جنگ اوکراین، به عنوان مستندترین جنگ تاریخ تا الان (تا فقط الان، چون تا قبلش جنگ سوریه مستندترین بود، و جنگهای بعدی مستندتر از جنگ اوکراین خواهد شد. این واقعیت ورود اینترنت به جبههست)، باز هم یک صحنه تراژیک دیگه بیرون داد و این بار موضوع کشته شدن یک سرباز اوکراینی در جنگ تن به تن با یک سرباز روس، با چاقو بود. و باز طبق معمول همیشگی عدهای با اشاره به این ویدئو به دیگران توصیه میکنند «لطفا نبینید! لطفا نبینید!». اینکه چرا اهالی دهکده جهانی اصول زندگی در اینترنت رو یاد نمیگیرند باعث تعجبه. در اینترنت اشاره به هرچیزی، باعث بیشتر دیده شدنش میشه. مهم نیست اصل محتوا عرضه بشه یا نشه. برای اینکه کمک کنی به ایگنور شدن چیزی، اول باید خودت فرض کنی وجود نداره. شاید این اصول ساده رو نمیدونند چون هنوز باور نکردهایم که زندگی در اینترنت یک مهارت است و دستورالعمل لازم داره. همونطور که در دنیای آفلاین یک دستورالعمل داری برای هرچیزی. مثل وقتی که بین دو نفر دعوا میشه، و تو طبق دستورالعمل سعی میکنی عصبانیت دو طرف رو کم کنی. یا وقتی همسایه برات آش میاره، طبق دستورالعمل ازش تشکر میکنی و یه خوراکی تو ظرفش میذاری. همه این رفتارها دستورالعملهای فرهنگی هستند. که همینکه معادل این دستورالعملها برای زندگی آنلاین تدوین نشده در نوع خودش جالبه، که شاید برای اینکه فقط یک ربع قرن از ظهور اینترنت گذشته، و جامعه بشری هنوز باور نکرده دیگه نمیتونه بدون اون زندگی کنه (میبینید که چه احمقانه تایم بالای آنلاین بودن رو با اعتیاد به مواد مخدر یکیسازی میکنند و حتی کمپ ترک اعتیاد اینترنت میسازند. با یکی کردن با هروئین میخوان خودشون رو گول بزنند که اینترنت یک عنصر بیرونی است، نه چیزی داخل زندگی). اون چیزی که من از نتیزنها میبینم اینه که بعد از ۲۵ سال، یک جمع میمونوار شکل گرفته که بیسیکترین باید و نبایدها رو نمیدونند (اینکه همهچیز رو به حریم خصوصی و امنیت تقلیل میدن هم خودش نشانه وضعیت میمونیه). نه که در دنیای فیزیکی وضعیت میمونی وجود نداره، اما زندگی محیط فیزیکی یک عقبه دو سه هزارساله در دستورالعملسازی پشت سر خودش داره و قابل مقایسه با این محیط ۲۵ ساله نیست.
پس چون این میمونها متوجه نیستند اینترنت دقیقا چجور جاییست (در حالی که دستگاههایی که استفاده میکنند پر از ابزارهای نرمافزاریه که نسل قبلشون اگه ببینه هیچی ازشون نمیفهمه. چون مجهز بودن تضمین وارد بودن نیست)، این ویدئو هم بسیار دیده خواهد شد. که البته همونطور که قبلا نصیحت کردم، اگر کسی از ظرفیت روانی خودش آگاهه، و اگه آگاهه میدونه که خیلی بالا نیست، بهتره محتوایی که مصرف میکنه رو خودش پالایش کنه. و همین هم جزء مهارتهای زندگی در این محیطه.
