آیا پیامبران علیهِ بیدینومذهبها ظهور کردند؟
(سخنان مهم دکتر شریعتی)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۱۰/۲۸
[کافران در طول تاریخ دینداران و مذهبیهایی بودند که با دین تازه میجنگیدند]
دکتر شریعتی:
《در قسمت اول بيان کردم که مقصودم از عنوان «مذهب عليه مذهب» چيست و گفتم که بر خلاف آنچه به ذهن ما ميرسد.. تازگی متوجه شدم.. که: در طول تاريخ بشری، مذهب با کفر -با مفهومی که در ذهن ما دارد يعنی بیدینی و عدم اعتقاد مذهبی- جنگ نداشته است چرا که در گذشته، جامعه يا طبقه بیمذهب و بیخدا وجود نداشته، و.. همواره انسانها در طول سرگذشت اجتماعیشان مذهبی بودهاند و.. همواره جامعههای گذشته، از همه نژادها و در همه دورهها، بیوقفه و بدون استثنا، جامعههای مذهبی بودهاند.. و همه جامعهها نه تنها معتقد به مذهب بلکه مبتنی بر مذهب بوده است و نه تنها فرهنگ و معنويت و اخلاق و فلسفهاش دينی بوده بلکه شکل مادی و اقتصادی و حتی ساختمانی شهرهای قديم صددرصد مذهبی بوده است...
بنابراين پيغمبران ما.. عليه چه جناحی و عليه چه فکری و عليه چه واقعيت اجتماعیای قیام کردند؟ و چه صفی و چه جناحی در برابر اينها (اديان ابراهيمی) ايستاد و مقاومت و مبارزه کرد؟ میدانيم: «کفر»؛ اما کفر بهمعنای بیمذهبی نيست يعنی پيغمبران نيامدند تا مردم را به مذهب به احساس مذهبی بخوانند پيغمبران نيامدند که جامعه و افراد را معتقد کنند به اينکه بايد دين.. داشته باشند؛ پيغمبران نيامدند تا پرستش را در جامعه بشری تبليغ کنند زيرا پرستش، احساس دينی، احساس اعتقاد به غيب، به خدا يا خدايان، همواره در همه افراد و در همه جامعهها بوده است.. و رسالت پيامبران -یعنی نقطه اصلی مبارزه آنها- مبارزه با «کفر» بوده، نه مبارزه با بیمذهبی؛ زيرا بیمذهبی در جامعهها وجود نداشته است بلکه مبارزه با مذهب آن جامعه و آن زمان بوده است. خوشبختانه اين اصطلاح، اصطلاح خود قرآن است.
دين کفر، دين اسلام
کافر بهمعنای دیندار است نه بیدین؛ کفاری که با اسلام جنگيدند با ابراهيم جنگيدند با موسی و مسیح جنگيدند اينها پاسداران دين بودند نه کسانی که فاقد احساس مذهبی هستند اينها دين دارند و به نام يک دين در برابر پيامبران میايستادند و به نام آن دين با دين تازه میجنگيدند ... خداوند به پيغمبر ميگويد که: به مردم به کافرين به کفار بگو: قُلْ يا اَيها الکافرون ... لااَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ. به پيغمبر اسلام در اينجا فرمان داده میشود که به کافرون ... بگويد: که من نمیپرستم آن چيزی را که شما (کافرين) میپرستيد؛ همه حرفی که میخواهم بزنم در همين سوره میباشد. بنابراين مسئله عبادت در برابر بیعبادتی مطرح نيست، مسئله عبادت در برابر عبادت مطرح است، يعنی طرف مقابل پيغمبر اسلام کسانی نيستند که به پرستش معتقد نباشند، کسانی نيستند که معبود ندارند، بلکه بيشتر از پيغمبر اسلام معبود دارند. مسئله بر سر اختلاف معبود است نه بر سر مذهب ..... و در آخر بهعنوان يک شعار اعلام میکند که لَکُمْ دِينُکُمْ وَلِي دِين؛ يعني، شما دين خودتان را داريد، من هم دين خودم را. يعنی در تاريخ دين با دين [نه با بیدینی] میجنگد ... همواره در تمام صحنهها «مذهب عليه مذهب» قد علم کرده و همواره بدون استثنا مذهب بوده است که عليه مذهب مقاومت کرده است .. بهخاطر اينکه جامعه بیمذهب در تاريخ سابقه ندارد ... انسان قديم در هر دوره و هر فکری، انسان مذهبی است. بنابراين مسئله بیمذهبی چنانچه امروز از اين کلمه، «کفر» را میفهميم، به معنای عدم اعتقاد به ماوراءالطبيعه و معاد، غيب، خدا و تقدس و وجود يک يا چند اله در عالم نبوده است؛ برای اينکه همه انسانها در اين اصول مشترک بودهاند. اين مسئله «کفر» که ما امروز به معنای عدم مذهب يا بیمذهبی يا ضدمذهبی معنی میکنيم، يک معنی بسيار جديد است.. مربوط به دو سه قرن اخیر..؛ در اسلام در متون قديم در همه تاريخها و همه مذهبها، صحبت از کفر میشود بهمعنای بیمذهبی نيست چرا که بیمذهبی وجود نداشته است.
