_چقدر نازت تپله !
_عمو نگا نکن زشته
با خجالت دستشو گذاشت جلوش
از این همه خنگ بودنش خندم گرفته بود
باورم نمیشد منی که با دیدن این همه اندام دخترای جور واجور تحریک نمیشدم الان به خاطر تپلیه سفید و کلوچه ای این دختر بچه سالارم داشت خشتکمو پاره میکرد
آروم انگشتمو کشیدم رو نازش خیس شد
خودشو جمع کرد و گفت:
_چرا به نازم دست میزنی به مامانم میگما
نشوندمش رو پام و گفتم من دکترم اشکال نداره اگه به نازت دست بزنم
با تعجب نگام کرد زیپ شلوارمو کشیدم پایین که سالارم افتاد بیرون و...
https://t.me/+XmPlTxKMC-JjMTIx
_عمو نگا نکن زشته
با خجالت دستشو گذاشت جلوش
از این همه خنگ بودنش خندم گرفته بود
باورم نمیشد منی که با دیدن این همه اندام دخترای جور واجور تحریک نمیشدم الان به خاطر تپلیه سفید و کلوچه ای این دختر بچه سالارم داشت خشتکمو پاره میکرد
آروم انگشتمو کشیدم رو نازش خیس شد
خودشو جمع کرد و گفت:
_چرا به نازم دست میزنی به مامانم میگما
نشوندمش رو پام و گفتم من دکترم اشکال نداره اگه به نازت دست بزنم
با تعجب نگام کرد زیپ شلوارمو کشیدم پایین که سالارم افتاد بیرون و...
https://t.me/+XmPlTxKMC-JjMTIx