#آیاز
#پارت_77
=بفرمایید
_بابا
چند لحظه سکوت کرد بعد صدای گریش از پشت گوشی میومد
_بابا گریه نکن خوبی ؟
=کجایی تو ایازمن دلم ترکید یه زنگ به من نمیزنی چرا بفهمم کجایی انقدر اذیتمون نکن مامانت هر رو سراغتو میگیره زنگ زدم دانشگاهت خبری ازت ندارن ..کجایی
_من با گلبهارم یکم این سری اذیت شدمم خودمم فؤاد پیدام کرد زندونیم کرده
=من بهت گفتم بزار برم بگم به زینت اونجا رو سرم خراب میکنم
_بابا لطفا یه بلایی سرت میارن
=به درک
_بابا ...
صدای بوق متعدد از پشت تلفن میومد
چند بار دیگه زنگ زدم اما رد تماس داد
گلبهار بلند شو
=چرا
_بریم پیش رادمهر
سری تکون داد
رفت و لباسشو عوض کرد
لباسایی که از تنم در آورده بودم دباره پوشیدم
گلبهار امد حرکت کردم
به تاکسی گرفتیم و دم در مجتمع دفتر رادمهر ایستادیم
بالا رفتیم
زنگ درو فشردم
منشی درو باز کرد و داخل شدیم
بعد یه مدت که موکل قبلی بیرون اند رفتم داخل
_سلام
=سلام خانممرعشیان چه عجب دیدیم شمارو
_سلام توضیح میدم براتون
=بفرمایید بشینین
رفتم نشستم بهش خیره شدم
_کارای من تا کجا پیشرفت
=کاراتون درست شده اما گفتن که باید برین شورای حل اختلاف
_دیگه چه شورای حل اختلافی من میخوام طلاق بگیرم نیاز به همچین کار مسخره ایهم ندارم
=تو این چند وقت مدرک و اتفاق جدیدی نیوفتاد ؟
هرچی که تو این چند وقت شده بود بهش گفتم
اونم تمام مدت سرشو با افسوس تکون میداد
_خب چیکار باید بکنم
=دادگاه برای هفته بعد احتمالا تا الان احضاریه رفته برای همسرتون با این چیزایی که شما تعریف کردین برگه پزشک قانونی کارتون زودتر راه میوفته شاید تو دو مرحله دادگاه هم بتونین طلاق بگیرین حتی یک مرحله
سرتکون دادم و خداحافظی کردم
از دفتر بیرون رفتیم
=چی گفت
_گفت احضاریه رفته هفته بعد دادگاهه
=بهتر
سر خیابون رفتیم تاکسی گرفتیم
......
#پارت_77
=بفرمایید
_بابا
چند لحظه سکوت کرد بعد صدای گریش از پشت گوشی میومد
_بابا گریه نکن خوبی ؟
=کجایی تو ایازمن دلم ترکید یه زنگ به من نمیزنی چرا بفهمم کجایی انقدر اذیتمون نکن مامانت هر رو سراغتو میگیره زنگ زدم دانشگاهت خبری ازت ندارن ..کجایی
_من با گلبهارم یکم این سری اذیت شدمم خودمم فؤاد پیدام کرد زندونیم کرده
=من بهت گفتم بزار برم بگم به زینت اونجا رو سرم خراب میکنم
_بابا لطفا یه بلایی سرت میارن
=به درک
_بابا ...
صدای بوق متعدد از پشت تلفن میومد
چند بار دیگه زنگ زدم اما رد تماس داد
گلبهار بلند شو
=چرا
_بریم پیش رادمهر
سری تکون داد
رفت و لباسشو عوض کرد
لباسایی که از تنم در آورده بودم دباره پوشیدم
گلبهار امد حرکت کردم
به تاکسی گرفتیم و دم در مجتمع دفتر رادمهر ایستادیم
بالا رفتیم
زنگ درو فشردم
منشی درو باز کرد و داخل شدیم
بعد یه مدت که موکل قبلی بیرون اند رفتم داخل
_سلام
=سلام خانممرعشیان چه عجب دیدیم شمارو
_سلام توضیح میدم براتون
=بفرمایید بشینین
رفتم نشستم بهش خیره شدم
_کارای من تا کجا پیشرفت
=کاراتون درست شده اما گفتن که باید برین شورای حل اختلاف
_دیگه چه شورای حل اختلافی من میخوام طلاق بگیرم نیاز به همچین کار مسخره ایهم ندارم
=تو این چند وقت مدرک و اتفاق جدیدی نیوفتاد ؟
هرچی که تو این چند وقت شده بود بهش گفتم
اونم تمام مدت سرشو با افسوس تکون میداد
_خب چیکار باید بکنم
=دادگاه برای هفته بعد احتمالا تا الان احضاریه رفته برای همسرتون با این چیزایی که شما تعریف کردین برگه پزشک قانونی کارتون زودتر راه میوفته شاید تو دو مرحله دادگاه هم بتونین طلاق بگیرین حتی یک مرحله
سرتکون دادم و خداحافظی کردم
از دفتر بیرون رفتیم
=چی گفت
_گفت احضاریه رفته هفته بعد دادگاهه
=بهتر
سر خیابون رفتیم تاکسی گرفتیم
......