🔹 بلوچ و بلوچستان در دانشنامه جهان اسلام
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 تأسیس خاننشین بلوچ در کلات بلوچها
🔹 شخصی به نام میر قمبرانی (کَنبَرانی)، با کمک مغولها، جتها را از جهلاوان در جنوب بیرون راند، ولی پسرش میرعمر، با ارغونهای قندهار درگیر شد. زمانی که بابر قندهار را گرفت، شاه بیگ ارغون به سند رفته بود و میر عمر با استفاده از فرصت، کلات را تسخیر کرد. رندها و لاشاریهای مکران -که شخصیتهای ممدوح در ترانههای قهرمانی از قبیل میر شیخ [شِیهَک] رند و پسرش میر چاکر رند و میر گْوَهرام لاشاری از جمله آنان بودند- میرعمر را از کلات بیرون راندند و کشتند. ولی بلوچها [منظور اتحادیهٔ رند و لاشار است] در آنجا نماندند؛ میر مَندو، پدرزن میرچاکر را در کلات گذاشتند و خود به کَچّهی رفتند. ظاهراً میرچاکر در ناحیهٔ سیبی و تنگ بولان مانده بوده است. گفته میشود که در ۹۶۴ کمی قبل از مرگش دستنشاندگی مغولان را پذیرفت. چندی نگذشت که افراد ایل براهویی به سرکردگی میر بِجّار [پسر میر عمر]، میر مندو را در کلات شکست دادند.
🔹 پس از میر بجار، کلات بار دیگر به دست مغولان افتاد ولی ایشان نتوانستند بر ایلات پیرامون آن مستولی شوند. قدرت مغولها، پس از اینکه قندهار را از دست دادند، در نواحی کوهستانی نیز ضعیف شد و براهوییها به سرکردگی میر ابراهیم خان میرواری بار دیگر کلات را تصرف کردند. میر ابراهیم از قبول حکومت سر باز زد، و منصب خانی به برادرزن او، میرحسن، واگذار شد.
🔹 میرحسن نخستین «خان بلوچها» بود. واژهٔ بلوچ (به معنایی که در این نوشته به کار میرود) به افراد جامعهای اطلاق میشود که تحت حکومت او و جانشینانش به وجود آمد. میرحسن، اندکی پس از نیل به مقام خانی، بدون بر جای گذاشتن فرزندی، درگذشت و حکومت در ۱۰۷۷ به میراحمد خان قمبرانی، مؤسس خاندان احمدزایی حکومتِ کلات رسید.
#تاریخ #پس_از_اسلام
💠 @balochs_history
━━━≼🔸≽━━━
📃 اصل و منشأ بلوچها
🪶 برایان اسپونر
━━━≼🔸≽━━━
🔹 تأسیس خاننشین بلوچ در کلات بلوچها
🔹 شخصی به نام میر قمبرانی (کَنبَرانی)، با کمک مغولها، جتها را از جهلاوان در جنوب بیرون راند، ولی پسرش میرعمر، با ارغونهای قندهار درگیر شد. زمانی که بابر قندهار را گرفت، شاه بیگ ارغون به سند رفته بود و میر عمر با استفاده از فرصت، کلات را تسخیر کرد. رندها و لاشاریهای مکران -که شخصیتهای ممدوح در ترانههای قهرمانی از قبیل میر شیخ [شِیهَک] رند و پسرش میر چاکر رند و میر گْوَهرام لاشاری از جمله آنان بودند- میرعمر را از کلات بیرون راندند و کشتند. ولی بلوچها [منظور اتحادیهٔ رند و لاشار است] در آنجا نماندند؛ میر مَندو، پدرزن میرچاکر را در کلات گذاشتند و خود به کَچّهی رفتند. ظاهراً میرچاکر در ناحیهٔ سیبی و تنگ بولان مانده بوده است. گفته میشود که در ۹۶۴ کمی قبل از مرگش دستنشاندگی مغولان را پذیرفت. چندی نگذشت که افراد ایل براهویی به سرکردگی میر بِجّار [پسر میر عمر]، میر مندو را در کلات شکست دادند.
🔹 پس از میر بجار، کلات بار دیگر به دست مغولان افتاد ولی ایشان نتوانستند بر ایلات پیرامون آن مستولی شوند. قدرت مغولها، پس از اینکه قندهار را از دست دادند، در نواحی کوهستانی نیز ضعیف شد و براهوییها به سرکردگی میر ابراهیم خان میرواری بار دیگر کلات را تصرف کردند. میر ابراهیم از قبول حکومت سر باز زد، و منصب خانی به برادرزن او، میرحسن، واگذار شد.
🔹 میرحسن نخستین «خان بلوچها» بود. واژهٔ بلوچ (به معنایی که در این نوشته به کار میرود) به افراد جامعهای اطلاق میشود که تحت حکومت او و جانشینانش به وجود آمد. میرحسن، اندکی پس از نیل به مقام خانی، بدون بر جای گذاشتن فرزندی، درگذشت و حکومت در ۱۰۷۷ به میراحمد خان قمبرانی، مؤسس خاندان احمدزایی حکومتِ کلات رسید.
#تاریخ #پس_از_اسلام
💠 @balochs_history