بنابراين کفر خود يک مذهب بوده است مانند مذهب که به مذهب ديگر کفر اطلاق میکند چنانکه آن مذهب کفر هم به مذهب ديگر کفر اطلاق میکرده است بنابراين کفر بهمعنای يک مذهب ديگر است نه بهمعنای بیمذهبی. پس هر جا در طول تاريخ، چه تاريخ مذاهب ابراهيمی باشد چه تاريخ مذاهب غربي يا شرقی.. هر جا که پيغمبری يا يک انقلاب مذهبی به نام دين ظاهر شده اولاً: علیرغم و عليه مذهب موجود عصر خودش ظهور کرده و ثانياً: اولين گروه يا نيرویی که عليه اين مذهب قد علم کرده و بهپا ايستاده و مقاومت ايجاد کرده، مذهب بوده است ...
کفر بهمعنای پوشيدن حقيقت دين بهوسيله عدم دين نيست، بلکه بهمعنای پوشيدن يا پوشانيدن حقيقت دين بهوسيله يک دين ديگر است》
(مذهب علیه مذهب، علی شریعتی: اینجا و اینجا)
https://t.me/baznegari/1563
ر.ک:
بیدینها و لامذهبها موضوع قرآن نیستند "اینجا"
(سخنان مهم دکتر شریعتی)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۱۰/۲۸
[کافران در طول تاریخ دینداران و مذهبیهایی بودند که با دین تازه میجنگیدند]
دکتر شریعتی:
《در قسمت اول بيان کردم که مقصودم از عنوان «مذهب عليه مذهب» چيست و گفتم که بر خلاف آنچه به ذهن ما ميرسد.. تازگی متوجه شدم.. که: در طول تاريخ بشری، مذهب با کفر -با مفهومی که در ذهن ما دارد يعنی بیدینی و عدم اعتقاد مذهبی- جنگ نداشته است چرا که در گذشته، جامعه يا طبقه بیمذهب و بیخدا وجود نداشته، و.. همواره انسانها در طول سرگذشت اجتماعیشان مذهبی بودهاند و.. همواره جامعههای گذشته، از همه نژادها و در همه دورهها، بیوقفه و بدون استثنا، جامعههای مذهبی بودهاند.. و همه جامعهها نه تنها معتقد به مذهب بلکه مبتنی بر مذهب بوده است و نه تنها فرهنگ و معنويت و اخلاق و فلسفهاش دينی بوده بلکه شکل مادی و اقتصادی و حتی ساختمانی شهرهای قديم صددرصد مذهبی بوده است...
بنابراين پيغمبران ما.. عليه چه جناحی و عليه چه فکری و عليه چه واقعيت اجتماعیای قیام کردند؟ و چه صفی و چه جناحی در برابر اينها (اديان ابراهيمی) ايستاد و مقاومت و مبارزه کرد؟ میدانيم: «کفر»؛ اما کفر بهمعنای بیمذهبی نيست يعنی پيغمبران نيامدند تا مردم را به مذهب به احساس مذهبی بخوانند پيغمبران نيامدند که جامعه و افراد را معتقد کنند به اينکه بايد دين.. داشته باشند؛ پيغمبران نيامدند تا پرستش را در جامعه بشری تبليغ کنند زيرا پرستش، احساس دينی، احساس اعتقاد به غيب، به خدا يا خدايان، همواره در همه افراد و در همه جامعهها بوده است.. و رسالت پيامبران -یعنی نقطه اصلی مبارزه آنها- مبارزه با «کفر» بوده، نه مبارزه با بیمذهبی؛ زيرا بیمذهبی در جامعهها وجود نداشته است بلکه مبارزه با مذهب آن جامعه و آن زمان بوده است. خوشبختانه اين اصطلاح، اصطلاح خود قرآن است.
