بحرانِ نبودِ چشمانداز در روزهای خاکبرسری
و خودکشی خاموش ایرانیان
این تصویر آیرونیک (ironic*) ساعت ۱۳:۳۰ ظل آفتاب ظهر پنجشنبه تهران گرفته شده و هیچ ویرایشی روی آن اعمال نشده است.
آسمان کرمرنگ بود و گویی از هوا، خاک بر سر انسان میبارید. آن توپ رنگ پریده که بالای آسمان است، مثلا خورشید است! فقط یک اخوان ثالث کم بود که سر دهد:
«و قندیلِ سپهرِ تنگْمیدان**
مرده یا زنده
به تابوتِ ستبرِ
ظلمتِ نُه توی مرگاندود
پنهان است...»
چشم تا چندصد متر جلوتر زیر پرچمها کار نمیکرد و چشماندازی وجود نداشت!
تمثیلی از این روزهای ایران که چشمانداز قابل دیدنی برای حل هیچ بحرانی وجود ندارد:
چشماندازی برای حل بحران آلودگی هوا،
چشماندازی برای حل بحران ناترازیِ حکومتیِ تورم،
حل بحران مسکن،
حل و فصل تحریم،
برای رفع ناترازی انرژی،
بی اهمیت شدن در دنیا،
بحران کاهش رشد اقتصادی،
تقریبا صفر شدن سرمایه گذاری،
افزایش فقر و نابودی طبقه متوسط،
بحران فرونشست و نابودی زیست بوم،
و اخیرا برای چالشهای امنیتی و شبح شومی که از دور در حال پدیدار شدن است...
یک سال مانده به سررسید سند چشمانداز ۱۴۰۴، نه تنها مفاد آن قابل دسترس نیست و در دورترین نقطه از آن هستیم، بلکه کلا هیچ چشماندازی وجود ندارد و پیش چشم را غبار گرفته...
طبیعت هم گویی زبان حال ما ایرانیها شده و برایمان تئاتر "چشماندازی که نیست" اجرا میکند!
وقتی هوا غبارآلود میشود و چشمانداز جاده محدود میشود، رانندگان سرعت را کم میکنند. شاید حتی توقف کنند و بزنند کنار.
تنها دلیل نیست، ولی شاید دلیل مهمش همین باشد که به ازای هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت بطور متوسط،
در سالهای دهه ۵۰ حدود ۴۲ تولد جدید داشتیم؛
در دهه ۶۰ حدود ۴۳ تولد،
در دهه ۷۰ حدود ۲۱ تولد،
دهه ۸۰ حدود ۱۸ تولد،
دهه ۹۰ حدود ۱۷ تولد،
و پارسال کمتر از ۱۲ تولد داشتیم...
نمودار خودکشی ملی را اینجا ببینید.
افتی سریعتر از بیشتر کشورهای دنیا! همه دنیا کم و بیش مشکل کاهش رشد جمعیت دارند اما ایران جزو بیشترین افتهاست.
میگویند جایی که مردم با دست نتوانند رأی بدهند، با پا رأی میدهند و فرار میکنند.
میگوییم جایی که با پا هم نتوانند رأی بدهند، با فرزند-نیاوری رأی میدهند و خودکشی خاموش میکنند...
آقای قدرت! اگر میخواهی مشکل کاهش جمعیت آینده ایران درست شود باید غبارزدایی کنی. باید پیش رو را روشن کنی. باید چشمانداز برایشان درست کنی. آن هم نه از آن چشماندازها که خودت دوست داری. از آن چشماندازها که دوست دارند: آزادی از بردگی تورمی و زندگی دستوری.
وگرنه همان که پیشوای ما فرمود: خودتون میدونید و مملکت در حال کاهش تون...
هوا دلگير،
درها بسته،
سرها در گريبان،
دستها پنهان،
نفسها ابر،
دلها خسته و غمگين،
درختان، اسكلتهای بلور آجين
زمينْ دلمرده،
سقفِ آسمانْ كوتاه،
غبار آلوده مهر و ماه،
زمستان است...
*) واژه ironic را کنایه آمیز ترجمه کرده اند. به حد کافی رسانای معنا نیست. اگر برابرنهاد بهتری سراغ دارید به ما هم بگویید.
