␥ 𝑯𝒆𝒂𝒍 𝑴𝒆, 𝑲𝒊𝒍𝒍𝒆𝒓 🔜 Part 10
"کیم سوکجین!"
بدون اینکه خودش هم بدونه اون شهامت رو از کجا پیدا کرده؛ اسم مرد رو فریاد زد و بعد از حکمفرما شدن سکوت عجیب و سنگینی در اطراف، تمام نگاهها به سمتش برگشت.
"هنوز متوجه نشدی؟ هیچکس به جز من نمیتونه خرابکاریهات رو جمع و رد کثافتکاریهات رو پاک کنه! پس..."
اما قبل از اینکه فرصتی برای تکمیل جملهش داشته باشه؛ با فرود اومدن دست قدرتمند کیم روی صورتش، به عقب پرت شد و کمرش محکم به دیوار پشت سرش اصابت کرد.
"درسته! من کیم سوکجینم و تو؛ حتی قبل از به زبون آوردن اسمم، باید با خودت فکر کنی که حق این کار و اجازهش رو داری یا نه؟"
جایی بالای سر پسر ایستاد و سایهش روی جسم دردمندش تاریکی انداخت:
"اینکه تمام این سالها زنده موندی و زیر این سقف همراه با ما بودی فقط بخاطر مغز کوچولو و زیادی باهوشته وگرنه پدر حتی یک روز هم زنده نگهت نمیداشت و تو رو به همون جهنمی میفرستاد که مادرت رفت."
پوزخند پررنگی زد و دستش رو تو جیبش فرو برد:
"یادت باشه؛ روزی که دیگه فایدهای برای این خاندان نداشته باشی، مثل یه حشره زیر پاهام لهت میکنم!"
「 #HealMe ⁞ #Spoil 」
→
@VKook_i ᭧
@vkooki_fic ᭧