دين کفر، دين اسلام
کافر بهمعنای دیندار است نه بیدین؛ کفاری که با اسلام جنگيدند با ابراهيم جنگيدند با موسی و مسیح جنگيدند اينها پاسداران دين بودند نه کسانی که فاقد احساس مذهبی هستند اينها دين دارند و به نام يک دين در برابر پيامبران میايستادند و به نام آن دين با دين تازه میجنگيدند ... خداوند به پيغمبر ميگويد که: به مردم به کافرين به کفار بگو: قُلْ يا اَيها الکافرون ... لااَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ. به پيغمبر اسلام در اينجا فرمان داده میشود که به کافرون ... بگويد: که من نمیپرستم آن چيزی را که شما (کافرين) میپرستيد؛ همه حرفی که میخواهم بزنم در همين سوره میباشد. بنابراين مسئله عبادت در برابر بیعبادتی مطرح نيست، مسئله عبادت در برابر عبادت مطرح است، يعنی طرف مقابل پيغمبر اسلام کسانی نيستند که به پرستش معتقد نباشند، کسانی نيستند که معبود ندارند، بلکه بيشتر از پيغمبر اسلام معبود دارند. مسئله بر سر اختلاف معبود است نه بر سر مذهب ..... و در آخر بهعنوان يک شعار اعلام میکند که لَکُمْ دِينُکُمْ وَلِي دِين؛ يعني، شما دين خودتان را داريد، من هم دين خودم را. يعنی در تاريخ دين با دين [نه با بیدینی] میجنگد ... همواره در تمام صحنهها «مذهب عليه مذهب» قد علم کرده و همواره بدون استثنا مذهب بوده است که عليه مذهب مقاومت کرده است .. بهخاطر اينکه جامعه بیمذهب در تاريخ سابقه ندارد ... انسان قديم در هر دوره و هر فکری، انسان مذهبی است. بنابراين مسئله بیمذهبی چنانچه امروز از اين کلمه، «کفر» را میفهميم، به معنای عدم اعتقاد به ماوراءالطبيعه و معاد، غيب، خدا و تقدس و وجود يک يا چند اله در عالم نبوده است؛ برای اينکه همه انسانها در اين اصول مشترک بودهاند. اين مسئله «کفر» که ما امروز به معنای عدم مذهب يا بیمذهبی يا ضدمذهبی معنی میکنيم، يک معنی بسيار جديد است.. مربوط به دو سه قرن اخیر..؛ در اسلام در متون قديم در همه تاريخها و همه مذهبها، صحبت از کفر میشود بهمعنای بیمذهبی نيست چرا که بیمذهبی وجود نداشته است.
بنابراين کفر خود يک مذهب بوده است مانند مذهب که به مذهب ديگر کفر اطلاق میکند چنانکه آن مذهب کفر هم به مذهب ديگر کفر اطلاق میکرده است بنابراين کفر بهمعنای يک مذهب ديگر است نه بهمعنای بیمذهبی. پس هر جا در طول تاريخ، چه تاريخ مذاهب ابراهيمی باشد چه تاريخ مذاهب غربي يا شرقی.. هر جا که پيغمبری يا يک انقلاب مذهبی به نام دين ظاهر شده اولاً: علیرغم و عليه مذهب موجود عصر خودش ظهور کرده و ثانياً: اولين گروه يا نيرویی که عليه اين مذهب قد علم کرده و بهپا ايستاده و مقاومت ايجاد کرده، مذهب بوده است ...
کفر بهمعنای پوشيدن حقيقت دين بهوسيله عدم دين نيست، بلکه بهمعنای پوشيدن يا پوشانيدن حقيقت دين بهوسيله يک دين ديگر است》
(مذهب علیه مذهب، علی شریعتی: اینجا و اینجا)
https://t.me/baznegari/1563
ر.ک:
بیدینها و لامذهبها موضوع قرآن نیستند "اینجا"