حرفهای براندازانه دیگه داره توسط روسای شرکتها و کارخانهدارها زده میشه. هرروز کلیپی از یک جلسه بین «فعالان صنعت» و مسئولان، پخش میشه که در اون یه آقای احتمالا مولتی میلیاردری داره میگه تایتانیک داره غرق میشه آقایون، سیاستها اشتباه بودهاند، حداقل اعتراف کنید! چون حتی امتیازات بازار ایران، مثل سوخت مفت و کارگر مفت که تقریبا هیچ حق و حقوقی نداره، هم دیگه نمیتونه سرپا نگهشون داره. چون اون سوخت مفت دیگه خیلی هم مفت نیست، و راحت هم گیر نمیاد، و اون کارگر مفت هم دیگه راحت نمیمونه سر کار، وقتی حقوقی که میگیره کفاف رفت آمدش هم نمیده.
ایران خیلی وقته که صنعت نداره، و چیزی که بود یک پانتومیم صنعت بود، یعنی یه عده یه اداهایی درمیآوردن و تو باید حدس میزدی اسمش تولیده! حالا اجرای همین پانتومیم هم به بنبست خورده. و این چیز عجیب و غیرقابل انتظاری نیست، حداقل برای اونهایی که کور نبودهاند.
اما اینکه حرفهای مخالف رو مولتی میلیاردرها بزنند، زیاد جالب نیست. چون اینها دغدغه سیاسی ندارند. حتی با وجود اینکه به خودشون هم ثابت شد «من سیاسی نیستم» کار نمیکنه، چون اگه سیاسی هم نباشی سیاست باعث میشه گازوییل گیرت نیاد. دغدغه اینها صرفا فروختن آبجو روی عرشه تایتانیکه، و حالا که کج شده داره از لیوانها میریزه بیرون و کاسبیشون رو بهم ریخته؛ و اگه کجتر ازین بشه لیوانها هم از سینی میفتن و میشکنن و بازی تمومه. مولتی میلیاردری که دغدغه سیاسی نداره، مخصوصا به پشتوانه پولی که داره، با اولین قایق نجات میپره بیرون. محدود شدن حرفهای معترضانه به این تیپ از افراد، این عارضه رو داره که موضوع حق و حقوق به حاشیه میره.
دغدغه سیاسی، یعنی درک همین که مشکل از سیاستها نیست. مشکل حق و حقوقه. جایی که کسی جرئت تجاوز از مرزهای خودش رو نداره، اگه سیاستها هم غلط باشه میشه یه جوری باش زندگی کرد. ولی جایی که همه متجاوز به حقوق همدیگه هستند، بهترین سیاستهای اجرایی هم کار نخواهند کرد. برای همینه که موضوعات فرهنگی و عقیدتی، همچنان مهمتر از موضوعات معیشتی هستند. چون اگه نتونی به حاکم بگی «تو حق نداری بم بگی چجوری زندگی کنم»، قطعا نمیتونی بش بگی «تو حق تعیین قیمت نداری» یا «تو حق ممنوع کردن واردات فلان چیز رو نداری». این تجاوزگری که در اقتصاد انجام میده، قبلا در موضوعات غیراقتصادی انجام داده بود، و ازونجا شروع کرد. و به متجاوز نمیتونی بگی حالا فعلا یکم زاویه عرشه رو درست کن تا ببینیم چی میشه. چون این متجاوز که اهمیت نمیده چه بلایی سر سرمایهت و سالها زحمتی که برای بنگاه اقتصادیت کشیدی بیاد، قبلا ازت دیده که بارها تجاوزش به بقیه ابعاد زندگیت رو دیدی و اهمیت ندادی.
جلوی صدای کسی رو نباید گرفت. و نمیشه هم گرفت، چون کج شدن عرشه جیغ و ناله زیادی ایجاد میکنه. اما تا همه حرفها حول محور «حقوق» نباشه، هیچ شانسی برای نجات وجود نداره.
ایران خیلی وقته که صنعت نداره، و چیزی که بود یک پانتومیم صنعت بود، یعنی یه عده یه اداهایی درمیآوردن و تو باید حدس میزدی اسمش تولیده! حالا اجرای همین پانتومیم هم به بنبست خورده. و این چیز عجیب و غیرقابل انتظاری نیست، حداقل برای اونهایی که کور نبودهاند.
اما اینکه حرفهای مخالف رو مولتی میلیاردرها بزنند، زیاد جالب نیست. چون اینها دغدغه سیاسی ندارند. حتی با وجود اینکه به خودشون هم ثابت شد «من سیاسی نیستم» کار نمیکنه، چون اگه سیاسی هم نباشی سیاست باعث میشه گازوییل گیرت نیاد. دغدغه اینها صرفا فروختن آبجو روی عرشه تایتانیکه، و حالا که کج شده داره از لیوانها میریزه بیرون و کاسبیشون رو بهم ریخته؛ و اگه کجتر ازین بشه لیوانها هم از سینی میفتن و میشکنن و بازی تمومه. مولتی میلیاردری که دغدغه سیاسی نداره، مخصوصا به پشتوانه پولی که داره، با اولین قایق نجات میپره بیرون. محدود شدن حرفهای معترضانه به این تیپ از افراد، این عارضه رو داره که موضوع حق و حقوق به حاشیه میره.
دغدغه سیاسی، یعنی درک همین که مشکل از سیاستها نیست. مشکل حق و حقوقه. جایی که کسی جرئت تجاوز از مرزهای خودش رو نداره، اگه سیاستها هم غلط باشه میشه یه جوری باش زندگی کرد. ولی جایی که همه متجاوز به حقوق همدیگه هستند، بهترین سیاستهای اجرایی هم کار نخواهند کرد. برای همینه که موضوعات فرهنگی و عقیدتی، همچنان مهمتر از موضوعات معیشتی هستند. چون اگه نتونی به حاکم بگی «تو حق نداری بم بگی چجوری زندگی کنم»، قطعا نمیتونی بش بگی «تو حق تعیین قیمت نداری» یا «تو حق ممنوع کردن واردات فلان چیز رو نداری». این تجاوزگری که در اقتصاد انجام میده، قبلا در موضوعات غیراقتصادی انجام داده بود، و ازونجا شروع کرد. و به متجاوز نمیتونی بگی حالا فعلا یکم زاویه عرشه رو درست کن تا ببینیم چی میشه. چون این متجاوز که اهمیت نمیده چه بلایی سر سرمایهت و سالها زحمتی که برای بنگاه اقتصادیت کشیدی بیاد، قبلا ازت دیده که بارها تجاوزش به بقیه ابعاد زندگیت رو دیدی و اهمیت ندادی.
جلوی صدای کسی رو نباید گرفت. و نمیشه هم گرفت، چون کج شدن عرشه جیغ و ناله زیادی ایجاد میکنه. اما تا همه حرفها حول محور «حقوق» نباشه، هیچ شانسی برای نجات وجود نداره.