**) قندیلِ سپهرِ تنگْ میدان یعنی خورشیدِ آسمانِ گرفته.
و خودکشی خاموش ایرانیان
این تصویر آیرونیک (ironic*) ساعت ۱۳:۳۰ ظل آفتاب ظهر پنجشنبه تهران گرفته شده و هیچ ویرایشی روی آن اعمال نشده است.
آسمان کرمرنگ بود و گویی از هوا، خاک بر سر انسان میبارید. آن توپ رنگ پریده که بالای آسمان است، مثلا خورشید است! فقط یک اخوان ثالث کم بود که سر دهد:
«و قندیلِ سپهرِ تنگْمیدان**
مرده یا زنده
به تابوتِ ستبرِ
ظلمتِ نُه توی مرگاندود
پنهان است...»
چشم تا چندصد متر جلوتر زیر پرچمها کار نمیکرد و چشماندازی وجود نداشت!
تمثیلی از این روزهای ایران که چشمانداز قابل دیدنی برای حل هیچ بحرانی وجود ندارد:
چشماندازی برای حل بحران آلودگی هوا،
چشماندازی برای حل بحران ناترازیِ حکومتیِ تورم،
حل بحران مسکن،
حل و فصل تحریم،
برای رفع ناترازی انرژی،
بی اهمیت شدن در دنیا،
بحران کاهش رشد اقتصادی،
تقریبا صفر شدن سرمایه گذاری،
افزایش فقر و نابودی طبقه متوسط،
بحران فرونشست و نابودی زیست بوم،
و اخیرا برای چالشهای امنیتی و شبح شومی که از دور در حال پدیدار شدن است...
یک سال مانده به سررسید سند چشمانداز ۱۴۰۴، نه تنها مفاد آن قابل دسترس نیست و در دورترین نقطه از آن هستیم، بلکه کلا هیچ چشماندازی وجود ندارد و پیش چشم را غبار گرفته...
طبیعت هم گویی زبان حال ما ایرانیها شده و برایمان تئاتر "چشماندازی که نیست" اجرا میکند!
وقتی هوا غبارآلود میشود و چشمانداز جاده محدود میشود، رانندگان سرعت را کم میکنند. شاید حتی توقف کنند و بزنند کنار.
تنها دلیل نیست، ولی شاید دلیل مهمش همین باشد که به ازای هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت بطور متوسط،
در سالهای دهه ۵۰ حدود ۴۲ تولد جدید داشتیم؛
در دهه ۶۰ حدود ۴۳ تولد،
در دهه ۷۰ حدود ۲۱ تولد،
دهه ۸۰ حدود ۱۸ تولد،
دهه ۹۰ حدود ۱۷ تولد،
و پارسال کمتر از ۱۲ تولد داشتیم...
نمودار خودکشی ملی را اینجا ببینید.
افتی سریعتر از بیشتر کشورهای دنیا! همه دنیا کم و بیش مشکل کاهش رشد جمعیت دارند اما ایران جزو بیشترین افتهاست.
میگویند جایی که مردم با دست نتوانند رأی بدهند، با پا رأی میدهند و فرار میکنند.
میگوییم جایی که با پا هم نتوانند رأی بدهند، با فرزند-نیاوری رأی میدهند و خودکشی خاموش میکنند...
آقای قدرت! اگر میخواهی مشکل کاهش جمعیت آینده ایران درست شود باید غبارزدایی کنی. باید پیش رو را روشن کنی. باید چشمانداز برایشان درست کنی. آن هم نه از آن چشماندازها که خودت دوست داری. از آن چشماندازها که دوست دارند: آزادی از بردگی تورمی و زندگی دستوری.
وگرنه همان که پیشوای ما فرمود: خودتون میدونید و مملکت در حال کاهش تون...
هوا دلگير،
درها بسته،
سرها در گريبان،
دستها پنهان،
نفسها ابر،
دلها خسته و غمگين،
درختان، اسكلتهای بلور آجين
زمينْ دلمرده،
سقفِ آسمانْ كوتاه،
غبار آلوده مهر و ماه،
زمستان است...
*) واژه ironic را کنایه آمیز ترجمه کرده اند. به حد کافی رسانای معنا نیست. اگر برابرنهاد بهتری سراغ دارید به ما هم بگویید.
**) قندیلِ سپهرِ تنگْ میدان یعنی خورشیدِ آسمانِ گرفته.