
با لحن اربابی گفت منم گفتم چشم زندایی
گفت نه میگی چشم ارباب


منم که داشتک از خوشحالی میمردم گفتم چشم ارباب
بعدش گفت حالا برو وظیفه تو انجام بده رفتم زیر پتو دیدم شلوارشو در اوردم از این شرت زیپ داراپوشیده بود
بهد پاهاشا اورد بیرون گفت یالا ببوس منم گفتم چشم بوس کردم بعدش بو کردم قشنگ یک ساعت بود داشتم لیس میزدم براش

یهو با پاهاش زد به صورت گفت گمشو اون ور منم که خوب میدونستم این کارا رو یعنی همشا بلد بودم گفتم جشم😂

بعدش دیدم شرتشا در آورده گفت باید برام بخوری منم خوب سکس دهانی خیلی دوست داشتم گفتم چشم

یهو منو کرفت پرتم کرد رپ تخت
خوب بچه ها من کلا لاغر هستک اصلا چاق نیستم ولی زنداییم یکم هیکلیه

اصلا وای یه هیکل سکسی داره 🤤🤤


اومد نشست رو سینه ها من بعدم نشست رو صورتم
یه کصی صورتی تپلی داره🤤🤤🤤


من قشنک یادمه تا ساعت ۳ داشتم میخوردم بعضی جاها کلا رو صورتم میشست نفس‌نمیتونستم بکشم از میگفت باید بخوری برام اره توله سک بخور

بچه ها من اون روز یعنی واقعا به آرزوم رسیدم

شایذ بعضی ها بدشون بیاد ولی من اون روز با زور زنداییم آبشا خوردم

اینم از حکایت ما

من بعد از اون روز یه چند باری رفتم الانم

بازم میرم ولی دیگه نیستم پیشون زیاد


دوستان اگه خوشتون اومد بگید با دختر داییم بزارم🙏🙏


سلام وقت بخیر همگی
من اسمم دانیاله 19 سالمه قدم 193 هست وزنمم 95 والیبالستم من یه زن داداش دارم که اسمش فاطمس اسم ها مستعاره این زن داداش ما یه دختر خیلی لوس داره که هر وقت میومدن خونه ما من بچشو اذیت میکردم و با گریه برمیگشتن خونشون من از بچگی تو کف پای زن داداشم بودم راستی اینم بگم سایز پاش 38 عه قدشم 172 اینا میشه وزنشم حدودا 69 اینایه ولی خیلی خوشگله یه شب دیگه از حد گذشتم یه سیلی زدم به دخترش اونم پاشد با گریه رفت خونشون بابام گفت پاشو برو خونشون معذرت خواهی کن ازش منم که عاشق تحقیر شدنم رفتم خونشون با هزار التماس در رو باز کرد رفتم بالا نشستم با بی میلی یه چایی آورد خودشم رفت نشست رو به روم سرشو کرد تو گوشیش من گفتم زن‌داداش من اومدم معذرت خواهی کنم گفت نمیاد من اسرار کردم گفت باشه پاشو معذرت خواهی کن بعدشم برو من پاشدم مثل سگ افتادم به پاش اول پاشو کشید گف زشته گفتم نه حقمه بعد پاشد رفت روی میچبل دیگه نشست منم چهار دست و پا رفتم دوباره افتادم به پاش مثل سگ میبوسیدم و اونم یواشکی می‌خندید کم کم اومدم زبون بزنم پاشو کشید گفت بسه بخشیدمت منم دستشو بوس کردم پا شدم و رفتم پایین جای کفشاش از توی کمد کفشاش دمپایی هاشو برداشتم داشتم زیر راه‌پله لیس میزدم که دیدم یهو زن داداشم با دخترش اومدن همونجا زبونم گرفت گفت حالا که دوست داری خدمت کنی منم بدم نمیاد بعدش همونجا نشست روی پله سوم و پاشو آویزون کرد منم مثل چی پاهاشو لیس زدم و همینطور کفش و پاهای دخترش رو از اون روز به بعد پاهای زن داداشم و خواهراش رو من لیس میزنم
این بهترین خاطره من تو کاچل زندگیم بود😍


سلام سلام، حسین‌ام،
داستان مال هفته پیشه، آقا خاله ما تصادف کرده بود، بعد قرار بود اعضای خونه نوبتی برن پیشش به عنوان همراه بمونن. خلاصه یکی دیگ از خاله های من، که ۳۰ سالشه و قد نسبتا کوتاهی داره و پاهای سکسی خوشگلی هم داره، به مدت یک روز و نیم همراهش بود. ما هم خونه مامان بزرگم بودیم، چون قرار بود نوبتی مامانم اینا برن پیش خالم بمونن.
خلاصه، سرتونو درد نیارم، این خاله ما، بعد از یک روز و نیم نوبتش تموم شد و ساعت ۳ ظهر اومد خونه تا مامانم بره. بعد از یک روز و نیم اومده بود و حسابی خسته بود؛ خواب نسبتا سنگینی هم داره

رفت رو تختش خوابید و منم بیرون رو مبل دراز کشیده بودم، که یهو صدای خر و پفشو شنیدم، رفتم دیدم تو خواب عمیقه، هیشکی هم خونه نبود،
فرصت طلایی نصیبم شده بودو باید آرش استفاده میکردم، روی تختش به پهلو سمت دیوار خوابیده بود و پاهاش رو یه کم تو شکم جمع کرده بود، رفتم با هزار تا روش آروم آروم پتو رو از پاهاش زدم کنار ، البته آنقدر آروم که فک کنم ۵ دقیقه طول کشید، دستم یخ کرده بودو حسابی استرس داشتم،
پتو رو زدم کنار و کف پا های صاف خوشگلش افتاد بیرون، با نوک انگشت چند باری به کف پاش زدم تا مطمئن بشم خوابه، بعد که مطمئن شدم، آروم آروم دماغم رو نزدیک پاهاش کردم و چسبوندم به پاشنه پاش، یک روز و نیم تو کفش بودو حسابی بو عرق میداد، کیرم به سرعت برق شق شد.
چند باری بو کردم و بوسیدم، چند تا بوسه آروم به پاشنه و چند تا به انگشتاش کردم ، خیلی آروم دلو زدم به دریا و نوک زبونم رو زدم به پاهاش، شور بود، ولی اوففف نگم چی بود،
شروع کردم آروم به لیس زدن سینه پاهاش، و بعد پاشنه پاش،
کیرم داشت شورتمو جر میداد، با دقت زیاد انگشت کوچیکه و بغلیشو کردم تو دهنم و آروم آروم میک زدم، بعد هم شورتمو کشیدم پایین و تو همون وضعیت شروع به جق زدن کردم ،
سریع آبم اومد، خیلی خوب بود، از بهترین لحظاتی که داشتم
بازم خاطره دارم اگه دوست داشته باشید بازم میگم


