سلام اسمم نیکاست ۲۰ سالم از تهران پارت ۱
سعی میکنم تو ۳ پارت داستانمو بگم بریم برا داستان
از اونجایی ک دخترم و از بچگی فوت فتیش دارم حس میکنم کمتر دختری فتیش پا داره خلاصه من از بچگی این مشکلو داشتم ولی تو خودم نگه داشتم و اینو هم بگم ک بیشتر دخترایی ک فتیش پا دارن دوست دارن یکی براشون لیس بزنه یکی مثل من 🤦🏻♀
این داستان تو ۱ هفته صورت میگیره زمانی ک خانواده ما با ۳ تا خاله هام میریم شهرستان تا نذری درست کنیم😋اینو هم بگم ک من بزرگترین نوه مادر بزرگ و پدر بزرگم هستم خلاصه ۲ روز گذشت همهچی عادی بود ولی کم کم به پسر خاله بزرگم ک ۱۵ سالشه مشکوک شدم بقیه خالهزاده هام کوچیک هستن هر باری ک به پسر خالم نگاه کردم دیدم به پاهام زل زده منم حقیقتا هم خوشحال بودم و هم متعجب بخاطر این خوشحال بودم ک یکی مثل خودم پیدا کردم گذشت تا روز ۳ ک متوجه شدم داره از پاهام عکس میگیره😐🫤😶 من هم از این موضوع خیلی عصبانی بودم ولی خجالت میکشیدم به رو خودم بیارم گذشت تا شب روز سوم ک خواستم هر جایی تشکمو بندازم اون کم دنبالم میومد اول میترسیدم ک بخواد رو به روم جا بندازه چون خجالت میکشیدم اخرش ک جامو انداختم دیدم یک متر پایین تر از پام جا انداخت اون لحظه فهمیدم ک فتیش پا داشت و کاملا مطمئن شدم منم هم عمدا نخوابیدم تا حدود ساعت ۱ـ۲ چون هی الکی میغلتید شد ساعت ۲ دیدم اروم اروم پتومو زد بالا خیلی استرس گرفتم و سعی میکردم تکون نخورم و هر ۲ دقیقه یکبار مینشیند چک میکرد ک همه خوابیدن و بعدش دراز کشید دیدم سرشو اورد زیر پتوم یعنی تا گردن اومد زیر پتوم🤫 ولی ن لیسی زد و نچیزی ولی حس میکردم ک داره بو میکشه منم اصلا تکون نخوردم حدودا ۴۵ دقیقه ای فقد بو کشید و دیدم اروم اروم شصت پامو کرد تو دهنش بعد شروع کرد به میک زدن حقیقتا داشتم لذت میبردم چون چنین فرصتی کمتر گیرم میومد😬 من داشتم تعجب میکردم ک پسر خالم اینطور ادمی باشه بعد تعجبم این بود ک چرا باید ۴۵ دقیقه فقد بو بکشه فکر کنم ترسیده بود لیس بزنه بعد حدود ۱ ساعت متوجه شدم انقدر حشری شده مخفی کاریو فراموش کرده چون هی تند تند کف پامو لیس میزد بعد اون یکی پامو با دستش میمالید به صورتش بعد دیدم نفس تند تند شد واقعا اون لحظه استرس داشتم گفتم همه بیدار نشن از صداش یک لحظه سرمو بردم زیر پتو دیدم سرشو چسبونده یه کف هردو پام همزمان هم لیس زد هم با جفت دستش اونجاشو میمالید🙄 بعد یهو ارضا شد و نفس اروم تر شد کمکم رفت رو تشک خودش بعد اومد کف پامو یه بوس زد برا خداحافظی😂 بعدش گرفت خوابید من نمیدونم ک چرا این بشر شک نکرد ک من بیدار شدم بعد با پتو خوش پاهامو ک خیس کرده بود رو اروم اروم پاک کرد ک بیدار نشم بعدش گرفت خوابید
پایان پارت ۱ اگه شد امشب ادامهشو میفرستم خداحافظ ❤️
نظرات شما چیه؟؟💤🙂↔️﴾
لینک چنل 👇
