به بوی زلف تو دل را هوای دیگر نیست
که در هوای تو دل را هوای دیگر نیست
ز جام چشم تو نوشم شراب مستی عشق
به جز کنار تو ما را صفای دیگر نیست
اگر چه فتنهی گیسوی تو به عالم زد
مرا به غیر تو، والله، رای دیگر نیست
چه حاجت است به باغ و بهار و سبزه و گل؟
چو روی ماه تو باشد، به جای دیگر نیست
به هر نفس که ز عشقت شرار بر دل زد
دمی که بی تو برآید، سزای دیگر نیست
به چشم مست تو سوگند، اگر ز دست رود
دلی که با تو نباشد، وفای دیگر نیست
"آمس" ز کوی تو روزی اگر قدم بردارد
قسم به جان تو! آن را بقای دیگر نیست
.
آمــس
🌬️@ames_poems54
که در هوای تو دل را هوای دیگر نیست
ز جام چشم تو نوشم شراب مستی عشق
به جز کنار تو ما را صفای دیگر نیست
اگر چه فتنهی گیسوی تو به عالم زد
مرا به غیر تو، والله، رای دیگر نیست
چه حاجت است به باغ و بهار و سبزه و گل؟
چو روی ماه تو باشد، به جای دیگر نیست
به هر نفس که ز عشقت شرار بر دل زد
دمی که بی تو برآید، سزای دیگر نیست
به چشم مست تو سوگند، اگر ز دست رود
دلی که با تو نباشد، وفای دیگر نیست
"آمس" ز کوی تو روزی اگر قدم بردارد
قسم به جان تو! آن را بقای دیگر نیست
.
آمــس
🌬️@ames_poems54