حالم از آدما بهم میخوره. از دروغاشون، از خیانتاشون، از اینکه همیشه یه نقاب لعنتی رو صورتشونه و فکر میکنن کسی نمیفهمه. بعضیا انقدر وقیحن که وقتی گند میزنن، طلبکارم هستن.
دلم میخواد تکتکشونو به جرم گندایی که زدن، به جرم زخمایی که رو دل آدما گذاشتن، یه جوری له کنم که دیگه حتی جرئت نکنن نفس بکشن.
خسته شدم از بخشیدن، از فراموش کردن، از اینکه هی خودمو گول بزنم که شاید عوض بشن. نه! بعضیا فقط لیاقت اینو دارن که تاوان پس بدن.
دلم میخواد تکتکشونو به جرم گندایی که زدن، به جرم زخمایی که رو دل آدما گذاشتن، یه جوری له کنم که دیگه حتی جرئت نکنن نفس بکشن.
خسته شدم از بخشیدن، از فراموش کردن، از اینکه هی خودمو گول بزنم که شاید عوض بشن. نه! بعضیا فقط لیاقت اینو دارن که تاوان پس بدن.