احسان‌نامه


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


برگزیده‌ها، خوانده‌ها و نوشته‌های یک احسان رضایی. اینجا یادداشت‌ها، مقالات و داستان‌هایم را در معرض دل و دیده شما می‌گذارم، خبر کتاب‌ها و کارهایم را می‌دهم و از کتابهایی که خوانده‌ام می‌گویم، شاید قبول طبع مردم صاحب‌نظر شود

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
📰 زرین‌‏کوب از پاییز 1335 تا تابستان 1336، مدیریت بنگاه ترجمه و نشر کتاب را پذیرفت، زیرا احسان یارشاطر، مدیرعامل و ایرج افشار، قائم‏‌مقام آن در ایران نبودند. او هم‏چنین در نیمه‌دوم این دهه، در سال‏های 1336 و 1338، «دو قرن سکوت» و «نقد ادبی» را منتشر کرد. در آغاز دهه 40، به دعوت مجتبی مینوی، به موسسه فرانکلین رفت تا ایده‌‏ای را که همایون صنعتی‏‌زاده درسر می‏‌پروراند، عملی کنند و آن، راه‌‏اندازی موسسه لغت‏نامه فرانکلین بود که اگرچه پژوهش‌‏ها و سفرهای بسیاری مصروف آن شد اما هیچ‏‌وقت به اجرا نرسید. هرچند وقتی در همان موسسه، غلام‏حسین مصاحب، دایره‌المعارف فارسی را آغاز کرد، همکاری موثری با آن داشت و مقالات زیادی برای آن نوشت. در سال 1342، ایرج افشار به‌‏سبب سفر به خارج از کشور، اداره کلی مجله راهنمای کتاب را به او و البته، سردبیری‌‏اش را به قمر آریان سپرد. در سال‏های 1343 و 1344، «ارزش میراث صوفیه» و «با کاروان حله» را در انتشارات و کتاب‏فروشی‏ آریا در سه‏‌راه ژاله که به‏‌اتفاق برادرانش داشت، نشر داد...


🦉@goftemaann


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
یک نفر چقدر می‌تواند ایران را دوست داشته باشد؟ سخنان کوتاه خانم دکتر ژاله آموزگار، استاد برجستۀ ادبیات ایران باستان، در مراسم رونمایی از کتاب «از ستیز تا ستایش: فردوسی و شاهنامه به روایت شاعران ایران» (۱۶ دی ۱۴۰۳) @ehsanname


Репост из: خانه شعر و ادبیات
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
فرق این‌مجموعه با سایر کتاب‌های تاریخی ایران که توسط اساتید و پژوهشگران در بازار نشر عرضه شده، مصور بودن آن است و این‌که از ۶ نوع تصویر در این کتاب استفاده شده است. بعضی تصاویر عکاسی شده، برخی بازسازی شده و …

صحبت‌های #احسان_رضایی و ماجرای کتاب‌ #تاریخ_مصور_ایران_باستان را ببینید و بشنوید …

برنامه #کتاب_یک کاری مشترک از خانه شعر و ادبیات، شبکه یک و تلویزیون اینترنتی کتاب، این روزها به‌صورت میان‌برنامه از شبکه یک سیما پخش می‌شود.

#خانه_شعر_و_ادبیات
@khanehadabiat 📄


🔹... این مقدار شنودم که دوتن با یکدیگر می‌گفتند که «خواجه بوسهل را برین که آورد که آبِ (آبروی) خویش‌ ببَرد؟» ... و نصرِ خلف دوست من بود، از وی پرسیدم که چه رفت؟ گفت که چون حسنک بیامد، خواجه بر پای خاست، چون او این مکرمت‌ بکرد، همه اگر خواستند یا نه‌، بر پای خاستند. بوسهلِ زوزنی بر خشم خود طاقت نداشت، برخاست نه تمام‌ و بر خویشتن می‌ژکید. خواجه احمد او را گفت «در همه کارها ناتمامی!»
@ehsanname
➖این عبارتِ «در همه کارها ناتمامی» هم (که بیهقی در ماجرای بر دار کردن حسنک و در وصف رجالِ وقت) آورده چقدر زبان حال است.