https://t.me/sendnullbot

لینک ناشناس چنل لطفاً خاطرات خودتون رو اینجا ارسال کنید ❤️

👣💤 @footmov


سلام رفقا
آقا ی چند وقتی بود ی دختره جدید اومده بود محلمون،اسمش فاطیما خره بود،ی دختر لاغر و پوستشم برنزه بود،ما هم‌ همه بچه های قدیمی بودیمو ی پارک تو محلمون بود هر روز میرفتیم اونجا،قبلا فوتبال بازی میکردیم و الان کارای دیگه....
بگذریم،این دختره هم سن ما بود ولی کارای مسخره انجام میداد،نمیدونم کصخل بود یا پیش فعال،بعضی وقتا میومد با ما تو چمن فوتبال بازی میکرد،کصخل نیم تنه هم میپوشید،یادمه هممون ی دوری نافشو ی انگشتی زدیم...
ی بار توپ رفت بالای درخت،گفت من میرم میارم رفت بیاره یهو رفیقم زد زیر پاش لباسش گیر کرد ب ی شاخه و اون عین میمون آویزون مونده بود😂😂اون بالا گیر کرده بود و مام پایین بودیم داشت سعی میکرد ممه هاش معلوم نشه هی لباسشو میکشید بالا مام میخندیدیم😂قشنگ پاهاش رو به روی صورتم بود دقت نکرده بودم ولی صندل پوشیده بود با لاک زرد سکسیدیگه نا امید شده بود همونجوری آویزون بود داشت خایه مالی میکرد بیایم کمکش،رفتم سندلشو از پاش در اوردم گفت چیکار میکنییکم خم شدم زیر پاش یعو پاشو گذاشت رو صورتم که بتونه بیاد پایین رفتم کنار ک نتونه،ولی کف پاش عالی بود واقعا پر خط و خطوط و عرقی،تاحالا صورتم ب کف پای ی دختر نخورده بودو کیرم راس شده بود،باز رفتم زیر پاش ولی بیشتر خم شدم که نتونه بیاد پایین رفتم زبونمو زدم به کف پاشو و ی لیس محکم کشیدم،پاهاش هیلی عرقی و شور بود ولی اولین تجربه پالیسیم و و خیلی کیف کردم... اون بالا داشت میگفت نکن یا خایه مالی میکرد بیاریمش پایین ولی بچه ها داشتن میخندیدن و منم داشتم انگشتای پاشو میمکیدم دیگه بچه ها هم اومدن یکم کونشو مالیدن،گفتم بسه ش دیگه رفت بالا دخرت ی دست به ممه هاش زدمو لباسشو آزادت کردم با کون افتاد رو یکی از بچه ها....
این کصخل ۲هفته بود تکواندو میرفت فاز گرفته بود گفته بود همتونو میزنم،ی روز من و یکی از رفیقام اومد گفت بیا فایت بدیم زیر پام لهت کنم
آقا مام قبول کردیمو اومد چند تا قلت انداختو ی دفعه پاشو رو هوا گرفتم با کون خورد زمین
از پشت خوابوندمش رو زمین شروع کردم کفششو در اوردم بد کفششو بسته بود ب مچ باشو به بدبختی در اوردم اونم میدید زورش نمیرسه دیگه تقلا نمیکرد،دیگه هر طور شده کفششو در اوردمو،بوی عرق با از کفشش زد بیرون،از باشگاه اومده بودو نمیدونم مشکلش چی بود جوراب پاش نمیکرد خلاصه خلاصه کلی کف پاشو لیس زدم اونم رو شیکم خوابیده بود و منم کفتری نشسته بوردم رو پاهاش که نتونه بلند شه هی میگفت تمون نشد؟پاهامو در بیار از دهنت،دیگه ولش کردم رفیقمم کفشاشو برد انداخت سطل آشغال و ی چک ب رفیقم زد رفت از تو سطل آشغال کفششو ورداشت😂