https://t.me/footmov
سعی میکنم تو ۳ پارت داستانمو بگم بریم برا داستان
از اونجایی ک دخترم و از بچگی فوت فتیش دارم حس میکنم کمتر دختری فتیش پا داره خلاصه من از بچگی این مشکلو داشتم ولی تو خودم نگه داشتم و اینو هم بگم ک بیشتر دخترایی ک فتیش پا دارن دوست دارن یکی براشون لیس بزنه یکی مثل من 🤦🏻♀
این داستان تو ۱ هفته صورت میگیره زمانی ک خانواده ما با ۳ تا خاله هام میریم شهرستان تا نذری درست کنیم😋اینو هم بگم ک من بزرگترین نوه مادر بزرگ و پدر بزرگم هستم خلاصه ۲ روز گذشت همهچی عادی بود ولی کم کم به پسر خاله بزرگم ک ۱۵ سالشه مشکوک شدم بقیه خالهزاده هام کوچیک هستن هر باری ک به پسر خالم نگاه کردم دیدم به پاهام زل زده منم حقیقتا هم خوشحال بودم و هم متعجب بخاطر این خوشحال بودم ک یکی مثل خودم پیدا کردم گذشت تا روز ۳ ک متوجه شدم داره از پاهام عکس میگیره😐🫤😶 من هم از این موضوع خیلی عصبانی بودم ولی خجالت میکشیدم به رو خودم بیارم گذشت تا شب روز سوم ک خواستم هر جایی تشکمو بندازم اون کم دنبالم میومد اول میترسیدم ک بخواد رو به روم جا بندازه چون خجالت میکشیدم اخرش ک جامو انداختم دیدم یک متر پایین تر از پام جا انداخت اون لحظه فهمیدم ک فتیش پا داشت و کاملا مطمئن شدم منم هم عمدا نخوابیدم تا حدود ساعت ۱ـ۲ چون هی الکی میغلتید شد ساعت ۲ دیدم اروم اروم پتومو زد بالا خیلی استرس گرفتم و سعی میکردم تکون نخورم و هر ۲ دقیقه یکبار مینشیند چک میکرد ک همه خوابیدن و بعدش دراز کشید دیدم سرشو اورد زیر پتوم یعنی تا گردن اومد زیر پتوم🤫 ولی ن لیسی زد و نچیزی ولی حس میکردم ک داره بو میکشه منم اصلا تکون نخوردم حدودا ۴۵ دقیقه ای فقد بو کشید و دیدم اروم اروم شصت پامو کرد تو دهنش بعد شروع کرد به میک زدن حقیقتا داشتم لذت میبردم چون چنین فرصتی کمتر گیرم میومد😬 من داشتم تعجب میکردم ک پسر خالم اینطور ادمی باشه بعد تعجبم این بود ک چرا باید ۴۵ دقیقه فقد بو بکشه فکر کنم ترسیده بود لیس بزنه بعد حدود ۱ ساعت متوجه شدم انقدر حشری شده مخفی کاریو فراموش کرده چون هی تند تند کف پامو لیس میزد بعد اون یکی پامو با دستش میمالید به صورتش بعد دیدم نفس تند تند شد واقعا اون لحظه استرس داشتم گفتم همه بیدار نشن از صداش یک لحظه سرمو بردم زیر پتو دیدم سرشو چسبونده یه کف هردو پام همزمان هم لیس زد هم با جفت دستش اونجاشو میمالید🙄 بعد یهو ارضا شد و نفس اروم تر شد کمکم رفت رو تشک خودش بعد اومد کف پامو یه بوس زد برا خداحافظی😂 بعدش گرفت خوابید من نمیدونم ک چرا این بشر شک نکرد ک من بیدار شدم بعد با پتو خوش پاهامو ک خیس کرده بود رو اروم اروم پاک کرد ک بیدار نشم بعدش گرفت خوابید
پایان پارت ۱ اگه شد امشب ادامهشو میفرستم خداحافظ ❤️
نظرات شما چیه؟؟💤🙂↔️﴾
لینک چنل 👇
https://t.me/footmov