نمیدونید امروز چه اعصابی از من خرد کردند.
پدر و مادر بچه ۵ ساله را آوردند که غذا نمیخوره. قد و وزنش طبیعی بود ولی یک کلمه حرف نمیزد. گفتند از یک سالگی مهدکودک رفته و مهد ازش راضیه. فهمیدم که هنوز خودشون به زور و با قاشق بهش غذا میدهند. برای کسی مثل من همین یک جمله کافی هست که تا آخرشو بخونم.
کودک آزاری
بچه را به زور وادار میکنند غذا بخوره و همه زندگیش بهاجبار هست به خاطر همین وابسته بار میاد، خیلی اعتماد به نفسش پایینه، از همه می ترسه و با اینکه ۴ ساله میره مهدکودک هنوز هر روز صبح با گریه وارد مهدکودک میشه.
قرار شد برن پیش روانشناس.
مادرش گفت برای باباش هم توضیح بده. پدرش اومد تو. مامانش گفت سوالاتی که خانم دکتر ازش میپرسه جواب نمیده. باباش با داد گفت: هر چی میپرسه جواب بده. مگه بلد نیستی حرف بزنی. بعد هم به من گفت از شما ترسیده وگرنه اینجوری نیست. گفتم اینجا از من ترسیده تو خونه چرا بچه ۵ ساله نمیتونه خودش غذا بخوره؟ توی مهدکودک چرا گریه میکنه؟ اونجا هم منم؟
گفت مجبوریم دیگه. غذا نمیخوره باید به زور بهش غذا بدیم. یخورده در نورد اعتماد به نفس و اینها گفتم دیدم اصلا توی باغ نیستند. ضمن اینکه میدونستم متاسفانه پدر و مادر هر دو کادر درمان هستند.
دهان بچه را معاینه کردم. حداقل ۱۰ تا دندان پوسیده خیلی عمیق داشت. گفتم اینها را هم ببرید درست کنید. پدر گفت خواهرخانم من ۲۳ سال پیش رفته یه دندون عصب کشی کرده دیگه در نیومده. گفتم چه ربطی داره آقا؟ تو باید به بهداشت دندان و دهان بچه رسیدگی کنی. الان عشایر هم دیگه دندان بچشون را مسواک میزنند و وقتی خراب شد میبرند با بیهوشی درست میکنند. اگر تو فقط دیدی خواهرخانمت چطوری بوده من ۲۰ هزار تا پرونده دارم دندونهای همشونو چک کردم.
مادرش گفت تو کاری به اینها نداشته باش ما برای رشدش اومدیم. گفتم خوب رشدش که خوبه آزمایش هم نوشتم. گفت برای بی اشتهاییش اومدیم گفتم اونم دارو میدم.
دیدم فایده نداره. کادر درمان هم که هستند. بهشون گفتم کودک شما یک کیس کودک آزاری و چایلد نگلکت هست. بع فرزندتون رسیدگی نکردین. باید به بچه برسید. با داد و هوار و دعوا نمیشه بچه بزرگ کرد.
خلاصه بگم که با کلی داد و هوار مطب را ترک کردند. گفتند ما فالور پیجت هستیم میایم کامنت میذاریم میگیم که هیچی بلد نیستی. تو فکر کردی فقط خودت دکتری. خلاصه هر چی دلشون خواست توهین کردند.
از کسی که به پاره جگر خودش رحم نمیکنه هیچ توقعی ندارم. کاش توی این مملکت یک نهادی بود که به موارد کودکآزاری رسیدگی میکرد.
در مورد ۱۲۳ و اورژانس اجتماعی هم بهم نگید قبلا پیگیریهام هیچوقت به نتیجه نرسیده.
کاش یه دکمه reset factory بود. من خسته شدم.
پدر و مادر بچه ۵ ساله را آوردند که غذا نمیخوره. قد و وزنش طبیعی بود ولی یک کلمه حرف نمیزد. گفتند از یک سالگی مهدکودک رفته و مهد ازش راضیه. فهمیدم که هنوز خودشون به زور و با قاشق بهش غذا میدهند. برای کسی مثل من همین یک جمله کافی هست که تا آخرشو بخونم.
کودک آزاری
بچه را به زور وادار میکنند غذا بخوره و همه زندگیش بهاجبار هست به خاطر همین وابسته بار میاد، خیلی اعتماد به نفسش پایینه، از همه می ترسه و با اینکه ۴ ساله میره مهدکودک هنوز هر روز صبح با گریه وارد مهدکودک میشه.
قرار شد برن پیش روانشناس.
مادرش گفت برای باباش هم توضیح بده. پدرش اومد تو. مامانش گفت سوالاتی که خانم دکتر ازش میپرسه جواب نمیده. باباش با داد گفت: هر چی میپرسه جواب بده. مگه بلد نیستی حرف بزنی. بعد هم به من گفت از شما ترسیده وگرنه اینجوری نیست. گفتم اینجا از من ترسیده تو خونه چرا بچه ۵ ساله نمیتونه خودش غذا بخوره؟ توی مهدکودک چرا گریه میکنه؟ اونجا هم منم؟
گفت مجبوریم دیگه. غذا نمیخوره باید به زور بهش غذا بدیم. یخورده در نورد اعتماد به نفس و اینها گفتم دیدم اصلا توی باغ نیستند. ضمن اینکه میدونستم متاسفانه پدر و مادر هر دو کادر درمان هستند.
دهان بچه را معاینه کردم. حداقل ۱۰ تا دندان پوسیده خیلی عمیق داشت. گفتم اینها را هم ببرید درست کنید. پدر گفت خواهرخانم من ۲۳ سال پیش رفته یه دندون عصب کشی کرده دیگه در نیومده. گفتم چه ربطی داره آقا؟ تو باید به بهداشت دندان و دهان بچه رسیدگی کنی. الان عشایر هم دیگه دندان بچشون را مسواک میزنند و وقتی خراب شد میبرند با بیهوشی درست میکنند. اگر تو فقط دیدی خواهرخانمت چطوری بوده من ۲۰ هزار تا پرونده دارم دندونهای همشونو چک کردم.
مادرش گفت تو کاری به اینها نداشته باش ما برای رشدش اومدیم. گفتم خوب رشدش که خوبه آزمایش هم نوشتم. گفت برای بی اشتهاییش اومدیم گفتم اونم دارو میدم.
دیدم فایده نداره. کادر درمان هم که هستند. بهشون گفتم کودک شما یک کیس کودک آزاری و چایلد نگلکت هست. بع فرزندتون رسیدگی نکردین. باید به بچه برسید. با داد و هوار و دعوا نمیشه بچه بزرگ کرد.
خلاصه بگم که با کلی داد و هوار مطب را ترک کردند. گفتند ما فالور پیجت هستیم میایم کامنت میذاریم میگیم که هیچی بلد نیستی. تو فکر کردی فقط خودت دکتری. خلاصه هر چی دلشون خواست توهین کردند.
از کسی که به پاره جگر خودش رحم نمیکنه هیچ توقعی ندارم. کاش توی این مملکت یک نهادی بود که به موارد کودکآزاری رسیدگی میکرد.
در مورد ۱۲۳ و اورژانس اجتماعی هم بهم نگید قبلا پیگیریهام هیچوقت به نتیجه نرسیده.
کاش یه دکمه reset factory بود. من خسته شدم.