ویدیو های جدید فوت فتیش وطنی آپلود شد🔥

https://t.me/footeternallove

عضو شید چنل ویدیو خودمون هست 💯


سلام به همگی
دیروز داشتم میرفتم لوازم تحریر بگیرم حدود ساعت ۶ و۷بود
خیلی حشری بودم
دیدم ی دختر جوون زباله گرد داره میره تو سطل آشغال،زورش نمیرسید سطلو برعکس کنه رفتم کمکش کردم،اونم ازم خیلی تشکر کرد،بهش گفتم من فوت فتیشم یعنی به پای خانوما گرایش دارم و فقط با پا ارضا میشم،اگه پاهاتو بدی یکم لیس بزنم بهت۱۰۰تومن میدم،اولش ترسیدو قبول نکرد،بهش گفتم پاهاتو ماساژ میدم خستگیت دراد هم پاهاتو میبوسم پولم بهت میدم دیگه مشکلش چیه،باز گفت نه،گفتم من فقط پاهاتو میخام
آخر ۲۰۰بهش دادمو و راضی شد،مکان که نداشتم رفتیم تو ی کوچه خلوت و تاریک اون جلو ی خرابه،اون نشست رو جدول منم جلو پاهاش زانو زدم،گفت باید چیکار کنم؟گفتم هیچکار فقط نگاه کن،کفشاشو از پاش در اوردم،کفشاش خیلی از پاش گنده تر بود،جوراب پاش نبود و پاهاش یخ زده بود،لاکم نزده بود،پاهاش خیلی خوش فرم و زیبا بود ولی خیلی کثیف و سیاه بود،کفششو ک در اوردم بوی تند پاهاشو کامل حس کردم،خیلی پاهاش بو عرق میداد،ولی دیگه راهی بود که خودم شروع کرده بودم،کف پاهاش خیلی سیاه و کثیف بود و پاشنه پاش زردی و پوس پوستگی داشت،داشت با تعجب نگام میکرد اول یکم کف پاشو ماساژ دادم،گف آخیششش خیلی پاهام خسته بود قشنگ ی هفتس تو کفش بودو ۲۰ساعته دارم راه میرم،این ماساژ خیلی بهم آرامش میده،قشنگ داشت حال میکرد،بعد یکم ماساژ صورتمو نزدیک پاهاش کردم دیگه به بوی پاش عادت کرده بودم و قشنگ همه خای پاهاشو بو کشیدمممم
داشت با تعجب نگام میکرد شروع کردم کف پاشو تند تند بوسیدم،گفت حس رئیس بودم دارم خیلی خوبه،کم کم پر رو شد گفت بهتر ببوس و با کف پا میزد تو صورتم و تحقیر میکرد،انگشتشو کردم تو دهنم و قشنگ تمیز کردم خیلی پاهاش سیاه و کثیف بود،گفت میبینی چقدر کف پاهام کثیفه؟باید کلشو واسه رئیست اینقدر لیس بزنی تا کامل تمیز بشه...
ی پاشو داشتم لیس میزدم اون یکی رو میزاشت رو سرم،کف پاش خیلی تلخ و شور بود ولی ولی وقتی نکیز ترش کردم تلخیش رفت ولی بازم خیلی شور بود،بین انگشتای پاش پر چرک بود همه رو واسش با زبونم تمیز کردم داشت حالم به هم میخورد ولی بازم ادامه دادم،نیم ساعت قشنگ داشتم پاهاشو لیس میزدم تا قشنگ تمیز تمیز شد،خیلی کف پاش سفید بود و برق میزد،کیرم داشت شرتمو جر میداد و دیگه نمیتونستم خودمو کنترل کنم سریع پاشدم شلوارمو کشیدم پایین و شروع به جق زدم کردم،گفت تا حالا همچین کیری از نزدیک ندیده بودم،گفت بده کیتو بخورم نیاز به پروتئین دارم،کیرمو گرفت دستش و یکم باهاش ور رفت،شرسو گذاشت دهنش و سرشو گفتم گفتم کلشو بزار تو دهنت بعد سرشو هل دادم سمت خودمو کیرمو ته آخر خورد و قشنگ زبون کوچیکش خورد به سر کیرم و کیرمو تو حلقش بود،اسکل داشت سعی میکرد کیرمو قورت بده از بس گرسنه بود،شیکمش داشت قارو قور میکرد و مثل چی تند تند کیرمو میخورد...
همینجوری داشت ساک میزد که آبم اومد و اصلا نذاشت کیرمو از دهنش درارم و عین آبمیوه میک میزد،و آبم ریخت رو زبونشو کلشو با لذت خورد،همیجوری کیرم دهنش بودو میکم میزد،گفت تموم شد؟بازم میخام هموز گشنمه،گفتم کل بچه هامو ریختم تو معدت دیگه تموم شد کیرمو از دهنت درار دندون نزنی سوسیسه مگه،خلاصه کیرمو از دهنش کشیدم بیرونو خوابید رو زمینو دستشو گذاشت رو شکمش و گفت ۲روزه غذا نخوردم
شمارشو گرفتم که بازم برم پیشش البته قرار شد دفعه بعدی ی حموم بره یا پاهاشو بشوره

4.5k 0 31 25 136

سلام به همگی من آرشامم
حدود ۱۶ ۱۷ سالم بود کلاس تئاتر میرفتم،اونجا ی دختره بود اسمش روژان بود،ی دختر لاغر با قد ۱۶۰حدودا و چون بد اخلاق بود کسی زیاد باهاش رفیق نبود و حرف نمیزد ولی من خیلی روش کراش بودم واسه همین با همه بد رفتاریاش سعی میکردم خودمو بهش نزدیک کنم و رفته رفته رفتارش با من نسبت به بقیه بهتر شده بود،ی جا داشتیم ی نمایشنامه رو تمرین میکردیم اون صندل پاش بود من باید زانو میزدم طلب بخشش میکردم و فلان که خارج از برنامه عمل کردمو سجده کردم جلو پاهاش پاشو بوسیدم....
همه زدن زیر خنده ولی اون تحت تاثیر قرار گرفت،کلاس مه تموم شد نشسته بودم تو پارکی که نزدیک کلاس بود که دیدم اوند نشست کنارم و شروع به حرف زدن کرد،بعد بحث اون صحنه رو مطرح کرد و منم گفتم خب راستشو بخای من چند وقتی ی که روت کراشم ولی اون صحنه مربوط به گرایشی فوت فتیشی بود که داشتم،بعد بیشتر راجب فوتفتیش براش توضیح دادم....
اونم گفت اوم جالبه بدو نمیاد ی بار امتحان کنم،گفت فردا برنامت خالی ی؟میخام بدونم چه حسی داره،منم که خوشحال باهاش فردا قرار گذاشتم ی جای خلوت...
یکم نشستم تا اومد،صندل پاش بود و لاک نارنجی زده بود و حسابی آرایش کرده بود ...
یلام احوال پرسی کرد و گفت خب نمیخای شروع کنی؟الان من باید چیکار کنم،گفتم فقط کافی ی افتخار بدی پاهاتو ببوسم عزیزم گفت اوه باشه پس قول بده لیاقتشو داشته باشی و بعد خندید
اون نسشته بود رو نیمکت و من رفتم نشستم جلو پاش و پاهاشو از رو سندل بوسیدم اونم داشت با لبخند زیباش نگام میکرد...
بعد پاهاشو از سندل در اوردمو هر دوتا پاشو گذاشتم رو صورتم و خسابی بود کردم،بوی ملایمی داشت خیلی کمم عرق کرده بود شروع کردم کف پاشو از بالا تا پایین بویسدم داشت خوشس میومد گفت بابا شرمنده نکن مشتی
فکر کنم ۱۰۰۰تا بوسه به کف پاش زدم بعد کف پاشو از پاشنه تا نوک انگشتا بین انگشتا و همه قسمتای پاش لیس زدم خیلی قلقلکی بود و نمیتونست خندشو کنترل کنه ولی داشت لذت میبرد
لای انگشتاشو داشتم لیس میزدم گفت پاهامو شستم پلی اونقدرا هم تمیز نیستا
گفتم تمیز ترین پای دنیاس زیبای من
گفت واییی چه شاعرانه ،موقع لیس زدن گفت چه مزه ای میده بگو ماهم بدونیم،گفتم بهترین مزه دنیا،گفت خوبه ولی فکرشو نمیکردم یکی در مورد پاهام همچین نظری داشته باشه...
خلاصه کل پاهاشو لیس زدم و خیس خیس شد دیگه اونجا نمیشد فوتجاب کرد وگرنه ی فکرایی تو سرم بود ...
خلاصه سندلاشو پاش کردمو به سمت پاهاش سجده کردمو روی پاشو بوسیدم...
گفت گرایش جالبی ی خوشم اومد
گفتم نظرت چیه بازم انجامش بدیم گفت چرا ک نه
خلاصه که چند بار دیگه هم این مارو انجام دادیمو ی بار رفتم خونشون و واقعا کون نرم و خوبیم داشت و خیلی سکسی بود....


