چُراز


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Экономика


سواد اقتصادی از نون شب واجب‌تره!
دسترسی به دوره‌های آموزشی در
www.choraz.com
ارتباط با ادمین:
https://t.me/chorazadmin

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Экономика
Статистика
Фильтр публикаций


در این تصویر از کابین بمب افکن توپولوف-۲۲ روسیه با توان حمل سلاح اتمی، ۲ معجزه مشاهده می‌شود:

۱- معجزه اقتصاد آزاد و رقابتی کره جنوبی که گوشی تلفن هایتکی که می‌تواند کاربرد نظامی داشته باشد را تبدیل به یک وسیله همگانی و در دسترس کرده.

۲- معجزه اقتصاد بسته دولتی روسیه که خلبان بمب افکن استراتژیک دومین ارتش بزرگ جهان را محتاج یک گوشی شخصی برای مسیریابی طیاره‌ تمام آنالوگش کرده است!

منبع تصویر: کانال وقایع الاتفاقیه نظامی

10.9k 0 254 117 256

Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔴خفه شدیم!

اگر مدیریت یک صحرا را به بخش دولتی واگذار کنید، بعد از گذشت ۵ سال با کمبود شن مواجه می‌شوید.
میلتون فریدمن

بزرگترین دارنده ذخایر انرژی جهان،
کمبود انرژی دارد!
برق ندارد،
گاز ندارد،
علاوه بر این‌ها،
هوا هم ندارد...

و این تازه اول کار است!

این ویدئو را ببینید تا بفهمید با ادامه این روند، ۳ سال آینده چه اتفاقی برای اقتصاد ایران رخ می‌دهد، آن وقت تورم دیدنی خواهد شد...

@choraz

15.3k 0 559 87 270

🔹قطعی برق و گاز و آلودگی هوا

در این وانفسای آلودگی، بد نیست بدانید چرا به این وضعیت افتاده‌ایم!
توصیه می‌کنیم این ویدئوهای چراز را اگر ندیده‌اید تماشا کنید و برای بقیه نیز بفرستید.

🔹بحران ناترازی برق؛ آینده‌ی تاریکِ پیش‌رو و راهکار برون‌رفت از آن

🔹بحران انرژی؛ چگونه ایران با وجود ذخایر غنی، مجبور به واردات برق و گاز خواهد شد؟

🔹مقایسه‌ی قدرت خرید انرژی در ایران و ۵۰ کشور دنیا

@choraz


بحرانِ نبودِ چشم‌انداز در روزهای خاک‌بر‌سری
و خودکشی خاموش ایرانیان

این تصویر آیرونیک (ironic*) ساعت ۱۳:۳۰ ظل آفتاب ظهر پنج‌شنبه ته‌ران گرفته شده و هیچ ویرایشی روی آن اعمال نشده است.

آسمان کرم‌رنگ بود و گویی از هوا، خاک بر سر انسان می‌بارید. آن توپ رنگ پریده که بالای آسمان است، مثلا خورشید است! فقط یک اخوان ثالث کم بود که سر دهد:

«و قندیلِ سپهرِ تنگْ‌میدان**
مرده یا زنده
به تابوتِ ستبرِ
ظلمتِ نُه توی مرگ‌اندود
پنهان است...»


چشم تا چندصد متر جلوتر زیر پرچم‌ها کار نمی‌کرد و چشم‌اندازی وجود نداشت!
تمثیلی از این روزهای ایران که چشم‌انداز قابل دیدنی برای حل هیچ بحرانی وجود ندارد:

چشم‌اندازی برای حل بحران آلودگی هوا،
چشم‌اندازی برای حل بحران ناترازیِ حکومتیِ تورم،
حل بحران مسکن،
حل و فصل تحریم،
برای رفع ناترازی انرژی،
بی اهمیت شدن در دنیا،
بحران کاهش رشد اقتصادی،
تقریبا صفر شدن سرمایه گذاری،
افزایش فقر و نابودی طبقه متوسط،
بحران فرونشست و نابودی زیست بوم،
و اخیرا برای چالش‌های امنیتی و شبح شومی که از دور در حال پدیدار شدن است...

یک سال مانده به سررسید سند چشم‌انداز ۱۴۰۴، نه تنها مفاد آن قابل دسترس نیست و در دورترین نقطه از آن هستیم، بلکه کلا هیچ چشم‌اندازی وجود ندارد و پیش چشم را غبار گرفته...
طبیعت هم گویی زبان حال ما ایرانی‌ها شده و برای‌مان تئاتر "چشم‌اندازی که نیست" اجرا می‌کند!

وقتی هوا غبارآلود می‌شود و چشم‌انداز جاده محدود می‌شود، رانندگان سرعت را کم می‌کنند. شاید حتی توقف کنند و بزنند کنار.

تنها دلیل نیست، ولی شاید دلیل مهمش همین باشد که به ازای هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت بطور متوسط،
در سال‌های دهه ۵۰ حدود ۴۲ تولد جدید داشتیم؛
در دهه ۶۰ حدود ۴۳ تولد،
در دهه ۷۰ حدود ۲۱ تولد،
دهه ۸۰ حدود ۱۸ تولد،
دهه ۹۰ حدود ۱۷ تولد،
و پارسال کمتر از ۱۲ تولد داشتیم...

نمودار خودکشی ملی را اینجا ببینید.
افتی سریع‌تر از بیشتر کشورهای دنیا! همه دنیا کم و بیش مشکل کاهش رشد جمعیت دارند اما ایران جزو بیش‌ترین افت‌هاست.

می‌گویند جایی که مردم با دست نتوانند رأی بدهند، با پا رأی می‌دهند و فرار می‌کنند.
می‌گوییم جایی که با پا هم نتوانند رأی بدهند، با فرزند-نیاوری رأی می‌دهند و خودکشی خاموش می‌کنند...

آقای قدرت! اگر می‌خواهی مشکل کاهش جمعیت آینده ایران درست شود باید غبارزدایی کنی. باید پیش رو را روشن کنی. باید چشم‌انداز برایشان درست کنی. آن هم نه از آن چشم‌اندازها که خودت دوست داری. از آن چشم‌اندازها که دوست دارند: آزادی از بردگی تورمی و زندگی دستوری.

وگرنه همان که پیشوای ما فرمود: خودتون می‌دونید و مملکت در حال کاهش تون...

هوا دلگير،
درها بسته،
سرها در گريبان،
دستها پنهان،
نفسها ابر،
دلها خسته و غمگين،
درختان، اسكلتهای بلور آجين
زمينْ دلمرده،
سقفِ آسمانْ كوتاه،
غبار آلوده مهر و ماه،

زمستان است...

*) واژه ironic را کنایه آمیز ترجمه کرده اند. به حد کافی رسانای معنا نیست. اگر برابرنهاد بهتری سراغ دارید به ما هم بگویید.

