🏠۱۰ واژه پرکاربرد با موضوع Hometown
▎۱. Nostalgia
⭐️ مثال: Every time I visit my hometown, I feel a wave of nostalgia for my childhood.
✏️ ترجمه: هر بار که به زادگاهم میروم، موجی از نوستالژی برای دوران کودکیام حس میکنم.
▎۲. Landmark
⭐️ مثال: The old clock tower is one of the most famous landmarks in my hometown.
✏️ ترجمه: برج ساعت قدیمی یکی از مشهورترین نقاط دیدنی در زادگاهم است.
▎۳. Community
⭐️ مثال: The sense of community in my hometown is strong, with neighbors always ready to help each other.
✏️ ترجمه: حس جامعهپذیری در زادگاهم قوی است و همسایهها همیشه آمادهاند که به یکدیگر کمک کنند.
▎۴. Heritage
⭐️ مثال: My hometown has a rich cultural heritage that is celebrated through various festivals.
✏️ ترجمه: زادگاه من دارای میراث فرهنگی غنی است که از طریق جشنوارههای مختلف گرامی داشته میشود.
▎۵. Quaint
⭐️ مثال: I love the quaint little shops that line the streets of my hometown.
✏️ ترجمه: من عاشق فروشگاههای کوچک و دلنشینی هستم که در کنار خیابانهای زادگاهم قرار دارند.
▎۶. Scenic
⭐️ مثال: The scenic views from the hills surrounding my hometown are breathtaking.
✏️ ترجمه: مناظر زیبای از تپههای اطراف زادگاهم خیرهکننده هستند.
▎۷. Tradition
⭐️ مثال: One of the cherished traditions in my hometown is the annual summer fair.
✏️ ترجمه: یکی از سنتهای ارزشمند در زادگاهم، نمایشگاه تابستانی سالانه است.
▎۸. Diversity
⭐️ مثال: The diversity of cultures in my hometown makes it a vibrant place to live.
✏️ ترجمه: تنوع فرهنگها در زادگاهم آن را به مکانی پرجنب و جوش برای زندگی تبدیل کرده است.
▎۹. Familiarity
⭐️ مثال: There’s a comforting familiarity about walking through the streets of my hometown.
✏️ ترجمه: در راه رفتن در خیابانهای زادگاهم، حس آشنایی دلگرمکنندهای وجود دارد.
▎۱۰. Development
⭐️ مثال: Recent development projects have changed the landscape of my hometown significantly.
✏️ ترجمه: پروژههای توسعه اخیر به طور قابل توجهی چشمانداز زادگاهم را تغییر دادهاند.
#واژگان #آیلتس #متوسط_به_بالا
▎۱. Nostalgia
⭐️ مثال: Every time I visit my hometown, I feel a wave of nostalgia for my childhood.
✏️ ترجمه: هر بار که به زادگاهم میروم، موجی از نوستالژی برای دوران کودکیام حس میکنم.
▎۲. Landmark
⭐️ مثال: The old clock tower is one of the most famous landmarks in my hometown.
✏️ ترجمه: برج ساعت قدیمی یکی از مشهورترین نقاط دیدنی در زادگاهم است.
▎۳. Community
⭐️ مثال: The sense of community in my hometown is strong, with neighbors always ready to help each other.
✏️ ترجمه: حس جامعهپذیری در زادگاهم قوی است و همسایهها همیشه آمادهاند که به یکدیگر کمک کنند.
▎۴. Heritage
⭐️ مثال: My hometown has a rich cultural heritage that is celebrated through various festivals.
✏️ ترجمه: زادگاه من دارای میراث فرهنگی غنی است که از طریق جشنوارههای مختلف گرامی داشته میشود.
▎۵. Quaint
⭐️ مثال: I love the quaint little shops that line the streets of my hometown.
✏️ ترجمه: من عاشق فروشگاههای کوچک و دلنشینی هستم که در کنار خیابانهای زادگاهم قرار دارند.
▎۶. Scenic
⭐️ مثال: The scenic views from the hills surrounding my hometown are breathtaking.
✏️ ترجمه: مناظر زیبای از تپههای اطراف زادگاهم خیرهکننده هستند.
▎۷. Tradition
⭐️ مثال: One of the cherished traditions in my hometown is the annual summer fair.
✏️ ترجمه: یکی از سنتهای ارزشمند در زادگاهم، نمایشگاه تابستانی سالانه است.
▎۸. Diversity
⭐️ مثال: The diversity of cultures in my hometown makes it a vibrant place to live.
✏️ ترجمه: تنوع فرهنگها در زادگاهم آن را به مکانی پرجنب و جوش برای زندگی تبدیل کرده است.
▎۹. Familiarity
⭐️ مثال: There’s a comforting familiarity about walking through the streets of my hometown.
✏️ ترجمه: در راه رفتن در خیابانهای زادگاهم، حس آشنایی دلگرمکنندهای وجود دارد.
▎۱۰. Development
⭐️ مثال: Recent development projects have changed the landscape of my hometown significantly.
✏️ ترجمه: پروژههای توسعه اخیر به طور قابل توجهی چشمانداز زادگاهم را تغییر دادهاند.
#واژگان #آیلتس #متوسط_به_بالا