آقا سلام به همگی
راستشو بخاید من فوتفتیش نیستمو اطلاعات زیادی راجب این گرایشتون ندارم،ی اتفاقی رو دیدم که پشمام ریخت این چنلو شانسی پیدا کردم یکم خوندم....
گفتم بزار این اتفاقو بگم
آقا من تو ی شرکت معماری ی ماهی ی مشغول کارم و کارمندای زن و مرد زیادی اینجا فعالیت میکنن
رئیس شرکت آدم جدی و با احترامی بود خلاصه ی روز تو گروه گفته بود فردا کسی نیاد من پیامو ندیدمو رفتم کارت زدم رفتم تو دیدم کسی نیست یهو دیدم صدای یکی از کارمندا داره تو اتاق رئیس میاد،ی چند دیقه پشت در وایسادم گوش میدادم میگفت چرک لا انگشتامو بخور یا آه میکشید....
اصن پشمام ریخت،درو باز کردم دیدم یکی از کارمندا ک ی زن جوون بود نشسته رو صندلی آقای رئیسم نشسته رو زمین و پاهای خانومه تو دهنشه،تو همون شرایط درو باز کردم اونا یهو تو همون حالت خشک شدن به من نگاه میکردن،یهو رئیس گفت خانم فلانی مگه نگفتم پرونده آقای صمیعی رو امروز تحویل من بده برو سریع تر آمادش کن و سریع پاهاشو از رو صورت رئیس ورداشت و کفشاشو پوشید فرار کرد😂😂
جفتشون ختیه کرده بودن منم زدم زیر خنده
ریئس گفت بشین اینجا....
خلاصه رئیس دیگه خایه نداره بهم چیزی بگه و ملی ازش باح گرفتن که به زنش نگمو الان هم دیتمزدم زیاد تر شده هم شدم دستار اولش
😂😂😂


ادمین لطفا اینو بزار سوال دارم می‌خوام بدونم فقط منم؟ . چه دخترا چه پسرایی که تو چنل هستن بگن تاحالا شده ی فانتزی جنسی داشته باشی که توش جنس مخالفت که روش حس جنسی داری بخوای غول پیکر باشه.مثلا همین پاها فک کن قد ی مورچه شدی یا اون خیلی بزرگ شده تو اون اندازه پاهاشو بخوای بخوری لمس کنی حتی زیر اون پاهای خوشگل ک تصورته گیر کنی .یا حتی توسط ی داف خورده بشی .یعنی بری تو دهنش یا اندازه یه بند انگشتی بگیره دستش تورو بعد زبون گندشو بکشه رو کل هیکل و کیرت .. کسی هست؟😂


سلام دوستان اسم زیاد مهم نیست ولی خب میگم اسمم حسام 17 سالمه و خاطره چندانی ندارم اومدم یکم با فوت فتیش های کانال درد و دل کنم

ما فوت فتیش ها به دلیل گرایش جنسیمون به پا مورد تمسخر قرار میگیریم اونا فکر میکنن فوت فتیش ها بی غیرتن دوست دارن تحقیر بشن درحالی که همه فوت فتیش ها مثل هم نیستن و فوت فتیش ها به چند دسته مختلف تقسیم میشن که بعدا بهش میپردازیم و بخاطر این موضوعات می‌ترسیم بگیم فوت فتیشیم😔 دوستان این یه حقیقته بسیار تلخه ما همه مون یه ترسی داریم که تو کانال ها یا گروه های بزرگ بگیم فوت فتیش داریم


فوت فتیش بودن یه انحراف جنسی که درون ما از بچگی وجود داره و این اصلا دست خودمون نبوده من هنوز نمی‌فهمم چرا مارو درک نمیکنن هی میگن بی‌غیرت.


کلا فوت فتیش چیه؟

فوت به معنای پا و فتیش به معنای انحراف جنسی به دیگر قسمت های بدن اصلا خودمونی بگم انحراف به چیز های غیر جنسی مثلا علاقه به چیز های بجز ک/ص و ک/ون و... و رایج ترین فتیش فتیش پا هستش که گفته میشه از هر ۲۰ نفر یک نفر فوت فتیشه ولی خب ما آنقدر خجالتی هستیم ک اینو متوجه نمیشیم

فوت فتیش به دو دسته تقسیم میشه


فتیش پا مایل به BD/SM (تحقیر شدن و شکنجه)

فتیش پا (لیس بو) و دور از تحقیر شدن و کلا علاقه به پا دارن به طور ملایم


همه فکر میکنن همه ما بی‌غیرت هستیم درحالی خیلی از ما از دسته دوم هستیم


دوستان درمان فوت فتیش تقریباً غیر ممکنه و توصیه میکنم هزینه الکی نکنید چون اصلا جواب گو نیست من تمامی مسیر های ترک فوت فتیش رفتم و اصلا جواب نمیده خیلی پیچیده و سخته و اگه دیدین ک نوشته درمان فوت فتیش یا اختلال جنسی باور نکنید یه مشت کصشعرن که دنبال پول مفتن و هزینه الکی




من خیلی تلاش کردم از دستش راحت شم ولی زمانی که فهمیدم ک تلاش بی فایده است تلاش کردم باهاش سازگار شم و سازگاری با فوت فتیش بهم کمک کرد که روی تحریک پذیری با پا مسلط شم