**) قندیلِ سپهرِ تنگْ میدان یعنی خورشیدِ آسمانِ گرفته.

10k 1 162 71 162

Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
نابودی اختیارات ریاست جمهوری توسط شوراها

قسمتی از گفتگو با صادق الحسینی:

ما ۲۱ شورا داریم در ایران که این‌ها اختیارات رییس‌جمهور را محدود کرده‌اند.
نمی‌شود که این همه شورا درست کنید. توازن اختیار و مسئولیت را از بین می‌برد یا فساد ایجاد می‌کند یا ناکارآمدی.

ماجرای فیلترینگ معلوم نشد آخرش از کجا درآمد. افزایش قیمت بنزین معلوم نشد. فیلترینگ معلوم نشد. گشت ارشاد معلوم نشد. تصمیم‌گیری شورایی برای لوث کردن مسئولیت است.

در آمریکا رییس‌جمهور حق وتو قوانین مجلس را دارد.اما در ایران اگر رییس‌جمهور قانونی را قبول نداشته باشد، چه می‌شود؟ رییس مجلس مستقیم ابلاغش می‌کند. تمام!

تازه تمام قوانینی که دولت می‌گذارد هم دوباره رییس مجلس می‌تواند ملغی کند. ما در ایران نابود کرده‌ایم رییس‌جمهور را...

گفتگوی کامل با عنوان: مرگ سیاست در ایران
قسمت اول
قسمت دوم

@choraz
@Sadegh_Alhosseini

43.7k 1 771 59 288

🔹چگونه جغرافیا سرنوشت جنگ‌ها را تعیین می‌کند؟
🔹راز شکست‌ناپذیری آمریکا

🔸در این ویدیو به بررسی اهمیت ویژگی‌های جغرافیایی در سرنوشت کشورها می‌پردازیم. از دسترسی به آب‌های آزاد و مزایای آن برای آمریکا تا چالش‌های کشورهای محصور در خشکی مانند عراق. همچنین منافع ژئوپلیتیکی روسیه در کریمه و نقش جغرافیا در برتری نظامی و اقتصادی آمریکا را تحلیل می‌کنیم.
چرا جغرافیا تا این حد در سرنوشت ملت‌ها تأثیرگذار است؟

00:00 طرح موضوع
00:34 ژئوپلیتیک یعنی چه؟
01:32 تاثیر ژئوپلیتیک بر اقتصاد کشورها
02:25 جغرافیای آمریکا و ارتباط با آب‌های آزاد
03:32 مزیت اقتصادی دسترسی به اقیانوس
05:30 ضعف اقتصادی محصور بودن در خشکی
06:31 محدودیت آبی عراق از علل جنگ با ایران
09:21 تلاش تاریخی روسیه برای کنترل کریمه
12:03 اهمیت فاصله دریایی در جنگ‌های آمریکا
12:50 آمریکا و جنگ‌های استقلال از بریتانیا
14:04 سختی عملیات‌های آبی خاکی
14:41 علت شکست‌ناپذیری آمریکا

@choraz

12.8k 0 206 21 93

🔹چرا رئیس جمهور ناتوان است؟
🔸پزشکیان و گره کور فیلترینگ


شورای عالی فضای مجازی در سال ۱۳۹۰ به دستور رهبری ایجاد شد.
۲۸ عضو شورای عالی فضای مجازی را ملاحظه کنید.
طبق این تصویر که بر مبنای خبر دو روزنامه کشیده است(و شاید در ۲-۳ مورد اشتباه باشد)، در موضوع فیلترینگ،
موافقین رفع فیلترینگ: ۱۲نفر
مخالفین رفع فیلترینگ: ۱۶نفر

اعضای انتخابی: ۱۲نفر با رای مستقیم یا غیرمستقیم مردم که در تصویر مشخص شده اند
اعضای انتصابی: ۱۶نفر

یعنی رئیس جمهور با تمام کابینه‌اش نتوانسته قدرت رفع فیلترینگ در شورای عالی فضای مجازی پیدا کند.

حالا مگر چند تا از این شوراها داریم؟
زیاد نیستند، فقط بیشتر از ۱۰۰ تا! لیستش اینجاست.
که احتمالا در مهمترین آنها همین غلبه انتصابیون بر انتخابیون را شاهد هستیم که یعنی کاهش قدرت رای مردم در ایجاد تغییر.

شوراهای عالی، بالاتر از دولت و مجلس هستند و پخش کردن قدرت سیاست‌گذاری در بین این همه شورا باعث کندشدن برش این دو نهاد است.
این است که جایگاه رای مردم در کشور تضعیف شده.

قدرت رای مردم بین بیش از ۱۰۰ شورا پخش شده است! آیا لقب شوروی برای اتحاد جماهیر شوروی برازنده تر بود یا جمهوری اسلامی ایران؟

27.8k 1 731 94 464

سیاست‌های پیاز بخور کتک بخور پولش رو بده در ۵ دهه اخیر


۶- سیاست سال۱۴۰۱: ما در موضع قدرتیم؛ زمستان اروپا سخت و سرد است. با توقف گاز روسیه، در تابستان مذاکره نمی‌کنیم تا در پاییز امتیاز بیشتری بگیریم و گاز به اروپا بفروشیم.

پیاز: زمستان در اروپا گرمتر از همیشه بود و با برنامه‌ریزی سریع به منابع دیگری مانند LNG آمریکا و قطر روی آورد و نیازش را تأمین کرد!
کتک: اعتراضات و التهابات ۱۴۰۱ رخ داد، اروپا دیگر تمایلی به مذاکره در پاییز نشان نداد!
پول: کمبود گاز در داخل کشور، زمستان سختی برای مردم ایران رقم زد و به تعطیلی صنایع و افزایش تورم منجر شد. نه گازی به اروپا فروخته شد و نه امتیازی گرفته شد. تحریم‌ها باقی ماندند در حالیکه فرصت‌های اقتصادی از دست رفتند.

۵- سیاست سال۹۷: نه مذاکره می‌کنیم و نه جنگ می‌شود، جمهوری اسلامی هرقدر بخواهد نفت خواهد فروخت.

پیاز: تحریم‌ تشدید شد و صادرات نفت تقریبا به صفر رسید! تورم افزایش یافت و زندگی مردم دشوارتر شد. سرمایه‌گذاری خارجی تقریباً متوقف شد و نخبگان بیشتری کشور را ترک کردند.
کتک: تشدید فشارهای اقتصادی به اعتراضات ۹۸ منجر شد و در حالیکه ایران در به در دنبال مذاکره بود، فرصت‌های مذاکره بواسطه ناآرامی‌ها یکی پس از دیگری از دست رفت.
پول: نفت نخریدند، مذاکره هم خواستیم اما نکردند، سال۱۴۰۳ جنگ هم شد و برای اولین بار پس از جنگ ۸ساله کشور متخاصم به داخل ایران تجاوز کرد.

