Репост из: تجربه زیسته l امین بزرگیان
~ برخی بواسطه نقش آمریکا و بیتفاوتی سهمگین اکثریت جامعهاش نسبت به نسلکشی در فلسطین از آنچه در لسآنجلس میگذرد احساس رضایت میکنند یا آن را «کارما» یا همان «چوب خدا» میدانند. روشن است که این صورتبندی تا چه حد شبهمذهبی و از حیث عقلانی ناموجه است. از نظر سیاسی هم با اندیشه مخربی روبروییم چون در نهایت راه حل فاجعه کنونی را در فاجعهای تازه میجوید: نوعی اندیشه آخرالزمانی. این نوع اندیشه نا-سیاسی البته درباره مسایل داخل ایران نیز پرکاربرد است: افراد آسیب دیدن حامیان حکومت و خانوادههایشان توسط قدرتی قویتر را به حساب کارمای عمل آنان دانسته و از آن ابراز رضایت میکنند. ما در واقع در همه این موارد با نوعی عمل واکنشی و استیصال نسبت به نظمی ستمکارانه روبروییم.
اینگونه مواجهات اما راوی موضوع دیگری نیز هست. آمریکاییها چه مسوولیتی نسبت به رفتارها و سیاستهای دولت خود نسبت به فجایعی که ساخته است، دارند؟ آیا اگر اندیشه کارمایی و شبهمذهبی ما نسبت به آنچه در لسآنجلس میگذرد، باطل است، شهروند آمریکایی نیز میتواند این رابطه را به کلی منتفی بداند؟ نکته این است که هرچند ارتباط منطقی بین غزه و لسآنجلس وجود ندارد، اما رابطه اخلاقی و سیاسی این دو تخریب به وضوح میتواند برای شهروندان آمریکا سخن بگوید.
شهروند مدرن و مسؤول آمریکایی با دیدن بیخانمانی ساکنان لسآنجلس، تخریب و آتشسوزی خانهاش اگر به یاد غزه و نقش محوری دولت و مالیاتش در تولید نسلکشی نیفتد قطعاً دچار ضعف اخلاقی و سیاسی شده است. اگر برای دیگران و ما مسوولیت اخلاقی، همدردی با آسیبدیدگان لسآنجلس است، همین مسؤولیت برای شهروند آمریکایی اگر نتواند کثافت دستگاه حکمرانی آمریکا را به خاطر بیاورد، هیچ چیز دیگری نمیتواند.
نقش دولت آمریکا در نسلکشی اخیر قابل اغماض نیست. آمریکا به عنوان اصلیترین پشتوانه سیاسی، نظامی و بینالمللی اسراییل در کشتار اخیر، هر شهروند آمریکایی را مورد خطاب قرار میدهد. او اگر با فاجعهای که تجربه میکند، فاجعهای که ساخته است را به یاد نیاورد چگونه میتواند خود را «انسان» -آنهم شهروند مدرن- بنامد. این هشدار را لایبنیتس پس از زلزله بزرگ لیسبون (١٧۵۵) پیش کشید. پس از آن واقعهی طبیعی لایبنیتس خطاب به کلیسا و مسیحیان پرسید: آیا این کشتار شما را به یاد نقشتان در فجایع بشری نمیاندازد؟
آتشسوزی لسآنجلس اگر نتواند از نقش آمریکا در کشتار و ستم بکاهد، تنها یک فاجعه طبیعی باقی خواهد ماند، بدون هیچ دستاوردی برای آن جامعه.
@AminBozorgiyan
اینگونه مواجهات اما راوی موضوع دیگری نیز هست. آمریکاییها چه مسوولیتی نسبت به رفتارها و سیاستهای دولت خود نسبت به فجایعی که ساخته است، دارند؟ آیا اگر اندیشه کارمایی و شبهمذهبی ما نسبت به آنچه در لسآنجلس میگذرد، باطل است، شهروند آمریکایی نیز میتواند این رابطه را به کلی منتفی بداند؟ نکته این است که هرچند ارتباط منطقی بین غزه و لسآنجلس وجود ندارد، اما رابطه اخلاقی و سیاسی این دو تخریب به وضوح میتواند برای شهروندان آمریکا سخن بگوید.
شهروند مدرن و مسؤول آمریکایی با دیدن بیخانمانی ساکنان لسآنجلس، تخریب و آتشسوزی خانهاش اگر به یاد غزه و نقش محوری دولت و مالیاتش در تولید نسلکشی نیفتد قطعاً دچار ضعف اخلاقی و سیاسی شده است. اگر برای دیگران و ما مسوولیت اخلاقی، همدردی با آسیبدیدگان لسآنجلس است، همین مسؤولیت برای شهروند آمریکایی اگر نتواند کثافت دستگاه حکمرانی آمریکا را به خاطر بیاورد، هیچ چیز دیگری نمیتواند.
نقش دولت آمریکا در نسلکشی اخیر قابل اغماض نیست. آمریکا به عنوان اصلیترین پشتوانه سیاسی، نظامی و بینالمللی اسراییل در کشتار اخیر، هر شهروند آمریکایی را مورد خطاب قرار میدهد. او اگر با فاجعهای که تجربه میکند، فاجعهای که ساخته است را به یاد نیاورد چگونه میتواند خود را «انسان» -آنهم شهروند مدرن- بنامد. این هشدار را لایبنیتس پس از زلزله بزرگ لیسبون (١٧۵۵) پیش کشید. پس از آن واقعهی طبیعی لایبنیتس خطاب به کلیسا و مسیحیان پرسید: آیا این کشتار شما را به یاد نقشتان در فجایع بشری نمیاندازد؟
آتشسوزی لسآنجلس اگر نتواند از نقش آمریکا در کشتار و ستم بکاهد، تنها یک فاجعه طبیعی باقی خواهد ماند، بدون هیچ دستاوردی برای آن جامعه.
@AminBozorgiyan