در‌بینِ‌شیارهایِ‌مَغزم.


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


"من‌راه‌رفتم‌توشیاربین‌دونیم‌کُره‌ی‌مغزم
هوا‌اونجا‌عالی‌بودامروز،خیس‌‌از‌سیاهی.
تنها صفحه در اینستاگرام:
instagram.com/shiyaremaqzam

Связанные каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


بچه ها این چنل پروکسیه خیلی چنل قویه، میدونم خیلیاتون داریدش چون همیشه همینو معرفی کردم، ولی اونایی که نیاز دارنم سریع جوین بدن، پاکش کنم
بوس به گونه های تک تکتون.




اشتباه نکن.
اون خیلی قبل تر از اینکه به زبون بیاره و عملیش کنه،
ترکت کرده بود...
خیلی قبل تر از اون روز قلبشو ازت پس‌ گرفته بود
اگه می‌دیدی جسمش هنوز کنارته تنها دلیلش بهانه بود
دنبالِ یه بهانه‌ی مناسب بود که تبدیلش کنه به یه فرصت
برای خودش،که بره
بره و حتی پشتِ سرش رو نگاه هم نکنه،
بره و بگذره از روزهایی که باهات ساخته بود و چشم
ببنده رو حسی که تو قلبت به وجود آورده بود


راستش فکر نمیکردم انقدر راحت کنار گذاشته شم.
از همه انتظار داشتما
از همه
ولی از تو نه.
انتظار نداشتم که یهو بری و‌ دیگه پشت سرتم‌نگاه نکنی.
دیگه حال و احوالی نپرسی.
یه جوری که انگار خیلی وقته غریبه ایم.
اره ، قبول دارم، درسته ، تموم شده.
ولی من انتظار نداشتم انقدر زود و سریع برات تموم بشم.
چون من هنوزم هرشب بهت شب بخیر میگم
هرروز عکساتو نگاه میکنم
هر روز باهات حرف میزنم
و کل این شهرو باهات قدم میزنم.
و تو هنوز برام تموم نشدی
بعضی وقتا هم زل میزنم به پی ویت که اگه یه وقت پیام دادی زود جوابتو بدم.
ولی خب
تو رفتی
و انگار قرار نیست هیچ وقت برگردی.


رقص باله واقعا شکوه بدن انسان رو نشون میده.


چون آدمک زنجیر بر دست و پایم
از پنجه ی تقدیر من کی رهایم...
@Shiyaremaqzam


من نمیدونم کِی روزایِ تیره و تارمون تموم میشن،
ولی اینو میدونم که حقمون نبود دیدنِ این روزا
نباید هر بار که بارون میبارید چشمایِ ماهم تر میشد،
همه‌ی ما باید یکی کنارمون بود که وقتی تو اتاقِ
سوتو کورِمون داشتیم از سردیِ زندگی یخ میزدیم،
میومد و بهمون نور میتابوند.
ما همه‌ی عمر تا تونستیم راه رفتیم و دویدیم و پرواز
کردیم برایِ رسیدن به خواسته هامون و همه‌ی عمر
نرسیدیم به چیزی که میخواستیم
ما سزاوارِ این نبودیم...


من میخواستم تو این مسیر پا به پایِ تو باهات راه بیام
ولی تو خودت منو زمین زدی و توانی برای راه رفتن
برام باقی نذاشتی
چیکار باید میکردم؟
تو نخواستی با من هم مسیر باشی،
پس منم همونجا نشستم و فقط نگاهت کردم.
رفتی،حتی پشتِ سرتو نگاه نکردی،
رفتی و دور شدی از منی که زمین گیرِ تو بودم...


مواظبم باش،نذار بمیره فردا...
@Shiyaremaqzam


این روزها تمامِ چیزی که احتیاج دارم خلاصه
میشه تو اسم و حضورِ تو!
با تو ساندویچ کثیف کنارِ خیابون میچسبه،
با تو کوچه هایِ این شهرو متر کردن میچسبه،
با تو جایِ کافه شیر و کیک دوقلو هم میچسبه،
با تو لحظه به لحظه‌ی این زندگیِ پر از غم میچسبه،
کلا زندگی میچسبه اگه تو باشی...


خستم.
دلم میخواد‌ برم.
برم یه جای خیلی دور.
دور دور دور دور دور دور
یه جا که هیچ آدمی نباشه
یه جا که بشه با تموم وجود فریاد زد
دلم میخواد برم یه جا که با تموم وجود گریه کنم
هیچکسم نیاد بگه فلانی چته
منم نگم فلانی خسته اس
منم نگم فلانی دلش از همه آدما پره
نگم فلانی پر از گریه اس
نگم پر از فکرو خیاله
هیچکس نباشه
فقط خودم باشم
خودم باشمو خدا
شاید وقتی دید کسی نیست
بیاد پایین بغلم کنه.


جای خالی تو:


یه روزی یه جایی میفهمی زندگی هیچوقت منتظرِ
تو نمیشینه یه گوشه که هر وقت سرحال شدی و
رو مودش بودی راه بیوفتی و اونم بیاد دستتو بگیره
زندگی بی رحم تر از این حرفاست
بدونِ اینکه حتی بهت توجه کنه راهِ خودشو میره
اونی که باید به خودش بیاد و مسیری که ازش
جا مونده رو با همه‌ی قدرت بدوعه تویی
حالا از اینجا به بعدِش با توعه
میتونی بشینی و خیره بشی به رفتن و رد شدنش
یا اینکه بلند شی و ازش جلو بزنی.


ارغوان،
این چه رازی ست که هر بار بهار،
با عزایِ دلِ ما می آید...
@Shiyaremaqzam


تو بگو ماه کجاست؟
تو مرا خانه ببر، دلِ من نابیناست
تو بگو آه چه طعمی دارد؟
تو بگو ابر چرا می‌بارد؟
باد در گوشِ درخت چه آوازی می‌خواند؟
سروِ شیراز چرا آزاد است؟
بر لب خار چرا فریاد است؟
این چه شهری ست؟ همان جابلقاست
ما کجا گمشده‌ایم؟
تهِ بن بست،چرا ناپیداست؟
تو بگو ماه کجاست؟ تو مرا خانه ببر
دلِ من نابیناست..

محمد صالح اعلا




هنوز بارِ اولی ‌که او را دیدم در خاطرم جاریست
همانجا در ساحلِ چشمانش قدم برداشتم.
حواسم از خودم پرت و جمعِ او شد
نفهمیدم،ندانستم،زمان و مکان از دستم خارج بود
تا چشم بر هم زدم،خودم را در اعماقِ سیاهیِ
آن چشمها پیدا کردم...


شده حس کنی تو یه جمعی اضافی؟
حس کنی باید گورتو گم کنی بری؟
شده حس کنی به اون تعلق نداری؟
همه اونجا از تو بدشون میاد؟
فکر کنی همه دارن یه طوری نگاهت میکنن؟
آفرین،خوبه که حس میکنی،چون تو همون موقعیتم.


عمرم گذشت و هنوز که هنوزه
سلطانِ قلبم تو هستی تو هستی...
@Shiyaremaqzam


شب و روزهایِ زیادی غم و غصه ها اشک شدن و
از چشمام باریدن،که اگه اینجوری نمیشه بغض
گلومو پاره میکرد
واسه همینه که میخوام بگم گریه کردن یه نعمته!
چون دقیقا اونجا که نه حوصله حرف زدن داری
نه حوصله گوش دادن نه حوصله‌ی گذروندن اتفاقات،
فقط گریه‌ست که به دادت میرسه...

Показано 20 последних публикаций.