اما فارغ از همه این بحثها که مربوط به رسانهست، یک مسئله فرهنگی دیگه هم اینجا وجود داره. و اون در این دو نکته جمع شده:
۱- زخم چاقو با زخم دندان خرس فرقی نداره. و بلکه دردش کمتره. با اینکه هیچی بدتر از جنگ نیست، تعداد قربانیان حملات خرسها به آدمها، بیشتر از تعداد سربازانیه که در جنگ مدرن با چاقو میمیرند. اما ذهن شما طوری توسط فرهنگ پروگرام شده که مرگ در درگیری تن به تن با یک انسان رو دردناکتر و دهشتناکتر از مرگ توسط حمله خرس یا گرگ برداشت میکنید
۲- کل ویدئو شش دقیقهست. بیشتر مردم، که بسیار محتمله شامل من و شما هم بشه، قراره طوری کند بمیرند که اگه میتونستند با این شش دقیقه آخر این سرباز اوکراینی معاملهش کنند، حتما این کار رو میکردند. در عرض شش دقیقه با ضربات چاقو مردن بهتره یا پس از شش ماه دیالیز و بریده شدن پا به خاطر دیابت و کور شدن به خاطر تومور مغزی و پنج بار سکته به خاطر نارسایی قلبی که آخریش به فلج نیمی از بدن منجر بشه؟
ذکر این دو نکته، برای این نیست که ثابت کنیم اینکه اوباش به کشورت تجاوز کنند و بعد برای دفاع از مملکتت بری جبهه و آخرش در بهترین سالهای عمرت در یک درگیری تن به تن به سبک پانصدسال پیش کشته بشی، یه اتفاق خوب و قشنگه. بلکه برای یادآوری این واقعیته که چقدر از احساساتت، و چقدر از حساسیتهات، که میتونند ضربان قلبت رو تغییر بدن، حالت رو خراب کنند، و ذهنت رو آشفته کنند، تا جایی که حتی کابوس ببینی، که بعد بواسطه این واکنشها نتیجه بگیری که آدمی و وجدان داری، حاصل پروگرام مغزت توسط جامعهست.
پس چون این میمونها متوجه نیستند اینترنت دقیقا چجور جاییست (در حالی که دستگاههایی که استفاده میکنند پر از ابزارهای نرمافزاریه که نسل قبلشون اگه ببینه هیچی ازشون نمیفهمه. چون مجهز بودن تضمین وارد بودن نیست)، این ویدئو هم بسیار دیده خواهد شد. که البته همونطور که قبلا نصیحت کردم، اگر کسی از ظرفیت روانی خودش آگاهه، و اگه آگاهه میدونه که خیلی بالا نیست، بهتره محتوایی که مصرف میکنه رو خودش پالایش کنه. و همین هم جزء مهارتهای زندگی در این محیطه.
اما فارغ از همه این بحثها که مربوط به رسانهست، یک مسئله فرهنگی دیگه هم اینجا وجود داره. و اون در این دو نکته جمع شده:
۱- زخم چاقو با زخم دندان خرس فرقی نداره. و بلکه دردش کمتره. با اینکه هیچی بدتر از جنگ نیست، تعداد قربانیان حملات خرسها به آدمها، بیشتر از تعداد سربازانیه که در جنگ مدرن با چاقو میمیرند. اما ذهن شما طوری توسط فرهنگ پروگرام شده که مرگ در درگیری تن به تن با یک انسان رو دردناکتر و دهشتناکتر از مرگ توسط حمله خرس یا گرگ برداشت میکنید
۲- کل ویدئو شش دقیقهست. بیشتر مردم، که بسیار محتمله شامل من و شما هم بشه، قراره طوری کند بمیرند که اگه میتونستند با این شش دقیقه آخر این سرباز اوکراینی معاملهش کنند، حتما این کار رو میکردند. در عرض شش دقیقه با ضربات چاقو مردن بهتره یا پس از شش ماه دیالیز و بریده شدن پا به خاطر دیابت و کور شدن به خاطر تومور مغزی و پنج بار سکته به خاطر نارسایی قلبی که آخریش به فلج نیمی از بدن منجر بشه؟
ذکر این دو نکته، برای این نیست که ثابت کنیم اینکه اوباش به کشورت تجاوز کنند و بعد برای دفاع از مملکتت بری جبهه و آخرش در بهترین سالهای عمرت در یک درگیری تن به تن به سبک پانصدسال پیش کشته بشی، یه اتفاق خوب و قشنگه. بلکه برای یادآوری این واقعیته که چقدر از احساساتت، و چقدر از حساسیتهات، که میتونند ضربان قلبت رو تغییر بدن، حالت رو خراب کنند، و ذهنت رو آشفته کنند، تا جایی که حتی کابوس ببینی، که بعد بواسطه این واکنشها نتیجه بگیری که آدمی و وجدان داری، حاصل پروگرام مغزت توسط جامعهست.