نگاهی به نمایشنامه «رستم دزد و الماس سیاه» نوشته شده در سال ۱۲۸۳
#علی_تقیپور
♦️«در مملکت ما هرکسی لواط داده و جاکشی میکند، صاحب شغل و کار است.سردار افخم وزیر نظمیه و سردار اکرم وزیر قورخانه میشود. به هرکس از نان مخلوق وگرانی گندم اهل مملکت میخورد، سر دوشی الماس میدهند»
♦️اینکه یک نمایشنامه انتقادی در عصر مظفرالدین شاه نوشته شده، دو سال پیش از مشروطه، خواندنش به خودی خود میبایست جالب باشد، اما حقیقتا نمایشنامه جذابی بود. تصور نمیکردم در همه نقدها تا این حد شدید باشد. از طبیب و روحانی گرفته تا هر منصب داری را دزد و کلاهبردار معرفی کردن نشان از خشمیست که نویسنده گمنام کتاب از وضعیت زمانه خود داشته، و میتوان حدس زد نویسنده کتاب فرنگ رفته است و نسبت به عقب ماندگی مملکت خود در رنج است.
♦️«این ملت بیچاره را قسمی در انظار خارجه خفیف کردند که سالهای سال در خارجه اسم دزدی و فسق و فجور، بی غیرتی و بی رحمی، قلاشی و تقلب و شهرت پرستی با اسم ایران و ایرانی توام خواهد بود»
♦️روایت داستان جوریست که در نهایت، یک دزد در همچون عصری در نظر خواننده فردی با مرام و درست کارتر از هر عالم و حکیمی جلوه میکند. ملاها از جیب فقرا میدزدند، حاکمان از باج و رشوه ملاها امرار معاش میکنند و طبیبان دروغین بیشتر از جلادان آدم میکشند.در خانه حاکم و ملا و طبیب فسخ و فجور به اشکال مختلف رواج دارد. نکته دیگر این نمایشنامه، زبان صریح و بیپرده آن در بیان روابط جنسی است که دستکمی از داستان های پورن ندارد.
🆔 @dourneveshtha
#علی_تقیپور
♦️«در مملکت ما هرکسی لواط داده و جاکشی میکند، صاحب شغل و کار است.سردار افخم وزیر نظمیه و سردار اکرم وزیر قورخانه میشود. به هرکس از نان مخلوق وگرانی گندم اهل مملکت میخورد، سر دوشی الماس میدهند»
♦️اینکه یک نمایشنامه انتقادی در عصر مظفرالدین شاه نوشته شده، دو سال پیش از مشروطه، خواندنش به خودی خود میبایست جالب باشد، اما حقیقتا نمایشنامه جذابی بود. تصور نمیکردم در همه نقدها تا این حد شدید باشد. از طبیب و روحانی گرفته تا هر منصب داری را دزد و کلاهبردار معرفی کردن نشان از خشمیست که نویسنده گمنام کتاب از وضعیت زمانه خود داشته، و میتوان حدس زد نویسنده کتاب فرنگ رفته است و نسبت به عقب ماندگی مملکت خود در رنج است.
♦️«این ملت بیچاره را قسمی در انظار خارجه خفیف کردند که سالهای سال در خارجه اسم دزدی و فسق و فجور، بی غیرتی و بی رحمی، قلاشی و تقلب و شهرت پرستی با اسم ایران و ایرانی توام خواهد بود»
♦️روایت داستان جوریست که در نهایت، یک دزد در همچون عصری در نظر خواننده فردی با مرام و درست کارتر از هر عالم و حکیمی جلوه میکند. ملاها از جیب فقرا میدزدند، حاکمان از باج و رشوه ملاها امرار معاش میکنند و طبیبان دروغین بیشتر از جلادان آدم میکشند.در خانه حاکم و ملا و طبیب فسخ و فجور به اشکال مختلف رواج دارد. نکته دیگر این نمایشنامه، زبان صریح و بیپرده آن در بیان روابط جنسی است که دستکمی از داستان های پورن ندارد.
🆔 @dourneveshtha