✅ نامهای دربارهی اتلاف مالیاتِ زوری در دانشگاهها
🔘 در دانشگاه دانشجویان ضایع میشوند!
✍ نوشته شده توسط دکتر محمدرضا رئوفی
(بخش دوم و پایانی)
۹. کار استاد قاعدتا باید پرورش دانشجو باشد. در دانشگاه دانشجویان ضایع میشوند! با شور و حرارت جوانی می آیند، و دل خسته و ترسو بیرون میروند. یادشان می دهیم که عُرضه هیچ کاری جز درس خواندن ندارند. هر چه
ذوق یادگرفتن در سیستم فاسد آموزشی پیش از دانشگاه برایشان مانده بود در دانشگاه نابود می شود. عوض آن که تشویقشان کنیم که زندگی کنند و برای سختی های زندگی آماده شان کنیم، یادشان می دهیم چگونه از
واقعیت های زندگی در قالب ادامه درس فرار کنند. محیط خشک و مرده دانشگاه صنعتی اصفهان در این مورد از پیشروان است و فقط با فاصله کمی از دانشگاه اصفهان احتمالاً مقام دوم را دارد.
۱۰ .دانشکده ریاضی طلایهدار این موضوع است! من بسیاری از دانشجویان قدیمی دانشگاه را دیدهام ام که از اثرهای بد روحی و روانی می گفتند که فشارهای دروس ریاضی سال اول و دوم دانشگاه روی آنها گذاشته است. اینها دانشجویان تنبلی نبودند و در دانشگاه صنعتی در رشته های خوب
مهندسی قبول شده بودند.
۱۱ .آیا همکاران عزیز دانشگاهی که دانشجوی کارشناسی ارشد و دکترا (آن هم بغیر حساب!) می گیرند، هیچ گونه دلسوزی برای آینده این جوانان دارند؟ یا فقط به نفع شخصی خود میاندیشند؟
۱۲ .ولی سئوال دیگر آن است که آیا با قوانین فعلی می شود در دانشگاه تدریس کرد، ولی دانشجوی دکترا نگرفت؟!
۱۳ .من فکر می کنم در دنیا درباره نقش مثبت دانشگاه ها اغراق زیادی شده. به نظرم ترتیب
دانشگاه ◀️ علم و صنعت ◀️ اقتصاد خوب
ترتیبی که از زمان پهلوی بر ذهن و تصمیمات برنامهریزان و عموم مردم بیشترین تاثیر را داشته، ترتیب کاملا غلطی است. ترتیب درست بیشتر این گونه است:
اقتصاد سالم و درست ◀️صنعت ◀️کنجکاوی یا نیاز علمی ◀️دانشگاه
بنابراین رشد سرطانی دانشگاه در کشورمان حاصل نقاره را از سرگشادش مثال به رشتهای چون زدن است. دوستانی که فکر میکنند دانشگاه های ما به رشتهای مثل PDE نیاز مبرم دارد در اشتباهند. د. کشور ما الان فقط به یک چیز نیاز مبرم و اساسی دارد و آن فضای کسب و کار درست است. در چین به یک کارگاه موفق ماشین سازی (ماشینهای مواد غذایی ) رفتم که رئیسش مدرک دیپلم دبیرستان را هم نداشت، ولی بسیاری ازطراحی های فنی ماشینها را خودش انجام می داد. نکته در این جاست که سیستم اقتصادی چین به این شخص اجازه می داد که موفق باشد و به صورت تجربی بیاموزد.
۱۴ .همه اش یاد گرفتهایم تقصیر را به عهده مسئولین اندازیم. وقتی برای کارشناسی ارشد کنکور سراسری گذاشتند، آیا استادان نمیتوانستند یک صدا به آن اعتراض کنند و حتی در اعتراض به آن از پذیرش دانشجو خودداری کنند؟ برای کنکور احمقانه دکترا چه طور؟ آیا اساتید عزیز و بسیار دانشمند
ناآگاه بوذند از اثرات سوء و مخربی که چنین تصمیم گیریهای مرکزمدارانه بر همه چیز دارد؟ یا آگاه بوند، ولی نفع خودشان هم در آن بود؟ دانشگاه های ما اکنون دانش آموزانی که برای کنکور تربیت شده اند را تحویل می گیرد تا
آنها را برای کنکورهای بعدی آماده کند! استادان ما نه تنها اعتراض نکردند، بلکه با سهیم شدن در طرح سئوالات کنکور خود سهیم شدند در این فاجعه، چون برایشان امتیاز داشت.
دلایل دیگری نیز هست، ولی به قول مولانا :
شرح این هجران و این خون جگر،
این زمان بگذار ...