۴- سیاست سال۸۴: تحریم نعمت است و باعث پیشرفت کشور می‌شود؛ هسته‌ای حق مسلم ماست و برای تولید برق نیازش داریم پس برایش مذاکره نمی‌کنیم. تحریم اصلا نمندی؟

پیاز: اقتصاد کشور به رکود عمیق رسید. تجارت ایران محدود شد و حتی در تأمین کالاهای اساسی دچار مشکل شدیم. تحریم‌های بانکی و مالی، تبادلات را فلج کرد.
کتک: صنایع کلیدی کشور به دلیل تحریم‌ها با کمبود تجهیزات و فناوری مواجه شدند. تورم افسار گسیخته و کاهش ارزش پول ملی زندگی مردم را دشوار کرد. پس از ۸سال معلوم شد تحریم نعمت و موجب پیش رفت نبوده و کشور را از مسیر توسعه خارج کرده، پس به فکر مذاکره برای هسته‌ای افتادند.
پول: هسته‌ای محدود شد، حتی به تولید برق آنچنانی هم نرسید. مذاکره هم برایش انجام شد و توافق شد اما مشکلات تحریمی برطرف نشد زیرا طی ۱۰سال، ساختار تحریم‌ها خیلی پیشرفته شده بود!

۳- سیاست سال۶۶: جنگ نفت‌کش‌ها؛ اگر خلیج فارس را ناامن کنیم، دنیا مجبور به پذیرش خواسته‌های ما می‌شود پس حملات به نفتکش ها و مین گذاری خلیج فارس شدت گرفت.

پیاز: یک کشتی آمریکایی با برخود به مین دریایی آسیب نه چندان جدی دید. آمریکا با عملیات آخوندک در سال۶۷، پاسخی به حملات ایران داد که طی آن زیرساخت‌های دریایی ایران از جمله سکوی نفتی سلمان را هدف قرار دادند.
کتک: علاوه بر تخریب چندین سکوی نفتی، تعدادی از کشتی‌ها و ناوچه‌های ایرانی، از جمله ناوچه سهند، غرق شدند و تعدادی از نیروهای نظامی کشور جان باختند. این عملیات نه تنها قدرت نظامی دریایی ایران را تضعیف کرد، بلکه صادرات نفت ایران را بیش از پیش مختل ساخت.
پول: نه دنیا خواسته‌های ایران را پذیرفت و نه سیاست ناامن کردن خلیج فارس به نتیجه رسید. در نهایت، جنگ با پذیرش قطعنامه۵۹۸ پایان یافت، اما اقتصاد کشور خسارات جبران‌ناپذیری دید و زیرساخت‌های نفتی و نظامی تخریب شدند، بدون آنکه هیچ امتیاز مهمی به ایران داده شود.

۲- سیاست سال۶۱: ادامه جنگ با عراق پس از فتح خرمشهر، با هدف فتح عراق، سپس رسیدن به قدس از راه کربلا و رفع فتنه از کل عالم.

پیاز: کشورهای عربی به عراق ۵۰میلیارد دلار کمک نظامی کردند. عراق با پشتیبانی شوروی و اعراب به پیروزی‌هایی رسید، و بسیاری از بهترین جوانان کشور جان خود را از دست دادند.
کتک: اقتصاد کشور چنان تحت فشار قرار گرفت که نه تنها رشد اقتصادی منفی شد، بلکه حتی توان مالی برای ادامه جنگ از دست رفت.
پول: نه راه کربلا و نه قدس باز نشد. قطعنامه پس از گذشت یک سال از تصویب آن در شورای امنیت و پس از شکست‌های سنگین و مداخله مستقیم آمریکا در جنگ در سال۶۷ پذیرفته شد.

۱- سیاست سال۵۸: دستور به بقای دانشجویان در سفارت آمریکا، پس از تسخیر آن، به هدف بازگرداندن شاه و اموال بلوکه‌شده، ملقب به انقلاب دوم و بزرگتر، که اگر نیمی از جمعیت ایران برای آن کشته شود می‌ارزد.

پیاز: شاه برگردانده نشد.
کتک: اموال بلوکه‌شده به‌عنوان غرامت به گروگان‌ها داده شد.
پول: گروگان‌ها بدون هیچ امتیازی آزاد شدند! اما هزینه ماجرا هنوز ادامه دارد؛ هر سال از اموال ایران در آمریکا غرامت برداشته می‌شود، و روسای جمهور آمریکا، چه دموکرات چه جمهوری‌خواه، خاطره گروگانگیری را در افکار عمومی آمریکا دلیلی برای نشان دادن سخت‌گیری علیه ایران می‌دانند!

26.3k 1 633 84 473

سیاست از جهاتی شبیه به سرمایه گذاری است. اگر در اوج نقد نکنی و در کف فرمان را عوض نکنی، باخته‌ای!

نمی‌شود همیشه با یک فرمان و یک سیاست رفت. مرغ سیاست اگر یک پا داشته باشد (پای ایدئولوژی)، کاملا قابل پیش بینی میشود و قربانی عزا و عروسی همسایگان و قدرت‌ها خواهد بود.

سیاستگذار اگر جایی اشتباه کرده و محاسباتش توهمی بوده باید قبل از اینکه همه هزینه‌ها را بپردازد از راه اشتباه برگردد و سیاست را عوض کند.

ولی در چند دهه‌ی اخیر، سیاست ایران فقط یک پا داشته و پیاز و کتک را خورده و پول را داده و فقط به اجبار بدترین شرایط از راه اشتباه بازگشته. چند نمونه درشت از این سیاست‌ها را به ترتیب معکوس تاریخی ببینیم:

13.7k 0 189 2 233

🔹سیاست، هنر معامله در اوج است!

🔸آیا مورد ایران در سوریه یک استثنا است؟

ضرب‌المثل "پیاز، کتک یا پول" یک داستان یا حکایت قدیمی است که به انتخاب‌های سخت در شرایط دشوار اشاره دارد. در این حکایت، فردی مجبور به انتخاب یکی از سه گزینه می‌شود:

۱- خوردن یک کیسه پیاز
۲- تحمل مقداری کتک
۳- پرداخت مبلغی پول


فرد ابتدا تصمیم می‌گیرد که پیاز را بخورد تا از کتک و پرداخت پول خلاص شود، اما در میانه راه به دلیل سختی خوردن پیاز منصرف می‌شود و تصمیم می‌گیرد کتک بخورد. در نهایت، تحمل کتک نیز برایش دشوار می‌شود و مجبور می‌شود پول را نیز پرداخت کند.


این ضرب‌المثل زمانی استفاده می‌شود که فردی با تصمیم‌گیری نادرست، دچار مشکلات بیشتری می‌شود و به جای انتخاب یک گزینه، همه ضررها را با هم متحمل می‌شود.