از ادمین کانال میخوام از دستم ناراحت نشه ولی ۸۵ یا ۹۰ درصد خاطرات دروغن نمیگم ادمین از خودش درمیاره میگم این کسانی که خاطراتشون رو میزارن تو کانال فانتزی های خودشونو مینویسن و من کلا تا عنوان خاطره رو میبینم میفهمم کصشعره



و کلا دم ادمین گرم که این کانال رو تاسیس کرده و خوبه که میتونم تو جمع افرادی باشم همه‌شون فوت فتیش باشن و از اظهار نظرم هیچ ترسی نداشته باشم ولی ای کاش یه گروه هم میزد که بتونیم درش بحث کنیم و بهش توصیه میکنم که اگه گروه زد گیف فرستادن و عکس فرستادن و فیلم فرستادن رو حذف کنه تا خیالش از گروه راحت باشه



و درمورد خاطرات بگم ک از همون اول مشخصه که کشصعره و من از ۱۰ـ۱۵ تا فقد یکیو تا اخر میخونم چون اونی که واقعیه مشخصه
مثال میزنم ک ۹۰ درصدتون هی میگن خالم یا عمم یا معلم یا دختر عمه دختر عمو دختر دایی یا فلانی از یه جایی ک همشون یا باشگاه یا پیاده روی برمیگرده میگه آخ پام درد می‌کنه فلانی میتونی برام ماساژ بدی 😂 واقعا خنده داره مگه میشه اصلا یه عمه یا خاله یا هرکس وقتی شوهر داره یعنی بهش وفاداره بخش های نامحرم خودشو بهت نمیده بگ بمال برام
چرا فانتزی های که دارین رو به عنوان خاطره تو گروه پست میکنین لاغل بگین من فانتزیم اینه ک ما برامون جالب باشه


این نصیحت هم ازتون بکنم ک به حرف بچه های کانال گوش ندین ک نوشته دلو زدم به دریا گفتم میشه پاتو بخورم اونم گفته بفرما یا مستریس از آب درومد یا خانواده اونا جندن یا فانتزیشه و هیچ وقت به این فکر نکنین بگین اونا به فامیل هاشون گفتن منم بگم قبول میکنه خانواده های شما اینطوری نیستن شخصیت دارن و به شوهر هاشون وفادار هستن اهل خیانت نیستن و قطعا اگه بگین به گا میرین و گول ظاهر پیامو نخورین و اینو هم بگم هیچ وقت اگه تو خونه اون کسی که رو پاهاش کراش دارین شب بخوابین هیچ وقت سمت پاهاش نرین بازم بگاییه چون اینا تو کانال دروغ میگن ک میگن از انگشتاش تا پاشنه تو حلقم بود بیدار نشد پا نقطه بسیار قلقلکی و حساس مراقب باشین



زیادی حرف زدم معذرت میخوام ولی چیزهایی بود ک رو دلم مونده بود که تو کانال بگم و خب شد که گفتم امید واریم یه چیز های از پیام هام درس گرفته باشین چون همه اینا تجربه هستن ک در اختیار شما دوستان عزیز قرار دادم دوستون دارم یاعلی حق🌹❤️

