🔻دوران «بعد از خامنهای» در غیاب فرماندهان کلیدی
حذف پی در پی چهرههای کلیدی جمهوری اسلامی از صحنه معادلات ایران و منطقه، تاثیری غیرمستقیم دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است: اینکه برخی از آن چهرهها -از ابراهیم رئیسی و قاسم سلیمانی گرفته تا حسن نصرالله- ممکن بود در دوره پس از رهبری علی خامنهای، نقشی تعیین کننده داشته باشند.
حذف چهرههای -بالقوه- موثر از فضای معادلات سیاسی، وقتی مهمتر میشود که احتمال ادامه این روند مورد توجه قرار بگیرد. چون بعید است که در نگاه موافقان یا مخالفان جمهوری اسلامی، رهبر حزبالله لبنان، لزوما آخرین چهره تعیینکنندهای باشد که ترور شده. همچنین بعید است موافقان و مخالفان نظام، اطمینان داشته باشند که مقامات رده اول حکومت ایران، در نوبت ترور قرار نخواهند داشت.
بسیاری از تحلیلگران، البته معتقدند که اسرائیل در این زمینه از خط قرمزهایی مشخص عبور نخواهد کرد -و شاید حق با آنها باشد. از سوی دیگر اما، باید این تجربه را در نظر داشت که سرنوشت بسیاری از اهداف عملیات اخیر -از اسماعیل هنیه گرفته تا حسن نصرالله- به طور کامل ناظران و تحلیلگران را غافلگیر کرد.
درحقیقت، منطقا تضمینی نیست که مجموعه عملیات آینده اسرائیل، غافگیریهای بیشتر یا بزرگتری را به دنبال نداشته نباشند.
البته در ارتباط با حذف متوالی چهرههای کلیدی حکومت، هنوز ابهامات بیشماری وجود دارند. مثلا هنوز مشخص نیست که احیانا آیا اسرائیل در مرگ ابراهیم رئیسی نقش داشته یا نه؟ به علاوه، معلوم نیست آیا عملیات متاخر اسرائیل علیه فرماندهان رده بالا، هدف تاثیر بر معادلات قدرت در ایران را هم دنبال میکرده یا نه؟ از همه مهمتر، نمیتوان پیشبینی کرد که روند حذف فیزیکی چنین چهرههایی، مشخصا تا کجا ادامه خواهد داشت؟
اما تردیدی وجود ندارد که ادامه این فرایند، بر وضعیت آینده جمهوری اسلامی ایران، تاثیرات عمیق و واقعی بر جای خواهد گذاشت.
هرچند دامنه نهایی این تاثیرات، لاجرم به مجموعهای از متغیرهای داخلی و خارجی، و بهویژه میزان آمادگی بازیگران حکومتی، غیرحکومتی یا ضدحکومتی برای استفاده از شرایط جدید بستگی دارد. بازیگرانی که متناسب با میزان آمادگی -یا عدمآمادگی- خود برای موقعیتهای غیرمنتظره، توانایی استفاده از این موقعیتها را خواهند داشت -یا نخواهند داشت.
🔷متن کامل مقاله در لینک زیر در دسترس است:
https://www.bbc.com/persian/articles/c1m98rx744do
@HosseinBastaniChannel
حذف پی در پی چهرههای کلیدی جمهوری اسلامی از صحنه معادلات ایران و منطقه، تاثیری غیرمستقیم دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است: اینکه برخی از آن چهرهها -از ابراهیم رئیسی و قاسم سلیمانی گرفته تا حسن نصرالله- ممکن بود در دوره پس از رهبری علی خامنهای، نقشی تعیین کننده داشته باشند.
حذف چهرههای -بالقوه- موثر از فضای معادلات سیاسی، وقتی مهمتر میشود که احتمال ادامه این روند مورد توجه قرار بگیرد. چون بعید است که در نگاه موافقان یا مخالفان جمهوری اسلامی، رهبر حزبالله لبنان، لزوما آخرین چهره تعیینکنندهای باشد که ترور شده. همچنین بعید است موافقان و مخالفان نظام، اطمینان داشته باشند که مقامات رده اول حکومت ایران، در نوبت ترور قرار نخواهند داشت.
بسیاری از تحلیلگران، البته معتقدند که اسرائیل در این زمینه از خط قرمزهایی مشخص عبور نخواهد کرد -و شاید حق با آنها باشد. از سوی دیگر اما، باید این تجربه را در نظر داشت که سرنوشت بسیاری از اهداف عملیات اخیر -از اسماعیل هنیه گرفته تا حسن نصرالله- به طور کامل ناظران و تحلیلگران را غافلگیر کرد.
درحقیقت، منطقا تضمینی نیست که مجموعه عملیات آینده اسرائیل، غافگیریهای بیشتر یا بزرگتری را به دنبال نداشته نباشند.
البته در ارتباط با حذف متوالی چهرههای کلیدی حکومت، هنوز ابهامات بیشماری وجود دارند. مثلا هنوز مشخص نیست که احیانا آیا اسرائیل در مرگ ابراهیم رئیسی نقش داشته یا نه؟ به علاوه، معلوم نیست آیا عملیات متاخر اسرائیل علیه فرماندهان رده بالا، هدف تاثیر بر معادلات قدرت در ایران را هم دنبال میکرده یا نه؟ از همه مهمتر، نمیتوان پیشبینی کرد که روند حذف فیزیکی چنین چهرههایی، مشخصا تا کجا ادامه خواهد داشت؟
اما تردیدی وجود ندارد که ادامه این فرایند، بر وضعیت آینده جمهوری اسلامی ایران، تاثیرات عمیق و واقعی بر جای خواهد گذاشت.
هرچند دامنه نهایی این تاثیرات، لاجرم به مجموعهای از متغیرهای داخلی و خارجی، و بهویژه میزان آمادگی بازیگران حکومتی، غیرحکومتی یا ضدحکومتی برای استفاده از شرایط جدید بستگی دارد. بازیگرانی که متناسب با میزان آمادگی -یا عدمآمادگی- خود برای موقعیتهای غیرمنتظره، توانایی استفاده از این موقعیتها را خواهند داشت -یا نخواهند داشت.
🔷متن کامل مقاله در لینک زیر در دسترس است:
https://www.bbc.com/persian/articles/c1m98rx744do
@HosseinBastaniChannel