سیاست: سال ۹۰، مداخله نظامی در سوریه؛ باید در سوریه خرج کنیم تا محور مقاومت و نفوذ منطقه‌ای ایران به هر قیمتی باقی بماند.

پیاز:
طبق تخمین‌ها حدود ۵۰ میلیارد دلار در سوریه خرج جنگ با تروریست‌ها شد در حالیکه زیرساخت‌های ایران نیاز مبرم به سرمایه گذاری داشتند.

کتک:
به گفته حسن روحانی ترامپ حاضر بود تنها بر سر سوریه با ایران توافق کند که مورد موافقت حاصل نشد و شینزو آبه نامه معروف را زیر نشیمن گذاشت و برگرداند...
تحریم‌ها تشدید شد، صادرات نفت به نزدیک صفر رسید، وضعیت اقتصادی خراب‌تر شد، ایران منزوی‌تر شد، آبان ۹۸ رخ داد، ترور فرودگاه بغداد رخ داد و محور مقاومت پس از آن کمر راست نکرد.
این اواخر طبق اخبار سوریه به حضور ایران هم سخت گرفته بود و در شورای همکاری خلیج فارس حاکمیت ایران به جزایر سه گانه را هم زیر سوال برد!

پول:
نظام سوریه و بشار اسد سقوط کردند، ارتباط زمینی محور مقاومت هم از بین رفت و با تکانه ترکی/عربی/عبری شکل گرفته در منطقه، ایران زیر ضرب بیشتر هم خواهد رفت...

پیاز و کتک و پول تکمیل شد...
کسی که نتواند در اوج، سرمایه گذاری‌اش را نقد کند، همواره ضرر می‌کند.
سیاست، هنر معامله و توافق در اوج است.
و متاسفانه مورد سوریه یک استثنا نیست و تقریبا در تمامی سیاست‌های کلان ۵ دهه اخیر فرآیند پیاز، کتک، پول به تمامی رخ داده و هیچ درسی هم گرفته نشده...
باز هم از این سیاست‌های پیازی، کتکی، پولی مثال بزنیم؟

25.7k 0 875 103 536

🔹ملی یعنی اختیارش دست ملت باشد
🔸ملی سازی واگعی و کیکی بنزین

"چیزهایی که ملی می‌شوند نابود می‌شوند"برخی مخاطبان در کامنت‌های پست قبلی این مطلب را گفته بودند.

ما هم در چراز یک ویدئو در مورد ملی‌سازی مفاهیم با استفاده از مطلب کانال وزین جناب گاو با عنوان کلاه ملی بر سر ملت ساخته بودیم و به این ترفند استعماری تاخته بودیم.

خود جناب گاو هم به مطلب ملی سازی بنزین پرداخته و دقیقا از زاویه درست.

دو جور ملی سازی هست:
۱- ملی سازی «کیکی» که اختیار آن چیز ملی شده دست دولت/حکومت است.
۲- ملی سازی «واگعی» که اختیار آن چیز دست ملت است، حالا یا مستقیم یا با انتخاباتِ واگعی بصورت غیر مستقیم.

آیا به نظر شما نفت ۷۰ سال پیش ملی شد؟
آیا اختیار صداوسیمای ملی دست ملت است؟
آیا اختیار شبکه ملی اطلاعات دست ملت خواهد بود؟
آیا اختیار چاپ کردن یا نکردن پول ملی دست ملت است؟

اگر روزی ۱ لیتر بنزین به هر ایرانی داده شود و اختیار فروش یا مصرف و اختیار قیمت گذاری آن هم به دست ملت داده شود، بنزین واقعا ملی خواهد شد.

و البته که هر گاه اختیار ملت در یک موضوعی زیاد شود، اختیار حکومت در آن کم می‌شود و دقیقا به همین خاطر که جنابشان، حضرت گاو هم اشارتی کرده‌اند، حکومت سمت ملی سازی بنزین که درست ترین کار است، نرفته و احتمالا هم نمی‌رود.

چرا اصولا باید کاری کند که منفعت ۵ میلیارد دلاری در سال بخش غیر انتخابی حکومت از بین برود؟

اما روز به روز دایره انتخاب هایش با کسری‌ها و ناترازی‌ها که تبدیل به تورم می‌شوند در حال بسته‌تر شدن است و گران کردن بنزین می‌تواند تسکین موقتی بر آن باشد.

دقیقا به همین خاطر باید با گران کردن بنزین مخالفت کرد که کار به آنجایی برسد که از روی اجبار انتخاب درست را در دادن اختیار بنزین به ملت انجام دهد.

خلاصه دورش را بگیرید که نتواند از راه دیگری در برود که خیر کشور و ملت و خودش در این است که اختیارات ملت را زیاد کند.

ثروت رعیت را به خودشان بده!

بنزین را ملی کن: Oil to Cash

22.3k 1 237 51 162

به زندانبان‌تان پول ندهید!

مسعود پزشکیان دیشب گفت بنزین گران می‌شود.

عبدالناصر همتی گفته وقت انجام اصلاحات روی قیمت بنزین فرا رسیده.

چند روز پیش هم باقر قالیباف در یک عبارت بی سابقه گفت: روزی ۳۰میلیون لیتر بنزین "سازمان‌دهی شده" قاچاق می‌شود.

میشود سالی حدود ۱۰ میلیارد لیتر و سودی حدود ۵ میلیااااارد دلار معادل نصف کسری بودجه دولت!

پس اگر این قاچاق نبود دولت ۵ میلیارد دلار کسری بودجه کمتری داشت و ‌می‌توانست مقداری هم بنزین صادر کند که تقریبا کسری بودجه را به نزدیک صفر می‌رساند!

اما قاچاقچی کیست؟ چه کسی می‌تواند قاچاق در این حجم را سازمان‌دهی کند؟
همان برادر قاچاقچی که میتواند ۳۰میلیون لیتر در روز از مرز رد کند.
سودش را صرف چه چیزی میکند؟ خرید دارایی مولد.
کارخانه می‌خرد که تا ابد برایش درآمد ایجاد کند!

نتیجه چیست؟
اولا تشدید کسری بودجه و تحمیل تورم به رعیت.
ثانیا انحصاری‌تر و نظامی‌تر شدن اقتصاد بسته ایران که همین حالا در شاخص آزادی اقتصادی از آخر ۱۰م است.

چرا رتبه شاخص آزادی اقتصادی از ۲۰ سال پیش (طرح تثبیت قیمتها در سال ۸۴) اینقدر افت کرده؟
دلیلش قاچاق ثروت مردم است!

ثروت مردم را قاچاق میکنند، پولش را صرف زندانی کردن خودشان با تورم و خرید دارایی‌های مولدشان می‌کنند.
گران کردن چند سال یکبار بنزین منجر به تداوم یافتن غارت است زیرا مجددا تورم باعث فاصله قیمت بنزین با ارزش آن می‌شود و قاچاق پرسود می‌شود.