6.2k 0 19 26 115

سلام ارادت
کصکشا اینقد کصشر نگید
ادامه داستانو اومدم بگم خیلیا گفتن که دلت گرف کصشو بخوری و .. اینا باید بگم که اون شاه کصی ک من دیدم اصن نخورده نمیشدد...
واقعن میگم مثل فیلمای پورن خارجی وقتی ک خوابیده بود خط کصش صاااف و سفیدد پشماتون میریخت
اقا من تاحالا تجربشو نداشته بودم اول با لبام یکم به کصش ور رفتم و اون فهمیدد
گفت اولین بارته گفتم اوهوم گفت باید پایین کصمو بخوری ن بالا و اینکه میک بزن
منم زبونمو کردم توش واقعننن مزه بهشت میدادد یواش یواش اه و ناله اونم بلند شددد
همینجور ک کصشو میخوردم اون با پاهاش از پشت سرمو فشار میداد ک باعث میشد ۱۰۰ برابر حشری تر بشم
صدای ملچ ملچ کصش تو دهنم داشت دوتامونو دیوونه میکرد
یکم ک خوردم گفتم میشه بشینی رو صورتم گفت اوهومم
خوابیدم رو تخت دیدم نشست رو شکمم گفتم اونجا چرا گفت میخوام حسابی دیوونت کنم
با کصش رو شکمم عقب و جلوو میکرد و اه اه میکرد
یواش یواش با کصش اومد نشست رو سینممم
کصش ۵ سانتی صورتم بود دستامم گرفته بود دیدم چرخید و با کصش نشست رو دهنممم
منم به زور نفس میکشیدم دیدم گفت فقط زبونتو بیار بیرون اوردم دیدم با کصش عقب و جلو میشه رو زبونممم
یکم ک گذشت گفت دارم روانی میشم بسه
بزار ساک بزنم گفتم بزن اوکیه وقتی ساک میزد من فهمیدم ک مثل فیلم سوپر نیس ساک زدنش
گفتم چن وقته اینکارو میکنی گفت ب تو ربطی نداره دیگ زیاد پر رو نشه اخه بهش میخورد دبیرستانی باشه
گفتم اخه بلد نیستی ساک بزنی گفت همینه ک هس
تایم ۱ ساعت بود گفت ۲۰ دیقه دیگ بیشتر نداریا نمیخوایی بزنی گفتم اره
پرسید کاندومت تو کدوم جیبته بیارم گفتم ندارم گفت ینی چی گفتم اولین بارم بود روم نشد بگیرم
گفت بدون کاندوم نمیزارم بزنی گفتم تاخیری هم نزدم گفت دیگ بدتر
گفتم ببین منو ناکام نزار فقط بزار ی حرکتو بزنم گفت چی
گفتم کیرم شقه بزارش تو کصت بشین روش ولی تکون نخور تا بمونه بعد پاهاتو بزار تو صورتم من بخورم
اول گفت ن ولی بعدش گفت وقتت تموم بشه ابتم نیاد پا میشما گفتم اوکی
کیرمو تنظیم کرد سر کصش و اروم اروم نشست روش وای نمیدونم چجور بگم
کصش انقددد داغ بود و خیس دوس کیرم حس میکردم داره میسوزهههه
وقتی کامل نشست پاهاشو گذاشت رو سینم کل وزنش رو کیرم بود
پاهاشو یکی یکی میزاشت تو صورتم منم در حالی ک پاهاشو میخوردم کیرمم تو کصششش بوددد
نگم برات بهتریننن لحظه زندگیممم بود
تک تک انگشتاشو ساک میزدم و میخوردم مچ پاهاش پاشنه پاهاش‌و...
دیدم گفت ۵ دیقه تایم داری لباس بپوشی
گفتم ابم نیومده گفت ب من چ
گفتم از عقب بزنم گفت ن درد میاد
گفتم چیکار کنم
گفت پاهامو ک میخوردی خودمم حشری سگ شدم از جلو بزن ولی ابتو نریزی گفتم اوکی
یکم زدم گفتم ۳۰ ثانیه ایم
گفت وایسا دیدم رفت ی اسپری اورد و زد ب تخمام
وایساده بود گفت ۱۰ دیقه باید وایسیم تا اثر کنه
گفتم خو تایم ندارم گفت چون سربازی اوکیه
گفتم خو ۱۰ دیقه وایسیم؟
گفت ن تو که میتونی حال بدی زانو بزن پاهامو بخوررر
حاجی من اینو ک گفت فهمیدم خود دخترا هم لذت میبرن از این کار وایساده بود من روی پاهاشو میخوردم واسه انگشتاش ساک میزدممم هم اون حال میکردم هم من
دیدم گفت یکممم کصمو خیس کن تا بریممم
همونجور ایستاده زبونمو کردم تو کصش میک میزدم اونم سرمو با دستش گرفته بود مو نداشتم😂💔
دیدم ک گفت چ پوزیشنی بریم زود باش
گفتم تایم من تمومه تو بگو گفت بخواب
خوابیدم دیدم برعکس شد نشست رو کیرم هی بالا پایین میشدددد هی اه اه میکرد
من کصخل ۴۰ دیقه از وقت خودمو اونو حال میدادم
دیدم یهو کشید بیرون نشست رو شکمم و پاهاشو بستتت شکمم خیس شد گفت لاشی ابم اومد
گفتم من نیومده‌گفت ساک بزنم گفتم ن از کون گفت نمیشه و وقتت تمومه و ..
گفتم اوکی با پاهات جق بزن نشست رو سینم و با پاهاش جق زد واسم وقتی ابم اومد گفت پاشو ک هلاکم کردی
یه چند تا دسمال برداشتم پاک کردم و اینا دیدم داره لباساشو میپوشه گفت گوشیتو بزار برو عابر بانک دم کوچس پولو بزن بیا گفتم اوکی وقتی اومدم رسیدو بهش دادم گفت بازم بیا بهت تخفیف میدم
گفتم ممنون کفشامو پوشیدم گفت خوشبحال اونی که واقعن مال اون میشی منم خندیدم و رفتم کصکش خیلی حال کرده بود😂
گذشت و دوبار دیگ رفتم پیشش ولی بار اول یه چیز دیگ بود👋🏻


سلام من اسمم علیرضاست متاهلم واین داستان کاملا واقعیه. چندسالیه بدجور توکف پاهای خواهرخانمم هستم که پرستاره وهمیشه جوراب نازک مشکی کفدارمیپوشه. همیشه خیلی دلم میخواست واسه یکبارم که شده بوکنم جورابشو اما هیچ وقت شرایط جورنمیشد.هرزگاهی که میومد خونمون یواشکی وخیلی سریع کفشش رو میرفتم بومیکردم اما جورابش قسمت نشد تااینکه برادرخانمم مریض شد ومن وخانمم وخواهرخانمم رفتیم بیمارستانی در مرکز استان که قرارشد هرشب یه نفر کنار مریضمون باشه.من چون ماشین داشتم شبها میومدم خونه دومی که خووهرخانمم اونجا خریده بودند وهرشب یکی رو میاوردم تااینکه یه شب که خانمم پیش برادرش موند ومن وخواهرخانمم اومدیم خونه
حقیقتش ازفکر پاها وجوراب عرقیش درنمیرفتم اونشب تا اینکه صبرکردم بخوابه چون خسته بود زودخواب رفت و یواش رفتم سراغ پاهاش وآروم دماغمو بردم نزدیک پاهاش بوکردم دیوونه شدم چه بویی میداد فقط بوکردم وجرات نکردم لیس بزنم ورفتم جورابشو پیداکردم وحسابی بوکردم ولیس زدم وکردم تودهنم وای که چه بویی میداد ازصبح پاهاش توکفش بود. قلبم تندتندمیزد ولی بالاخره به آرزوم رسیدم خیلی دلم میخواست ببینم پاهای خواهرخانمم چه بو ومزه ای میده ولی فقط جورابش قسمتم شد. ببخشید طولانی شد.ممنون میشم نظر بدین.


سلام یه داستان واقعی رو میخوام تعریف کنم
اگه یک درصد فکر میکنی کسشر لطفا گوش نده و با یه خداحافظی هم خودتو خوشحال کن هم منو

24 سالمه پسرم تو یکی از شهر های شمال زندگی میکنم
نه اعتیادی به مواد مخدر دارم نه چیزی
یک زندگی سالم ، هر هفته پنجشنبه و جمعه میرم دوچرخه سواری تو مسیر جنگل و مکان های تفریحی شهرم
ما یه روزی با یه اکیپ دوچرخه سواری آشنا شدیم و برنامه های دوچرخه سواری میریختیم تا هر هفته همه باهم بریم
هر هفته ارتباطمون رو بهتر میشد
حداقل 6 ماه گذشته بود و یادمه اوایل زمستون شروع شده بود
تو این اکیپ دوچرخه سوار هم دختر بود هم پسر
سرتون رو درد نیارم با یکی از این دختر خانما تونستیم مخش رو بزنیم بعد از هفته ها
شماره همو گرفتیم رسید به چت کردن
4 ماه تو رابطه بودم کم کم خواستم حسم رو بهش بگم اما میترسیدم
زمستون شده بود به من گفت سرما خوردمو اینا
خونه تنها بود اکثر اوقات
مادربزرگش سنش بالا بود مادرش میرفت مراقبت
یه داداش هم داشت دانشجو بود تهران
ما رفتیم خونشون دیدم سرمای بدی خورده انصافا ، براش آب پرتغال گرفتم و اینا ، قرص کُلداکس و کُلد استاپ رو کسخل باهم گرفت خورد ، این دوتا هم بشدت خواب آور هستند سنگین ، هممون استفاده کردیم میدونیم
دوست دختر ماهم بعد 20 دقیقه نیم ساعت گیج خواب شد رفت رو تخت خوابید
من مونده بودم دختر موردعلاقم که خواب خواب بود و توپ تکونش نمیداد
و حس فوت فتیش