🔘 در دانشگاه دانشجویان ضایع میشوند!
✍ نوشته شده توسط دکتر محمدرضا رئوفی
(بخش دوم و پایانی)
۹. کار استاد قاعدتا باید پرورش دانشجو باشد. در دانشگاه دانشجویان ضایع میشوند! با شور و حرارت جوانی می آیند، و دل خسته و ترسو بیرون میروند. یادشان می دهیم که عُرضه هیچ کاری جز درس خواندن ندارند. هر چه
ذوق یادگرفتن در سیستم فاسد آموزشی پیش از دانشگاه برایشان مانده بود در دانشگاه نابود می شود. عوض آن که تشویقشان کنیم که زندگی کنند و برای سختی های زندگی آماده شان کنیم، یادشان می دهیم چگونه از
واقعیت های زندگی در قالب ادامه درس فرار کنند. محیط خشک و مرده دانشگاه صنعتی اصفهان در این مورد از پیشروان است و فقط با فاصله کمی از دانشگاه اصفهان احتمالاً مقام دوم را دارد.
۱۰ .دانشکده ریاضی طلایهدار این موضوع است! من بسیاری از دانشجویان قدیمی دانشگاه را دیدهام ام که از اثرهای بد روحی و روانی می گفتند که فشارهای دروس ریاضی سال اول و دوم دانشگاه روی آنها گذاشته است. اینها دانشجویان تنبلی نبودند و در دانشگاه صنعتی در رشته های خوب
مهندسی قبول شده بودند.
۱۱ .آیا همکاران عزیز دانشگاهی که دانشجوی کارشناسی ارشد و دکترا (آن هم بغیر حساب!) می گیرند، هیچ گونه دلسوزی برای آینده این جوانان دارند؟ یا فقط به نفع شخصی خود میاندیشند؟
۱۲ .ولی سئوال دیگر آن است که آیا با قوانین فعلی می شود در دانشگاه تدریس کرد، ولی دانشجوی دکترا نگرفت؟!
۱۳ .من فکر می کنم در دنیا درباره نقش مثبت دانشگاه ها اغراق زیادی شده. به نظرم ترتیب
دانشگاه ◀️ علم و صنعت ◀️ اقتصاد خوب
ترتیبی که از زمان پهلوی بر ذهن و تصمیمات برنامهریزان و عموم مردم بیشترین تاثیر را داشته، ترتیب کاملا غلطی است. ترتیب درست بیشتر این گونه است:
اقتصاد سالم و درست ◀️صنعت ◀️کنجکاوی یا نیاز علمی ◀️دانشگاه
بنابراین رشد سرطانی دانشگاه در کشورمان حاصل نقاره را از سرگشادش مثال به رشتهای چون زدن است. دوستانی که فکر میکنند دانشگاه های ما به رشتهای مثل PDE نیاز مبرم دارد در اشتباهند. د. کشور ما الان فقط به یک چیز نیاز مبرم و اساسی دارد و آن فضای کسب و کار درست است. در چین به یک کارگاه موفق ماشین سازی (ماشینهای مواد غذایی ) رفتم که رئیسش مدرک دیپلم دبیرستان را هم نداشت، ولی بسیاری ازطراحی های فنی ماشینها را خودش انجام می داد. نکته در این جاست که سیستم اقتصادی چین به این شخص اجازه می داد که موفق باشد و به صورت تجربی بیاموزد.
۱۴ .همه اش یاد گرفتهایم تقصیر را به عهده مسئولین اندازیم. وقتی برای کارشناسی ارشد کنکور سراسری گذاشتند، آیا استادان نمیتوانستند یک صدا به آن اعتراض کنند و حتی در اعتراض به آن از پذیرش دانشجو خودداری کنند؟ برای کنکور احمقانه دکترا چه طور؟ آیا اساتید عزیز و بسیار دانشمند
ناآگاه بوذند از اثرات سوء و مخربی که چنین تصمیم گیریهای مرکزمدارانه بر همه چیز دارد؟ یا آگاه بوند، ولی نفع خودشان هم در آن بود؟ دانشگاه های ما اکنون دانش آموزانی که برای کنکور تربیت شده اند را تحویل می گیرد تا
آنها را برای کنکورهای بعدی آماده کند! استادان ما نه تنها اعتراض نکردند، بلکه با سهیم شدن در طرح سئوالات کنکور خود سهیم شدند در این فاجعه، چون برایشان امتیاز داشت.
دلایل دیگری نیز هست، ولی به قول مولانا :
شرح این هجران و این خون جگر،
این زمان بگذار ...