📚در فهرست کتابهایی که بیل گیتس در پایان سال جاری میلادی پیشنهاد کرده (+) این دو عنوان به فارسی ترجمه شده است. گیتس در مورد «موج پیش رو» گفته «از بین تمام کتاب‌های مربوط به هوش مصنوعی، این یکی را من خیلی توصیه می‌کنم.» گیتس کتاب «نسل مضطرب» را هم «یک کتاب ترسناک» توصیف کرده، کتابی که در مورد تاثیرات روانی منفی محصولات دیجیتال روی بچه‌هاست @ehsanname


Репост из: احسان‌نامه
✍️ احسان رضایی: جشن شب یلدا، از قدیمی‌ترین مراسم ایرانی است و نشانه‌اش استفاده از تصویر شب یلدا در شعر قدیمی‌ترین گویندگان شعر فارسی، از قبیل عنصری و منوچهری و ناصر خسرو و دیگران است، تا به امروز.
@ehsanname
🍉در بین این تصاویر شاعرانۀ فراوان، معمولاً کمتر شاعری است که به خود شب یلدا روی خوش نشان بدهد و بیشترشان، از یلدا برای حرفهای دیگر استفاده می‌کنند. مثلاً ناصرخسرو در نکوهش افرادی که درونشان به زیبایی ظاهرشان نیست، می‌گوید:
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا

🍉سعدی هم که معلم زندگی است، اینطوری درس تلاش و کوشش و خسته نشدن در برابر مشکلات زندگی می‌دهد که سیاهی شب باید به اندازه یلدا طول بکشد تا سپیده بزند:
باد آسایش گیتی نزند بر دلِ ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

🍉خواجه حافظ هم که حالا اسمش با شب یلدا گره خورده، از تشبیه این شب برای زدن حرفهای سیاسی استفاده کرده:
صحبت حکّام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید

🍉صائب برای ترساندن طرف از قدرت آه خودش، می‌گوید فکر نکن شب یلدا مثل باقی شبهاست:
آه ما رعناترست از آه ماتم‌دیدگان
آنچنان کز جملۀ شبها شب یلدا یکی است

🍉بعضی‌ها هم برای توصیف سیاهی و بلندیِ زلف یار از تشبیهِ شب یلدا استفاده کرده‌اند. یک نمونۀ بامزه‌اش را رضاقلی‌خان هدایت، جد بزرگ صادق هدایت، در وصف معشوقی که گیس‌هایش را از دو طرف می‌بسته، گفته:
در سالی اگر شبی است یلدا
در یک مَهِ آن صنم دو یلداست

🍉خلاصه که همۀ این شاعران بزرگ در شعرهایشان با موضوع شب یلدا، برای چیزهای دیگری جز شب یلدا شعر گفته‌اند. فقط یک بیت از قدسی مشهدی، شاعر قرن یازدهم را سراغ دارم که در آن شاعر با ذکر دلیلی ظریف، می‌گوید چشم انتظار رسیدن این شب است:
هرچه با زلف تو می‌مانَد دل از کف می‌برَد
روز عمرم در تمنای شب یلدا گذشت
@ehsanname
🍉قدسی مشهدی، به هندوستان مهاجرت کرده و در دربار شاه جهان (همان که برای مزار همسر ایرانی‌اش، تاج‌محل را ساخت) زندگی می‌کرد و عاقبت هم در کشمیر درگذشت. آیا دوری او از وطن، در سرودن این بیت با آن غم درونی تأثیر داشته؟ نمی‌دانیم.▫️


علمني حبك كيف الليل يضخم احزان الغرباء...

عشقت به من آموخت که چگونه شب، غم غریبان را ضخیم می‌کند ...