بنزین را گران نکن دولت!
یکبار برای همیشه آنرا ملی کن.


قیمتش را آزاد کن و به هر ایرانی روزی ۱ لیتر بده که یا مصرف کند یا به قیمت واقعی‌اش بفروشد.

حداقل ۳۰ میلیون از ۱۲۰ میلیون لیتر مصرف کم می‌شود، قاچاق و کسری بودجه ریشه کن می‌شود و دست زندانبان اقتصاد ایران خالی می‌شود.

ثروت رعیت را به خودشان بده!
بنزین را ملی کن: Oil to Cash

22.9k 1 315 50 313

(به اصطلاح) قانون حجاب و عفاف،
اگر درست و بدون اغماض اجرا شود،
تبعاتِ ناخواسته و کارکردهای پنهانِ
بنیان برافکنی خواهد داشت:
شورش دسته‌جمعی علیه استعمار ریال دستوری،
و رواج نظام پرداخت غیر ریالی بین مردم عادی،
و ورشکستگی نظام استکباری بانکی.
یا انقلاب فقرا و فرودستان بدهکار به حکومت.
و یا هر دو...

خیر است انشاءالله

18.5k 1 166 97 475

فرمانده فیدل و برنامه هایش
قسمت سوم- مینی گاو خانواده


با مرگ اوبره بلانکا و شکست پروژه ابر گاو، برنامه جدیدی به ذهن فرمانده رسید. شاید بتوان بجای تعداد کمی ابر گاو، تعداد زیادی مینی گاو تولید کرد که مردم در خانه‌هایشان نگه دارند و از شیر و گوشت آنها استفاده کنند.
در سال ۱۹۸۷، کاسترو از دانشمندان علم ژنتیکش خواست که گاوهای مینیاتوری "به اندازه سگ" تولید کنند که توان تولید شیر بالایی داشته باشند و آنها را بتوان به خانواده‌ها واگذار کرد.

بوریس لوئیس گارسیا -یکی از دانشمندانی که روی این پروژه کار می‌کرد- به وال استریت ژورنال گفته بود که برنامه این بود که گاوهایی پرورش داده شوند که به اندازه‌ای کوچک باشند که بتوان آن‌ها را داخل آپارتمان نگه داشت، ولی به اندازه کافی شیرده باشند تا شیر یک خانواده را تأمین کنند.
این مینی گاوها قرار بود از علف‌هایی که در کشوها زیر نورهای فلورسنت رشد می‌کرد تغذیه کنند. گارسیا توضیح داد: "این چیزی بود که کاسترو برای ما برنامه‌ریزی کرده بود."

هزینه‌های نگهداری این گاوها، از جمله خوراک، مراقبت‌های دامپزشکی، و شرایط خاص محیطی، برای بسیاری از خانواده‌ها بسیار گران بود و در نتیجه غیرعملی بود. همچنین بهره‌وری این گاوها نسبت به هزینه‌های نگهداری آن‌ها بسیار پایین‌تر از حد انتظار بود.

علاوه بر آن بسیاری از مردم کوبا علاقه‌ای به نگهداری گاو در منازل خود نداشتند، به خصوص در مناطق شهری که فضای کافی و شرایط مناسب برای این کار وجود نداشت. این موضوع منجر به عدم استقبال عمومی و شکست این پروژه شد.

از طرح گاو مینیاتوری چیزی درنیامد، اما ذهن برنامه ریز فرمانده کاسترو هنوز یک راه‌حل نهایی برای بحران شیر کوبا داشت.
با الهام از موفقیت شبیه‌سازی دالی (گوسفند شبیه‌سازی‌شده در اسکاتلند) کاسترو از دانشمندانش خواست تا نمونه‌های بافت حفظ‌شده اوبره بلانکا را شبیه‌سازی کنند.

کاسترو در سخنرانی سال ۱۹۸۷ گفت: "اگر ما به تکنیکی دست پیدا کنیم — اگر یک اوبره بلانکای دیگر پیدا شود، یا یک نوادۀ شگفت‌انگیز از اوبره بلانکا — چه چیزی می‌تواند ما را از اعمال فوری این روش در سراسر کشور، به تمام گاوهای کوبا بازدارد؟"
پس از ۱۵ سال خوزه مورالس، مدیر پروژه شبیه‌سازی، در سال ۲۰۰۲ گفت: "ما بسیار نزدیک هستیم ... چیزهای بزرگی در پیش داریم. این پروژه برای فرمانده کاسترو بسیار مهم است."

نهایتا از این برنامه فرمانده هم چیزی در نیامد اما گویا تلاش برای تولید مینی گاو تا همین اخیر در کوبا ادامه داشته!

جیره بندی و کمبود شیر همچنان در کوبا برقرار است. سیستم جیره‌بندی مواد غذایی، معروف به «لیبرتا»، از سال ۱۹۶۳ در این کشور اجرا می‌شود و به دلیل مشکلات اقتصادی و تولید ناکافی، همچنان ادامه دارد. شیر برای کودکان زیر ۷ سال، افراد مسن، بیماران و زنان باردار جیره‌بندی شده و به‌صورت محدود توزیع می‌شود.

"برنامه‌ریز یک دیکتاتور بالقوه است که می‌خواهد همه افراد دیگر را از قدرت برنامه‌ریزی و عمل بر اساس برنامه‌های خودشان محروم کند. او تنها به یک چیز می‌اندیشد: برتری مطلق و انحصاری برنامه‌ی خودش."
لودویگ فون میزس

شما چه سراغی از این برنامه‌ها و طرح‌ها دارید که چند دهه بدون هیچ نتیجه‌ای در حال اجرا و هدر دادن بودجه هستند و قطع هم نمی‌شوند؟ برایمان بنویسید

19.1k 0 156 28 98

فرمانده فیدل و برنامه‌هایش
قسمت دوم: ابر گاو مردم


در میانه دهه ۱۹۶۰ تا اوایل دهه ۱۹۷۰، فیدل کاسترو یک برنامه هوشمندانه ملی پیوند نژادی و تلقیح مصنوعی برای افزایش تولید شیر و گوشت را شروع کرد (و شخصاً مدیریت آن را به عهده داشت) که محققان، آن را مسئول نابودی گله‌های بزرگ گاو گوشتی و شیری کوبا می‌دانند!

در دوران پیش از انقلاب، کشور میلیون‌ها گاو از دونژاد هندی و اسپانیایی داشت، اما هر دو به طرز بدی در تولید شیر ضعیف بودند.

طبق برنامه کاسترو گله‌های گاو بین سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۲ از صاحبان خود - چه ثروتمند، چه متوسط و چه فقیر - مصادره شدند. گاوهای کوبایی یا مردند یا از سال ۱۹۶۴ نتوانستند به اندازه کافی شیر تولید کنند تا نیازهای ملی را تأمین کنند.

