نئو-مارکسیستها را بهتر بشناسیم
فاشیسم و کمونیسم که زمانی تصور میشد برای همیشه به خاک سپرده شدهاند حالا به ویژه در مغرب زمین از گور برخاسته و جان تازهای گرفته است.
.مارکسیسم سنتی که زمانی نمود اصلیاش را در تحزب و سازمانهای سیاسی و جنبشهای کارگری و شورشیگری میدیدیم حالا جای خود را به مارکسیسم تازهای داده که همه توجه خود را معطوف نقد فرهنگی و اجتماعی کرده تا از این طریق زیرساختهای قدرت را متحول کند.
نبرد طبقاتی مارکسیسم سنتی و جبرگرایی اقتصادیاش حالا جای خود را به نفوذ در مراکز فرهنگی و آموزشی داده . شست و شوی مغزی مخاطبان در دستور کار است،آن هم با ظاهر علمی و انتقادی و با تئوریهای دهن پرکنی مثل «نظریه انتقادی»، توام با بهروز کردن ماهرانه اصول مارکسیستی و آمیختن این اصول با انواع سنت های روشنفکری ،از رواندرمانشناسی تا اگزیستانسیالیسم،از نیچه تا فروید.
نئو- مارکسیستها حتی جنایتهای استالین و مائو و انواع همگنان آنها را محکوم میکنند و این را به حساب تخطی از مارکسیسم میگذارند.
نئو- مارکسیستها بر خلاف مارکسیستهای سنتی که مذهب را افیون تودهها میدانستند، معتقدند مذهب نه تنها یک نیروی محافظه کار حامی نظم موجود نیست بلکه میتواند مشوق تغییر اجتماعی و انقلاب باشد و در اثبات نظرشان جنبش مدنی سیاهان آمریکا به رهبری کشیش مارتین لوترکینگ ،انقلاب اسلامی ایران و الهیات رهایی بخش آمریکای لاتین را مثال میزنند.
نئو-مارکسیستها در دو قطبیسازی استادند: سفیدها سرکوبگرند رنگینپوستان سرکوبشده ؛ مردان سرکوبگرند زنان سرکوبشده ؛ بزرگسالان سرکوبگرند نوجوانان و کودکان سرکوبشده و تا آخر.
آن ها هر چیز اجتماعی را سیاسی میکنند، تجزیه و تحلیلهای به ظاهر علمی از معضلات اجتماعی و فرهنگی میکنند اما به بهای عمیقتر کردن شکافهای اجتماعی و سیاسی ، بدون ارایه راه حل های عملی،بدون مشاهده ظرفیتهای مسالمتآمیز و منطقی جامعه برای تغییرات و بدون مشاهده تنوع فکری و فرهنگی در جامعه .شعار اصلیشان برقراری «عدالت اجتماعی » است و از دموکراسی سخن نمیگویند و اگر مجبور شوند از دموکراسی بگویند از «دموکراسی رادیکالی» سخن میگویند که ورژن بهروزشدهای است از «دموکراسی خلقی» کذایی مارکسیستهای سنتی.حالا تاکید بر هویت طبقاتی مارکسیسم سنتی جای خود را داده به تاکید بر هویت نژادی،هویت قومی، هویت جنسی و غیره.در نتیجه مارکسیستهای جدید در جذب مخاطب دست فراختری نسبت به اسلاف خویش دارند و در نتیجه خطرشان بسیار جدیتر است.
گفتنی در این باره زیاد است.در آینده به نئو-مارکسیستهای وطنی هم خواهم پرداخت.
بیژن اشتری
Instagram
@bijan_ashtari
فاشیسم و کمونیسم که زمانی تصور میشد برای همیشه به خاک سپرده شدهاند حالا به ویژه در مغرب زمین از گور برخاسته و جان تازهای گرفته است.
.مارکسیسم سنتی که زمانی نمود اصلیاش را در تحزب و سازمانهای سیاسی و جنبشهای کارگری و شورشیگری میدیدیم حالا جای خود را به مارکسیسم تازهای داده که همه توجه خود را معطوف نقد فرهنگی و اجتماعی کرده تا از این طریق زیرساختهای قدرت را متحول کند.
نبرد طبقاتی مارکسیسم سنتی و جبرگرایی اقتصادیاش حالا جای خود را به نفوذ در مراکز فرهنگی و آموزشی داده . شست و شوی مغزی مخاطبان در دستور کار است،آن هم با ظاهر علمی و انتقادی و با تئوریهای دهن پرکنی مثل «نظریه انتقادی»، توام با بهروز کردن ماهرانه اصول مارکسیستی و آمیختن این اصول با انواع سنت های روشنفکری ،از رواندرمانشناسی تا اگزیستانسیالیسم،از نیچه تا فروید.
نئو- مارکسیستها حتی جنایتهای استالین و مائو و انواع همگنان آنها را محکوم میکنند و این را به حساب تخطی از مارکسیسم میگذارند.
نئو- مارکسیستها بر خلاف مارکسیستهای سنتی که مذهب را افیون تودهها میدانستند، معتقدند مذهب نه تنها یک نیروی محافظه کار حامی نظم موجود نیست بلکه میتواند مشوق تغییر اجتماعی و انقلاب باشد و در اثبات نظرشان جنبش مدنی سیاهان آمریکا به رهبری کشیش مارتین لوترکینگ ،انقلاب اسلامی ایران و الهیات رهایی بخش آمریکای لاتین را مثال میزنند.
نئو-مارکسیستها در دو قطبیسازی استادند: سفیدها سرکوبگرند رنگینپوستان سرکوبشده ؛ مردان سرکوبگرند زنان سرکوبشده ؛ بزرگسالان سرکوبگرند نوجوانان و کودکان سرکوبشده و تا آخر.
آن ها هر چیز اجتماعی را سیاسی میکنند، تجزیه و تحلیلهای به ظاهر علمی از معضلات اجتماعی و فرهنگی میکنند اما به بهای عمیقتر کردن شکافهای اجتماعی و سیاسی ، بدون ارایه راه حل های عملی،بدون مشاهده ظرفیتهای مسالمتآمیز و منطقی جامعه برای تغییرات و بدون مشاهده تنوع فکری و فرهنگی در جامعه .شعار اصلیشان برقراری «عدالت اجتماعی » است و از دموکراسی سخن نمیگویند و اگر مجبور شوند از دموکراسی بگویند از «دموکراسی رادیکالی» سخن میگویند که ورژن بهروزشدهای است از «دموکراسی خلقی» کذایی مارکسیستهای سنتی.حالا تاکید بر هویت طبقاتی مارکسیسم سنتی جای خود را داده به تاکید بر هویت نژادی،هویت قومی، هویت جنسی و غیره.در نتیجه مارکسیستهای جدید در جذب مخاطب دست فراختری نسبت به اسلاف خویش دارند و در نتیجه خطرشان بسیار جدیتر است.
گفتنی در این باره زیاد است.در آینده به نئو-مارکسیستهای وطنی هم خواهم پرداخت.
بیژن اشتری
@bijan_ashtari