➖از «قصیدة الحزن» #نزار_قبانی


Репост из: رسول جعفریان
مسائل مختلفی در عقب افتادگی علمی ما مهم است، اما شاید کمتر عاملی به اهمیت«چاپ» در رشد علم در اروپا و عقب ماندگی علمی میان ما مهم باشد.
چاپ یک کتاب در هزار مجلد، تا تکثیر یک دستنوشته در یک یا چند نسخه در توزیع علم، نقش مهمی دارد.
حالا مروری بر تاریخ های زیر بفرمایید
اولین کتاب چاپ در اروپا در سال 1455 میلادی «گوتنبرگ». (می گویند قبلش در چین هم بوده است).
اولین کتاب چاپ شده در عثمانی توسط یهود و ارامنه در سال 1493 در حالی که مسلمانان ممنوع می دانستند و ابراهیم متفرقه اولین بار در سال 1729 چاپخانه ای در استانبول دایر کرد.
اولین کتاب چاپی در شبه قاره توسط پرتغالی ها در شهر گوا به سال 1556، و اولین کتاب از سوی مسلمانان و هندی ها در شبه قاره در سا ل1808
اولین کتاب چاپی در ایران (در چاپخانه ارامنه حوالی سال 1638 در جلفای اصفهان) و اولین کتاب توسط مسلمانان در سال 1818 (1233 ق).
این تاریخ ها را با یکدیگر مقایسه کنید ببینید فاصله ما با اروپا چه قدر است. 1455 در اروپا و 1818 در ایران. یعنی 363 سه سال بعد. حدود چهار قرن. این همان مقدار عقب افتادگی ما را نشان می دهد.
این در حالی است که کتابهای چاپی از زمان شاه عباس (سلطنت از 1588 م ـ 996 ـ 1038ق) وارد ایران می شد. در دوره شاهان بعدی هم کتابهای چاپی توسط خارجی ها به آنان اهدا می شد. اما نخستین بار در سال 1818 در دوره سلطنت فتحعلی شاه ما کتاب چاپ کردیم.
چه چیزی در سر ما بوده است که با چاپ موافقت نکرده ایم در حالی که از زمان صفویه می توانستیم این کار را انجام دهیم.


ویدیویی دیدم از آقای کارشناسی که در توجیه اصرار بر قانون حجاب در این شرایط، می‌فرمایند: جوانان مذهبی اگر ببینید حکومت خیلی اسلامی نیست، وقتی برای کشور مشکلی ایجاد شود جلوی تیر نمی‌روند. (اینجا) قاعدتاً جوانان مومن خودشان می‌دانند و این جناب که وطن‌دوستی‌شان را زیر سوال برده است. من فقط از باب یادآوری تاریخی و ادبی عرض می‌کنم که ایران‌دوست‌ترین نویسندۀ زبان فارسی، فردوسی بزرگ که عمرش را بر سر «شاهنامه» گذاشت، از بسیاری مدعیان امروزی مذهبی‌تر بوده است. او در زمانه‌ای که اظهار تشیع، آزار و فشار در پی داشت به بانگ بلند می‌سرود:
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است
چنین است و این دین و راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
@ehsanname


🔹حامد هادیان نوشته است: سال گذشته یکی از ایرادات وزارت ارشاد به کتابم این بود که "این عنوان برگرفته از رشوه‌ای دو دلاری به ماموران حکومت سوریه است برای موافقت با ورود غیرقانونی نویسنده از لبنان به سوریه است. در تمام صفحات اصلاح یا حذف شود" چشمان‌مان را سال‌ها روی فساد یک حکومت بسته بودیم...


🔺درس گرفتن از تاریخ، خیلی خوب و لازم است، اما به شرطی که اول تاریخ را درست بخوانیم. مثلا در مورد این متن باید گفت: مرزهای تاریخی ایران، خیلی اوقات فراتر از رود فرات بوده. شاهنشاهی هخامنشی تا آناتولی و شام و مصر گسترده بود. فقط در مصر یک دورۀ ۱۱۵ساله و بار دوم ۱۲ سال حضور داشتند که دست آخر در جریان جنگ با اسکندر مصر را از دست دادند. یا در جنگهای ایران ساسانی و روم/بیزانس، بارها صحنه‌ی نبرد بسیار دورتر از فرات بود (یکبار انوشیروان در حرکتی نمایشی، در ساحل انطاکیه شنا کرد تا بگوید فقط دریا جلویش را گرفته). ساسانی‌ها بیشتر از یک دهه مصر را در تصرف داشتند تا عاقبت با توافق شهربراز (سرداری که آرزوی پادشاهی داشت و روی حمایت بیزانس حساب کرده بود) ارتش ایران، مصر را تخلیه کرد. شاخه‌ی غربی سلجوقیان هم دو قرن و اندی در آناتولی حکومت کردند (تا پیش از عثمانی‌ها). خلاصه که مشابه‌سازی‌های تاریخی را خیلی هم جدی نگیرید، چه رسد که آنها را مبنای تصمیم و کشورداری هم قرار بدهید! @ehsanname