از آن سال تا به امروز، دسترسی به شیر جیره‌بندی شده و تنها برای کودکان بسیار خردسال فراهم بوده است.

فرمانده ابتدا تلاش کرد که گاوهای نژاد هلشتاین که به تولید شیر معروف هستند را از کانادا وارد کند تا جایگزین گاوهای بومی کوبا شود. وقتی این کار ناکام ماند، فیدل سعی کرد نژادی از "ابر گاو" را پرورش دهد که در تولید شیر و گوشت از سایر گاوها پیشی بگیرد.

چون افزایش تولید شیر برای انقلاب ضروری بود، پول مشکلی نبود!

کوبا چند هزار گاو و گاو نر گران‌قیمت هلشتاین را از کانادا خرید و آن‌ها را در تأسیسات مجهز به تهویه مطبوع مانند مزرعه پرورش آزمایشی نینا بونیتا، درست بیرون شهر هاوانا، نگهداری کرد.

تقریباً یک سوم گاوهای هلشتاینی که از کانادا خریداری شده بودند، در چند هفته اول مردند! حتی با وجود یارانه‌های شوروی، تلاش برای فراهم کردن تأسیسات کنترل‌شده از نظر آب و هوا برای کل صنعت لبنیات کشور غیرممکن بود.

برنامه هلشتاین شکست خورد. اما برای کاسترو، راه‌حل واضح و ساده بود – ترکیب نژاد گاوهای هلشتاین یا براون سوئیس با گاوهای کوبایی برای تولید گاو فوق‌العاده‌ای که بتواند با شرایط آب و هوایی کنار بیاید و مقادیر بیشتری شیر تولید کند.

در حالی که تعداد دام‌ها در دهه اول حکومت کاسترو به طور موقت افزایش یافته بود، در اوایل دهه ۱۹۷۰ شروع به کاهش آهسته و پیوسته کرد.

هزاران گاو شیرده هر سال به دلیل سوء تغذیه و شرایط بد زندگی جان خود را از دست می‌دادند.

اما برنامه کاسترو خالی از پیروزی‌های کوچک نبود. برای مثال، گاو معروفی به نام اوبره بلانکا (ubre blanca) از نتایج این پروژه بود.

اوبره بلانکا یکی از ترکیب‌های هلشتاین کوبا بود که در حدود ۱۹۷۲ به دنیا آمد که بر طبق گزارش‌ها بسیار پرشیر بود.

کتاب رکوردهای گینس این گاو را به عنوان تولیدکننده ۱۱۰ لیتر شیر در یک روز در سال ۱۹۸۲ ثبت کرد و ۲۴هزار لیتر در یک دوره شیردهی ۳۰۵ روزه که همان سال به پایان رسید، رکورد قبلی را در هر دو دسته شکست.

کاسترو از فرصت استفاده کرد تا در تلویزیون ظاهر شود و درباره این که چگونه این گاو کاری را انجام داده که هیچ گاو آمریکایی نتوانسته، فخر بفروشد!

مطمئناً، اوبره بلانکا یک موفقیت بود، اما فراتر از آن او را تبدیل به نمادی از غرور ملی کردند. روزنامه گرانما، ارگان حزب کمونیست، به‌روزرسانی‌های روزانه‌ای از وضعیت سلامت و بهره‌وری او منتشر می‌کرد و او را در صفحه اول خود قرار می‌داد.

وقتی اوبره بلانکا در ۱۹۸۵ مرد، گرانما یک آگهی کامل برای او منتشر کرد. پاستور پونس، یک متخصص کشاورزی در مرکز بهداشت دام ملی کوبا نوشت: "او همه چیزش را برای مردم داد."

کاسترو دستور داد که مجسمه مرمری «ابر گاو مردم» ساخته شود، از ژنتیک‌دانان خواست تا تخمک‌های او را بگیرند و نمونه‌های بافت او را در مرکز مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی کشور نگهداری کنند.

همچنین دستور داد او را تاکسیدرمی کنند و در مرکز بهداشت دام ملی نزدیک هاوانا به نمایش دائم بگذارند.

مجسمه او هنوز در شهر زادگاه او، نزدیک محلی که زمانی در آن چرا می‌کرد، پابرجاست.
پس از مرگ اوبره بلانکا، بقیه هلشتاین‌های گرمسیری همچنان مقادیر کمی شیر تولید می‌کردند.

اما هیچ‌کدام از هفت فرزند اوبره بلانکا نتوانستند عملکرد فوق‌العاده‌ای داشته باشند. برنامه ادامه یافت و تعداد زیادی از گاوهای شیرده کوبایی هر ساله به دلیل سوء تغذیه و شرایط نامناسب زندگی جان خود را از دست می‌دادند.

نهایتا حکومت انقلابی دریافت که به ایده‌های جدیدی نیاز دارد. اگر ابر گاوها کارساز نبودند، شاید باید به سمت دیگری می‌رفتند...

اینکه برنامه کاسترو برای رفع کمبود شیر، به جیره بندی شیر انجامید یادآور این جمله از میلتون فریدمن است که:
برنامه دولت برای حل یک مسئله معمولا به بدی خود آن مسئله است و اغلب آن مشکل را بدتر میکند!

15.5k 0 203 18 145

فرمانده فیدل – قسمت اول

هشت سال پیش در ۲۵نوامبر (۵ آذر) سال ۲۰۱۶ فیدل کاسترو پس از ۴۹ سال رهبری کوبا درگذشت. به مناسبت ایام سال‌مرگ کاسترو تعدادی از داستان ‌های دوران او را مرور میکنیم...

برنامه شیرین فرمانده

در سال ۱۹۵۹ پس از پیروزی انقلاب کوبا، فیرل کاسترو رهبر انقلاب وعده مؤکدی داده بود که پس از ۱۰ سال کوبا را پیشرفته‌تر از کشورهای توسعه یافته کند.

دیکتاتور خوش نیت و برنامه‌ریز، تصمیم گرفت که با یک برنامه تحولی، اقتصاد کوبا را ملی‌سازی و به یک مدل سوسیالیستی ایده‌آل تبدیل کند.

شکر محصول اصلی و منبع ارز خارجی کوبا بود. کاسترو دستور داد که تولید شکر کوبا باید به ۱۰ میلیون تن برسد، هدفی بلندپروازانه که بسیار بالاتر از میانگین تولید قبلی کوبا بود.

کاسترو در سال ۱۹۶۹ کمپین "۱۰ میلیون تن" را اعلام کرد و این هدف به یک هدف ملی و نماد غرور انقلابی تبدیل شد. او از مردم کوبا خواست که با کار سخت و مشارکت گسترده در تولید، به این برنامه تحولی بپیوندند.