دستام خسته شد
الانم سرکارم شب ساعت 8 میرسم خونه بغیه رو مینویسم


سلام دوستان خسته نباشید ❤️من یه روز رفته بودم خونه عمم که باهام ریاضی کار کنه عمم معلم ریاضی بود و ❤️ عمم ۳۷ سالش بود پاهاش استخوانی لاغر پاهاشم لاک سفید زده بود یه دمپایی الماسی پاش بود بعد زیاد به پاهاش نگاه کردم فکر میکنم .. خودش فهمید بعد دیگه مامانم زنگ زد به عمم گفت میریم همدان تا سه روز می‌مونیم بعد من موندم پیش عمم بعد یه شب خواب بود رفتم سر سراغ پاهاش بعد اول خایه نمی‌کردم بو کنم بعد دلمو زدم به دریا بو کردم عمم خوابش سنگین بعد بوکردم بعد یه زبون زدم به پاهاش تکون نخورد بعد پاهاشو محکم لیس زدم بعد تکون خورد بعد بیدار شد که برا آب بخوره فهمید منم تخمام باهم ترکید❤️❤️❤️❤️❤️


سلام
عباس هستم ۱۵ سالمه این قضیه که می‌خوام تعریف همش بر اساس واقعیته که دیشب اتفاق افتاد .
من روی یکی از زن عموم ها خیلی کراشم همیشه به پاهاش لاک ناخن میزن جوراب اسپورت هم می‌پوشه من قبلاً پی برده بوده که دوست داره ارباب باشه چون بعضی موقع ها به بچه هایش میگه جورابمو در بیارید پاهامو ماساژ بدید اسمش هم ملیحه هست ۳۴سالشه .
عموم اینا دیشب امدن خونمون بابام با عموم رفتن اتاق قلیون بکشن دودشون اینا رو اذیت نکنه ما هر سال داخل خونمون کرسی میزاریم ملیحه نشست زیر کرسی منم نشسته بودم این سمت با بچه هاش پی اس داخل گوشی بازی میکردم به بهونه پنالتی زدن تا تقلب نشه رفتم زیر کرسی دیدم وای پاهای ملیحه چ چشمکی بهم میزنه منم آروم سرمو نزدیک کردم که بو کنم پاهاش تموم خورد کوبید به دماغ من منم فهمیدم بگا رفتم بعد دیدم پیامک امد پیامک رو نگاه کردم نوشته بود منتظرت بودم توله سگ بهم گفت گوشیمو بگیر ازت خودت موقعی که بردگی مو میکنی فیلم بگیر منم رفتم شروع کردم به بوس کردن دو دقیقه ای بوس کردم بعد با دندون جوراباش رو در اوردم کردم تو دهنم بعد شروع کردم بوس کردم کف پاهاش واقعاً بوی خوبی میداد بعد شروع کردم لیس زدن اونم پاهاش رو هم تکون میداد انگشتانش رو قشنگ مک زدم تقریباً ده دقیقه‌ای لیس زدم جوراباش رو انقد گزاشتم تو دهنم که ازش آب می‌چکید بعد گوشی رو دادم گفت آفرین توله از این به بعد هم برده خودمی جوراباش رو هم گرفتم رو کرسی برقی تا خشک شد این داستان من با ملیحه


سلام اقا من نیومدم کسشعر بگم
۱۷سالمه خونه بابابزرگم بودیم یه دختر خاله دارم خیلی اندام سکسی داره. شب که شد سریع جامو انداختم زیر پاهاش با خودم گفتم بیدار میمونم تا خوابش بره اما انقدر خسته بودم که خوابم رفت. ساعت هشت صبح بود که سرم خورد به یچیزی بیدار شدم
چشمامو که باز کردم دیدم پای دختر خالم افتاده جلوم. همه خواب بودم اول یواش شروع کردم به بوسیدن پاهاش دیدم بیدار نمیشه یواش شصت پاشو خوردم دیدم بیدار نمیشه با خیال راحت پاهاشو کامل لیس زدم تا آبم اومد و بعدش بیدار شدن
ارزوم انه دوباره همچین اتفاقی بیوفته برام


سلام آقا نه به جان مادرم میخوام کسشر بگم نه چیزی ، قسم خوردم
نمیخوای گوش کنی نخون لطفا
سال 98 با یه دختر خانمی آشنا شدم
البته مخش رو زدم و عاشق هم شدم
چاق نبود ولی توپر بود و سفید
حدود یک سال از رابطمون گذشت و ما همچنان باهم بودیم ، مادرش خیاط بود و خیاطی میرفت کارگاه ، پدرش هم سرکار بود ، تو این یکسال فقط در حد لب لوچه بودم و مالیدن ، دختره سفت و محکمی بود پا نمی‌داد برا کردن
خلاصه که رابطمون ادامه داشت تا شد مهر 1400 و من میخواستم برم خدمت سربازی ، رابطمون خیلی گرم و عالی بود تا اینکه منم زدم به در جنده بازی گفتم منم نیاز دارم نیاز منو برطرف کن
خستم کردی و فلان اینا ، به هر نحوی تونستم راضیش کنم ، اقا ما طبق معمول رفتیم خونشون ، اومدیم یکم لب و لوچه بمال بمال رو شروع کردیم
بعد تا اومدیم برسیم به تلمبه زدن
من چون به فوت فتیش علاقه هم داشتم ، خم شدم سجده وار پاهاشو چند دقیقه بوسیدم ، هی میگفت نکن عزیزم بعدم رفتیم روا کار حقیقتا ....
اخر کار هم دوباره پاشو گرفتم یکم خوردم انگشتاشو
چاق نبود پاها و دستای پُری داشت
ما هم هم خوردیم هم میک زدیم هم انداختیم داخلش
بهترین حسم رو اونجار تجربه کردم و تمام