🔹در حرم حضرت معصومه چهار شاه آخر صفوی دفن شده‌اند که بقعۀ مزار آنها نمونه‌ای بی‌نظیر از تزیینات در معماری ایرانی است. چهارصدسال پیش این بقعه را ساختند تا امروز این کتابخانۀ زشت در آن نصب شود و زیبایی‌اش را پنهان کند. (عکسها از + و +) @ehsanname


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔖 اعلانات: مدرسه تهران برگزار می‌کند:

📗 شاهنامه‌خوانی (قدم زدن در باغ شعر فردوسی)
📍۶ جلسه‌، شنبه‌ها (از ۲۴ اذر) ساعت ۱۶، محل برگزاری: خیابان پورسینا (شمال دانشگاه تهران)

🔹طرح درس را از اینجا ببینید و برای ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر به این آیدی پیام بدهید: @Pouya_teh_82


Репост из: مهمات
طبق ماده ۳۸ قانون عفاف و حجاب حافظ شیرازی به دلیل سرودن بیت «تو کافر‌دل نمی‌بندی نقاب زلف و می‌ترسم که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو» به دو سال ممنوع الخروجی از ایران محکوم میشد.

🔗 Ali Nasri (@AliNasri90)


📊یک کم آمار: گزارشی از خریدهای بخش مجازی نمایشگاه کتاب تهران (اردیبهشت ۱۴۰۳) منتشر شده که البته تمام سلیقۀ کتابخوان‌ها را شامل نمی‌شود (چون با بُن کتاب فقط از بخش مجازی می‌شد خرید کرد و این‌طوری یکهو کتاب بیماری‌های روانی DSM5 دهمین اثر پرفروش شده است). طبق این آمار ۱۸۵هزار نفر، یک میلیون و ۳۶۲هزار جلد کتاب به ارزش ۲۳۲ میلیارد تومان را در بخش مجازی خریداری کردند. پرفروش‌ترین کتاب، مجموعه ۴جلدی «راه رشد» (آیت‌الله حائری شیرازی) و بعد، «تکه‌هایی از یک کل منسجم» (پونه ابدالی) بوده. در بین آثار داستانی «شازده کوچولو» (اگزوپری)، «سمفونی مردگان» (عباس معروفی) و «شب‌های روشن» (داستایوسکی) پرفروشترین بودند. ظاهراً تب «کتابخانۀ نیمه‌شب» (مت هیگ) فروکش کرده. کلا ۹ عنوان بیشتر از هزار نسخه فروخته‌اند. ۳۴ درصد خرید کتاب در استان تهران است و در عوض، پنج استانِ کم‌برخوردار همگی با هم ۳درصد از مصرف کتاب کشور را دارند. کلا سرانۀ خرید استان‌های مرکزی (بر اساس جمعیتشان) بیشتر از استان‌های مرزی کشور است. نقشۀ توزیع اقتصاد کتاب، توجه و تحلیل بیشتری لازم دارد. @ehsanname


🔺خلاصۀ دلیلی که برای توقیف «اکنون» (برنامۀ گفتگومحور جدید سروش صحت در فیلیمو) فرموده‌اند این است: به «کتاب‌باز» حتی اشاره هم نکنید! (از اینجا) @ehsanname


📚 اردیبهشت‌ امسال، طالبان به کتابفروشان و کتابخانه‌ها دستور داد قفسه‌های خود را از ۱۰۰ عنوان کتاب‌ خالی کنند و به ناشران اجازۀ شرکت در نمایشگاه کتاب تهران را نداد، حالا فهرست کتابهای ممنوع به ۴۰۰ عنوان رسیده است. «فرهیختگان» گزارشی از این وضعیت منتشر کرده که طبق آن، نام کتابهای شریعتی، مطهری، تفسیر «المیزان» علامه طباطبایی، «مقدمه علم حقوق» ناصر کاتوزیان، ... و «غرش طوفان» الکساندر دوما در میان ممنوعه‌های طالبان است. @ehsanname


Репост из: حرف حساب
#حرف_حساب_بخونید

☑️ مدت مطالعه ۱۲۰ ثانیه:

تابستان سال ۲۰۰۱ میلادی شب بود و در محله ی هاروارد بودم. جایی با تابلوی دانشگاه هاروارد روبه رو نشدم اما کافه هایی دیدم به اسم هاروارد بوتیک هایی به اسم هاروارد. ساعت از ده شب گذشته بود اما خیابانها همچنان شلوغ بود. مملو از جوانهایی که دور میزهای کافه های خیابانی نشسته بودند و گپ میزدند. دانشجوهایی که کف پیاده رو ولو شده بودند و زیر نور چراغ خیابان تکالیفشان را می نوشتند. عاقبت دل به دریا زدم و از جوانی که از کافه ای بیرون می آمد پرسیدم، این دانشگاه هاروارد کجاست؟ خندید و گفت همین جا که ایستاده ای طبقه ی بالای کافه را نشان داد؛ آپارتمانی که چراغ هایش روشن بود. گفت این کلاس فلسفه ی پروفسور مک آرتور است که با رضایت استاد و دانش جو این ساعتِ شب برگزار می شود آن در را نگاه کن کنار سالن بیلیارد آن دفتر دانشکده ی منطق است طبقه ی بالای آن رستوران دانشکدهی جامعه شناسی است. پروفسور فلانی در این خانه زنده گی میکند پروفسور بهمانی که حتماً اسمش را
شنیده ای همسایه ی من است....

چرا هاروارد این گونه است؟ مگر برای این جماعت با آن رفاه اقتصادی کاری داشت که یک شهردار با سبیل هیتلری بگذارند در شهرداری بوستون که دور تا دور هاروارد را سیخ سیخ نرده بزند طوری که حتا یک گربه هم نتواند از بین نردهها رد شود؟ مگر کاری داشت که یک حراست بعثی بگذارند دم دروازه ی دانشگاه تا بدون کارت حتی رییس جمهور را هم راه ندهد؟ هاروارد میخواست که به دانش جو بیاموزد که تو بایستی زنده گی کنی برای همین کلاس پروفسور مک آرتور طبقه ی بالای یک کافه تشکیل می شود...
***
حتی این محله پلیس هم دارد هاروارد پلیس... در همه ی دانشگاههای آمریکا، پلیس دانشگاه با پلیس شهری نامی متفاوت دارد. تجهیزات پلیس دانشگاه اسلحه و اتومبیلش تفاوت ظاهری چندانی با پلیس شهری ندارد، اما پلیس شهری حق دخالت در مسائل مربوط به دانشگاه را ندارد. به پلیس دانشگاه آموزش داده انـد کـه بـا شـورش دانش جویی - که در همه جای دنیا چیزی مرسوم است - چه گونه تا کند. به او آموخته اند که در شورش دانشجویی حتی المقدور حق استفاده از اسلحه را ندارد جالب این جاست که پلیسهای دانشگاه اگر چه یونیفرم‌های پلیس شهری را میپوشند و همان تجهیزات را دارند ، معمولاً مسنتر و معتدل ترند و آن قیافه ی میرغضبی را به خود نمی گیرند. مقایسه اش کنید با مسأله ی حادثه ی کوی دانشگاه خودمان در سال ۱۳۷۸ اولین گروه نیروی انتظامی که وارد صحنه شد کلانتری یوسف آباد بود که تخصصش دیدن کارت ماشین و بو کردن دهان شهروندان بود. فتأمل!


📌کتاب "نشت نشا"
➕نویسنده: رضا امیرخانی| ۱۰۴ صفحه
🔖 لینک خرید از ایران کتاب


👁‍🗨اگه شما هم حرف حسابی خوندید از لینک ناشناس بفرستید که تو کانال قرار بدیم.

✔️ اینستا کانون | 🔖 عضویت خبرنامه

🔘 @yeharfehesaab


🔺روایت سعید سیمرغ، مترجم ادبیات علمی-تخیلی از وضعیت اقتصادی نویسندگان و مترجمان: حق‌الترجمۀ شش رمان برابر یک کنسول بازی @ehsanname


📗 عبدالکریم سمعانی (درگذشت ۵۶۲ ق) محدث، فقیه شافعی، ادیب و تاریخ‌نگار برجستهٔ خراسانی در کتاب معروف «انساب» خود (جلد ۵، صفحه ۳۶۳ از چاپ دارالجنان بیروت) در ذکر نسبت «مقدسی» و تاریخچۀ بیت‌المقدس بنای این شهر را به شاهان ایرانی، کورش تاریخی یا بهمن افسانه‌ای نسبت می‌دهد و شعری عربی نقل می‌کند که در آن کورش «بانی المعالی» خوانده شده، عبارتی با دو معنا: بناکننده‌ی بناهای بلند یا بنیانگذار بزرگواری‌ها @ehsanname

Показано 20 последних публикаций.