برای رسیدن به اهداف این برنامه، نیم میلیون نفر کارگر اجباری بدون مزد، از میان کارگران، دانشجویان، سربازان، و حتی کارمندان دولتی به کار در مزارع نیشکر فراخوانده شدند. تمام کشور به نوعی درگیر این پروژه عظیم شد.

علی‌رغم تلاش‌های فراوان، تولید شکر در نهایت به ۸.۵ میلیون تن رسید، که کمتر از هدف ۱۰ میلیون تن بود.

با این حال همین برداشت ۸.۵ میلیون تنی در سال ۱۹۷۰ توسعه اقتصادی کوبا را به طور کامل متوقف کرد!

تمرکز بیش از حد بر تولید شکر و الزام کارگران غیرمتخصص و دانشجویان به کار در مزارع نیشکر، باعث شد که بخش‌های دیگر اقتصاد، از جمله مواد غذایی و صنعت، تولیدشان کم شود و کوبا دچار کمبود مواد غذایی و کالاهای اساسی شد.

هزینه انسانی این کار اجباری، کارگران را برای سال‌ها دچار یأس و ناامیدی کرد. با این حال، این تمبر یادبود ادعای متفاوتی داشت:

"مردم یک نبرد بزرگ را آغاز کرده‌اند... مردم تلاشی فوق‌العاده انجام داده‌اند... ثمرات این تلاش به عنوان یک دستاورد تاریخی به جا خواهد ماند."

(شما یاد برنامه خاصی نیفتادید؟ صادرات صیفی جات... ۱۱ میلیارد دلار...)

"هرچه دولت بیشتر برنامه ریزی کند، برنامه ریزی برای اشخاص سخت‌تر می‌شود" (فردریش هایک - راه بردگی)

14.3k 0 219 9 147

🔹بودجه و پیش‌بینی افزایش قیمت گاز

🔸دوشنبه ۲۱ آبان، قطعی برق در تهران سهمیه‌بندی شد!!!
وقتی علت رو از مسعود پزشکیان پرسیدن، ایشون این طوری جواب داده که ما ذخایر گازی کمی داریم داریم و ممکنه در زمستان به مشکل کمبود گاز بخوریم. حالا منظور پزشکیان از اون ذخایر کم چیه؟ منظورش فقط گازه؟! چیزی حدود ۶۵ درصد از برق ایران توسط نیروگاه‌های گازی تامین می‌شه؛ تازه این نیروگاه‌ها دارن با بازدهی ۳۲ درصد کار می‌کنن. یعنی ۱۰ تا ۲۰ درصد پایین‌تر از متوسط بازدهی نیروگاه‌های گازی مابقی دنیا.

نمودار
اون خط مشکلی داره مصرف سالانه گاز رو نشون میده و اون خط آبی هم داره مصرف سالانه مازوت نیروگاه‌ها رو نشون می‌ده. اون خط بنفشه که همینجوری سالانه داره می‌ره بالا، مصرف کل گاز کشوره. حالا وقتی مصرف کل گاز داره می‌ره بالا و مصرف نیروگاه‌ها بالا نمی‌ره، داره نشون میده که ما سالانه داریم مصرف نیروگاه‌ها رو محدود می‌کنیم که بخش خانگی بتونه گاز داشته باشه. البته به غیر از قطعی برق یه راه حل دیگه هم وجود داره و اون استفاده از سوخت مایع است. سوخت مایع می‌شه همون مازوت و گازوئیل!!!

از سال ۹۶ استفاده از سوخت مایع بیشتر شده که خانوارها بتونن گاز رو با همون قیمت قبلی مصرف کنن. این هوایی که هر سال می بینیم که نزدیک به فصل سرما بد و بدتر میشه، یکی از دلایلش اینه که مردم ایران ترجیح میدن از گاز ارزون استفاده کنن و سیاستمدار هم از این موقعیت استفاده می‌کنه و تبعاتش گریبان‌گیر همه مردم می‌شه.
نیروگاه‌ها برای استفاده از سوخت مایع باید سوخت مایع رو ذخیره کنن ولی به هر دلیلی که مشخص نیست نیروگاه‌ها نتونستن سوخت مایع ذخیره کنن و برای زمستان ۱۴۰۳، نیروگاه فقط سوخت گازی باید مصرف کنه؛ این دقیقا همون نقطه‌ای هست که ما به مشکال کمبود منابع برمی‌خوریم.

از اون جایی که بودجه آینه تمام‌نمای تصمیمات دولت و مجلسه، بیاییم ببینیم که می‌تونیم پیش‌بینی کنیم برای قیمت گاز یا بنزین چه اتفاقی می‌خواد بیفته؟
توی تبصره هدفمندی که در قانون بودجه وجود داره، یکی از منابع یارانه‌هایی که به مردم داده میشه، مربوط می‌شه به فروش داخلی گاز. پس اگه قرار باشه قیمت گاز بالا نره، منابع یارانه‌های بودجه تامین نمیشه. به همین دلیل می‌شه احتمال داد که قیمت گاز در سال آینده افزایش پیدا می‌کنه.

حالا این موضوع چرا باید اهمیت داشته باشه؟!
شاید قیمت گاز برای خانوار که گاز بخش کمی از هزینه‌هاش رو تشکیل می‌ده، اهمیتی نداشته باشه ولی قیمت گاز برای صنایعی که از گاز استفاده می‌کنن، خیلی اهمیت داره. اگه شما مالک بنگاهی باشید که از گاز استفاده می‌کنه، باید ریسک افزایش قیمت گاز رو برای سال آینده در تصمیمات خودتون اثر بدید.
حالا چند تا سوال هم ایجاد میشه؟ اولین سوال این جاست که انبار نکردن گازوئیل برای زمستان ۱۴۰۳ تقصیر کیه؟ تقصیر دولت ابراهیم رئیسی؟ یا تقصیر پیروزی مسعود پزشکیان؟ یا تقصیر قیمت‌گذاری دستوری؟
و حالا سوال مهم‌تر اینجاست که اگر قیمت گاز بالا بره، چه صنایعی بیشتر از این موضوع متضرر می‌شوند و احتمالا جواب شون به این افزایش قیمت چیه؟
سعی می‌کنیم یکم بیشتر در مورد این مسئله صحبت کنیم.
از اون جایی که بودجه توسط پزشکیان به مجلس تحویل داده شده و الان دیگه رفته که توی مجلس چکش‌کاری بشه، ما هم قراره بیشتر راجع به بودجه صحبت کنیم.
بودجه ۱۴۰۴ خیلی حرف‌ها برای گفتن داره!

@choraz


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔹چنبره‌ انحصاری اسنپ‌فود
🔹مصرف‌کننده چگونه در بازار انحصاری غذا ضرر می‌کند؟

🔸در سال‌های اخیر، اسنپ‌فود تنها بازیگر اصلی بازار سفارش آنلاین غذا در ایران بوده است. اما چگونه این پلتفرم با بستن قراردادهای انحصاری با رستوران‌ها، رقبای اولیه‌ی خود را حذف کرد و همچنان با به کارگیری سیاست‌های ضد رقابتی، سعی در حفظ سلطه‌ی خود بر این بازار و جلوگیری از ورود بازیگران جدید را دارد؟

محتوای این قسمت، با کمک مرکز مطالعات توسعه و رقابت تهیه شده است.