سلام پسرم ۲۱ سالمه(اسمم رو نمیگم چون ممکنه بگایی بشه اشنا زیاد هست تو چنل)میخوام یه داستان واقعی رو تعریف کنم واستون و ک.صشر تفت ندم

ما و خانواده عموم و مادربزرگم تو شهر کرج تو یه خونه ۳ طبقه زندگی میکردیم(اون موقع بچه بودم)
و وقتی من ۱۰ سالم شد ما جدا شدیم از اونا و اومدیم تهران
من یه دختر عمو دارم ک ۳ سال از خودم کوچیکتره و چون هیچ بچه ای تو ساختمون نبود ما دوتا همیشه باهم بازی میکردیم و یجورایی باهم مثل آبجی داداش بودیم
ک بعد از اینکه ما اومدیم تهران خیلی سخت بود واسم ک ازش جدا بشم
خلاصه ک من واقعا دوسش دارم و خیلیم حساسم روش

بعد چند سال رفت و امد و حالا اوکی بودن(مجازی اصلا حرف نمیزنیم و فقط وقتایی ک همو میبینیم اوکییم)
اونا پنج ماه پیش اومدن خونه ما و یه هفته موندن.
منم هی سعی میکردم ک اصلا ب پاهای این توجه نکنم چون حس میکردم خیانته
دیگه خلاصه بعد از سه روز دیگه واقعا توجهم رو جلب کرده بود چون پاهاش رو لاک میزد و از من نظر میخواست ک چ رنگی بزنه و اینا
پاهای ب شدت زیبایی داشت
انگشتای کشیده و پوست سفید که روی ناخوناش یه رنگ ملایمی زده بود ک جذابیتشو چند برابر میکرد

شب چهارم مهمونای بیشتری واسمون اومد و من مجبور شدم از اتاقم دربیام و تو پذیرایی بخوابم.
شب من خوابم نمیبرد چون جام عوض شده بود و عادت نداشتم ( و البته یکمم دلدرد داشتم و اذیت میشدم)

خلاصه بعد چند ساعت تو گوشی بودن و اینا یهویی ب سرم زد و ح.شرم زد بالا
دختر عمومم دقیقا پایین پای من خوابیده بود(طوری ک پاهام به پاهاش میخورد)
یکم با پاهام زدم ب پاش ک ببینم بیدار میشه یا ن
بعد دیدم ک خوابش سنگینه و بالشتمو برعکس کردم تا ب پاهاش نزدیک بشم
بعد با دست یکم زیر پاش دست کشیدم ک مطمئن بشم ک خوابش سنگینه و دیدم حتی تکون هم نخورد

خلاصه کم کم صورتم رو نزدیک پاهاش کردم(البته حواسم کامل ب همه جا بود ک کسی بیدار نشه و منو تو اون حالت نبینه)
بعد یکم بو کردن(حقیقتا بویی نداشت😂) شرو کردم ب بوسیدن و ب شدت لذت داشتت ولی خب خیلیم استرس داشتم و یه ترسی توم بود

خلاصه بین کلی بوس و ترس، زبونمو دراوردم و یه لیس ب پاش زدم و سریع رفتم زیر پتو
ولی دیدم بازم هیچ تکونی نخورده و خیلی خوابش سنگینه
دیگه کم کم از استرسم کم شد و لذته بیشتر شد
و کف پاشو کلی لیس زدم
و بعد شرو کردم ب لیس زدن انگشتاش
اصلا حالیم نبود ک ممکنه کسی ببینه و یه بگایی بزرگ بشه

بعد لیس زدن انگشتاش یهو دختر عموم تکون خورد و من همونجا یه سکته ناقص زدم
ولی خداروشکر بیدار نشد و همچنان خواب بود
و من دیگه دیدم اصلا بیدار نمیشه شرو کردم ب مکیدن انگشتاش
مکیدن انگشت خیلییی لذت داشت>>>>>>
دونه دونه انگشتاشو میخوردم و زبونمو میکشیدم لای انگشتاش و طعم و لذتی داشت ک تو عمرم تجربش نکرده بودم
خلاصه حدود یک ساعت داشتم پاشو میلیسیدم و اونم گه گاهی یه تکونی میخورد ولی من باز ب کارم ادامه میدادم و اصلا دست خودم نبود چون داشتم بهترین حس دنیارو تجربه میکردم

بعد یهو چرخید کلا و روی شکمش خوابید
و من چشمم ب پاشنه های پاش خورد
دیگه نمیتونستم انگشتاشو بکنم تو دهنم چون رو زمین بود و میترسیدم بلندش کنم
شرو کردم ب لیسیدن پاشنه پاش و کلی حال کردم
و بعد یه مردت پاشنه رو کردم تو دهنم و اینا

بعد دیدم ک کم کم داره هوا روشن میشه و افتاب داره درمیاد
بعد منم ک ح.شریه ح.شرییی
دیگه دیدم پاشنه لذتی نداره
دلو زدم ب دریا و پاشو بلند کردم و خوابیدم زیر پاهاش
چشمم ب لاک بنفشِ کم رنگش خورد و انگشتاشو کردم تو دهنم
دیگه انقد حال میداد ک خماره خمار شده بود چشام و داشت بسته میشد
دیگه دستمو گذاشتم رو کی.رم و کم کم خودمو ارضا کردم
و سر کی.رمو گرفتم ک شلوارمو کثیف نکنه😂 و خلاصه دوییدم تو دستشویی.

ولی از کون اوردم ک این خوابش انقدر سنگین بود وگرنه بدجور بگا میرفتم


بهترین حس دنیا بود و دوس دارم دوباره تجربش کنم
ولی میترسم ک ب دختر عموم بگم این حسمو
ممکنه این صمیمیت بینمون از بین بره و آبروم بره.
همونجوری ک همه دوستان میگن
باید از رابطه با فامیل دوری کرد،خیلی باعث بگایی میشه

خیلی خوشحالم ک کامل تجربه من رو خوندین
و امیدوارم شما هم همچین حسایی رو تجربه کنین
اگ دوست داشتین یه ❤️ بزارین:)

Показано 20 последних публикаций.