غالبا گفته میشود پس از جنگ جهانی اول، تغییراتی که در آداب و رسوم جنسی پدید آمد، نتیجه محبوبیت روزافزون نظریههای روانکاوی بود به نظر من این سخن کاملا خطاست.
نیازی ندارد که بگوییم فروید هرگز مروج مدافع و سخنگوی هرزگی و فساد جنسی نبود، بلکه برعکس همانگونه که قبلا اشاره کردم، هدف او مهار هیجانات به وسیله خرد بود.
او خود در مواجهه با امور جنسی مانند مردمان عصر ویکتوریا رفتار میکرد، او مصلحی معتدل بود که از آداب اخلاقی جنسی عصر ویکتوریا انتقاد میکرد، چون بیش از اندازه سخت و خشن بودند و به همین دلیل موجب بیماریهای روانی میشدند، ولی این مسئله با آزادیهای جنسی سالهای ۱۹۲۰ به بعد کاملا فرق میکند.
آداب و رسوم جدید جنسی ریشههای فراوان دارند، اما مهمترین نتیجه عملکرد سرمایهداری جدید در دهههای اخیر است که اشتیاق شدید به مصرف را به وجود آورد.
طبقه متوسط (بورژوا) قرن نوزدهم تحت استیلای اصل صرفهجویی بود، اما طبقه متوسط قرن بیستم از قانون مصرف پیروی میکند، آن هم اصل مصرف فوری بدون عقب انداختن ارضای هیچ یک از امیال و تمایلات. این مصرف هم شامل کالاها میشود و هم نیازهای جنسی را دربر میگیرد.
در جامعهای که بر اساس حداکثر ارضای آنی همه نیازها تشکیل شده باشد، تشخیص بین جنبههای گوناگون نیازها بسیار ضعیف میشود. نظریههای روانکاوی قبل از آن که علت آن پدیده باشند، تا آنجا که به نیازهای جنسی مربوط میشود، بهانههای مناسبی را در اختیار افراد قرار دادند.
اگر طبق این نظریهها بپذیریم که انکار و سرکوب تمایلات موجب بیماری روانی میشود، نتیجه طبیعی آن است که باید به هر شکل ممکن نیازها را برآورده کرد و این همان چیزی است که تبلیغات گسترده و پرهزینه یک جامعه مصرفی توصیه میکند. بنابراین روانکاوی محبوبیت خود را به عنوان پیامبر آزادی جنسی بیشتر مدیون شور و اشتیاق برای مصرف است ولی خود این اخلاق جنسی را به وجود نیاورده است.
اریک فروم، از کتاب رسالت زیگموند فروید، ترجمه فرید جواهرکلام
نیازی ندارد که بگوییم فروید هرگز مروج مدافع و سخنگوی هرزگی و فساد جنسی نبود، بلکه برعکس همانگونه که قبلا اشاره کردم، هدف او مهار هیجانات به وسیله خرد بود.
او خود در مواجهه با امور جنسی مانند مردمان عصر ویکتوریا رفتار میکرد، او مصلحی معتدل بود که از آداب اخلاقی جنسی عصر ویکتوریا انتقاد میکرد، چون بیش از اندازه سخت و خشن بودند و به همین دلیل موجب بیماریهای روانی میشدند، ولی این مسئله با آزادیهای جنسی سالهای ۱۹۲۰ به بعد کاملا فرق میکند.
آداب و رسوم جدید جنسی ریشههای فراوان دارند، اما مهمترین نتیجه عملکرد سرمایهداری جدید در دهههای اخیر است که اشتیاق شدید به مصرف را به وجود آورد.
طبقه متوسط (بورژوا) قرن نوزدهم تحت استیلای اصل صرفهجویی بود، اما طبقه متوسط قرن بیستم از قانون مصرف پیروی میکند، آن هم اصل مصرف فوری بدون عقب انداختن ارضای هیچ یک از امیال و تمایلات. این مصرف هم شامل کالاها میشود و هم نیازهای جنسی را دربر میگیرد.
در جامعهای که بر اساس حداکثر ارضای آنی همه نیازها تشکیل شده باشد، تشخیص بین جنبههای گوناگون نیازها بسیار ضعیف میشود. نظریههای روانکاوی قبل از آن که علت آن پدیده باشند، تا آنجا که به نیازهای جنسی مربوط میشود، بهانههای مناسبی را در اختیار افراد قرار دادند.
اگر طبق این نظریهها بپذیریم که انکار و سرکوب تمایلات موجب بیماری روانی میشود، نتیجه طبیعی آن است که باید به هر شکل ممکن نیازها را برآورده کرد و این همان چیزی است که تبلیغات گسترده و پرهزینه یک جامعه مصرفی توصیه میکند. بنابراین روانکاوی محبوبیت خود را به عنوان پیامبر آزادی جنسی بیشتر مدیون شور و اشتیاق برای مصرف است ولی خود این اخلاق جنسی را به وجود نیاورده است.
اریک فروم، از کتاب رسالت زیگموند فروید، ترجمه فرید جواهرکلام