@choraz


کامنت یکی از مخاطبین عزیز چراز زیر پست ایرانی ترین حرکت ممکن:

اجازه میخوام به عنوان فردی که هم در ایران شوفاژ رو در بالاترین درجه قرارداده و با بازگذاشتن پنجره اقدام به خنک کردن خود کرده و هم در اروپا با پوشیدن لباس گرم شوفاژ رو بالاتر از 20 درجه نگذاشته و حتی شب ها اونو خاموش کرده، تجربه و دیدگاهم رو با شما در میان بگذارم.
اول از همه بیاین استثناها رو کنار بگذاریم، ما هم در ایران کسایی رو داریم که به شدت به الگوی مصرف منطقی دارن و در اروپا هم کسانی هستند که اسراف میکنند.
اول از همه به این سوال جواب میدم که من به عنوان یه فرد تحصیل کرده چرا در ایران اسراف میکردم. جواب اینکه که نوع دیگری از مصرف رو ندیده بودم! چون همه کسانی که دور و ورم بودن اینطوری مصرف میکردند! شلوغی و دغدغه های روزمره مجال فکر کردن و تغییر الگو مصرف رو بهم نمیداد و در نهایت اینکه عواقب زیادی برای من نداشت و هزینه اش به نوعی برام کم بود! هزینه رو اخر نوشتم چرا که به نظرم حتی اگر مجانی هم بود من نباید اسراف میکردم!
اما پرده دوم: چرا زندگی در اروپا الگوی مصرف منو تغییر داد؟
در نگاه اول ترس از هزینه زندگی و قیمت بالای انرژی در اروپا. به عنوان فردی که تازه مهاجرت کرده بودم و ایده ایی نسبت به قیمت انرژی نداشتم. از طرفی همه میگفتن انرژی گران است و دیگه نمیشه شبیه ایران مصرف کرد! در نتیجه از همکارای اروپاییم پرسیدم که دما گرمایش خونه رو چند درجه میگذارن؟
میانگین دما 19 درجه بود( من فقط از سه چهار نفر پرسیدم از همکارام پرسیدم). ممکنه ایده ایی نداشته باشین که دمای 19 درجه در منزل چگونه هست. اول اینکه حس سرما در ادم ها متفاوته، یک فردی در دمای 23-24 درجه میتونه احساس سرما کنه و فردی هم میتونه در همین دما اوکی باشه و با یه تیشرت زندگی کنه! اما تجربه من و سایر دوستان ایرانیم این است ما حتی در دمای 22 درجه هم باید لباس های گرم زمستانی بپوشیم که شامل جوراب های کاموایی، پیزامه گرم و هودی هست! به شخصه با این حجم از لباس ترجیح میدم که زیر یک پتوی مسافرتی هم باشم!!!
اعتراف میکنم که ما بیشتر روزها دمای خانه رو روی 22 درجه تنظیم کردیم ( اما شب ها که میخوابیدیم خاموش میکردیم پکیج رو!) شب ها با کیسه اب جوش و در رختخواب و یک پتوی به شدت گرم تونستیم سر کنیم!) چقدر هم خودمون لعنت میکردیم که این چه زندگیی مزخرفیه که داریم!! با این تفاسیر زمستان اول ما در اروپا واقعا متفاوت و گاها سخت بود! اما به طرز خنده داری سال دوم من و همسرم به شرایط بیشتر از انچه که فکرش رو میکردیم عادت کردیم. و اینو زمانی فهمیدیم که متوجه شدیم دمای خانه به 18.5 درجه رسیده و ما هنوز اقدام به روش کردن شوفاژ نیفتادیم!
خنده داره اما واقعی!! دلایل منطقی هم میتونه داشته باشه، اول اینکه ما لباس های گرم مناسب تری خریده بودیم، بدنمون هم به هوای مرطوبتر اروپا بیشترعادت کرده بود! سوم اینکه هر دو کار میکردیم و زمان زیادی از روز رو بیرون خونه سپری میکردیم که طبیعتا لباس های گرمتر و کفش به تن داشتیم.
خوب اما ایا واقعا انرژی اونقدری که ما فکر میکردیم گرون بود؟ جواب نه هستش! از ایران گرونتر هست اما اونقدری هم که ما رو ترسونده بودن انرژی گرون نبود!! به طوری که اخر سال با اینکه من دمای خونه رو اکثر بیشتر از همکارهام تنظیم کرده بودم، شرکت انرژی مبلغ قابل توجه ایی رو بهم برگردوند!!
چیزی که برام جلب توجه کرده دینامیکی هست که کشور بلژیک که من در اون ساکنم ایجاد کرده است. اولا دو مدل قرارداد انرژی هست، فی ثابت و فی متغیر! یعنی چی حالا؟ اگر من با شرکت انرژی یه قرارداد با فی ثابت رو امضا کنم قیمت انرژی در تمام سال ثابت هست و با فصل ها تغییری نمیکنه. اما اگر قرارداد متغیر امضای کنم شرکت انرژی میاد درهر فصل یه فی با توجه به شرایط در نظر میگیره!
به عنوان مثال اگر قرار باشه زمستان سردتری داشته باشن، قیمت رو گرون میکنن! یا اگر در زنجیره تامین انرژی مشکلی داشته باشن گرونتر میشه! اما برعکسش هم هست و در بیشتر موارد قیمت ارزون تر هم میشه! از طرفی قیمت انرژی مصرفی سالانه به شما اعلام میشه!! یعنی شما ماهانه مبلغی رو پرداخت میکنید به صورت علی الحساب، در پایان مصرف شما رو بررسی میکنن و برای شما قبض صادر میشه، اگر بیشتر مصرف کرده باشین باید پرداخت کنید وگرنه مازاد رو به شما پس میدن!
همین حرکت کوچک یه انگیزه برزگ ایجاد میکنه چرا! چون وقتی به من یه مبلغی که قابل توجه هم بود برگردونده شد و من باهاش یه سفر هم رفتم، این تبدیل شد به یه انگیزه که الگو مصرفم رو همینطوری نگه دارم! چرا که با همون پول دارم یه سفر هم میرم!

15k 0 165 26 340

‏ایرانی ترین حرکت ممکن: شوفاژ روی حداکثر، توی خونه با تی‌شرت و شلوارک، بعد که گرمشون میشه و خمار میشن، لای پنجره رو باز میکنن که نسیم خنک رو پوست‌شون بدوه که سرحال بیان!

20.4k 0 225 85 469
Показано 20 последних публикаций.