🔻مدیران جنگ چگونه از نوجوانان داوطلب استفاده کردند؟
اکثریت قاطع نوجوانان حاضر در جنگ، در عملیات تهاجمی و مشخصا در عملیات متعدد سپاه در خاک عراق مورد استفاده قرار گرفتند. این نوجوانان بهویژه در عملیات مختلفی به کار گرفته شدند که با هدف تصرف بصره یا قطع ارتباط آن با بقیه عراق صورت گرفتند -و همگی در تامین این هدف شکست خوردند.
استفاده گسترده از بسیجیان نوجوان در عملیات تهاجمی، تا آخرین عملیات سپاه برای تصرف بصره یعنی کربلای ۵، مرتبا ادامه یافت. تصاویر و مستندات به جا مانده از کربلای ۵، از حضور تعداد بیشماری از نیروهای نوجوان در آن عملیات حکایت دارند. کربلای ۵، پرتلفات ترین عملیات جنگ برای هر دو طرف بود که در جریان آن بخشی از اراضی نزدیک به بصره به تصرف درآمدند ولی نیروهای ایرانی، کماکان موفق به گرفتن یا محاصره این شهر نشدند.
بازخوانی روایتهای سیاستمداران و فرماندهان، حکایت از آن دارد که بسیاری از آنها، از همان نخستین عملیات برای تصرف بصره -عملیات رمضان در تابستان ۶۱- به بعد، در توهم پایان قریبالوقوع جنگ بودند. در حالی که بعد از عملیات رمضان، طیفی از فرماندهان ارتش و سپاه متوجه شده بودند که گرفتن بصره عملی نیست، فرماندهان و سیاستمداران ارشد اصرار داشتند که گرفتن این شهر ممکن است و تکلیف جنگ را یکسره خواهد کرد.
در نگاه کلانتر، علیرغم اظهارات روحالله خمینی از قبیل آنکه اگر «بیست سال هم این جنگ طول بکشد ما ایستادهایم»، اصولا نگاه مجموعه حاکمیت به نبرد با عراق، کوتاهمدت و به دور از نگاه راهبردی بود.
این در حالی است که عراقیها، پس از شکستهای سنگین خود در خاک ایران -و به ویژه بعد از اخراج از خرمشهر- بهتدریج به سازماندهی برای جنگی درازمدت پرداختند که یکی از مهمترین جنبههای آن، تامین نیروی انسانی آموزش دیده بود. در نیروهای مسلح عراق، البته انواع تبعیضهای سیاسی و عقیدتی، فسادهای مدیریتی، و دخالتهای غیرحرفهای صدام حسین و نزدیکانش در تصمیمگیری های جنگی، مشکلساز بود. ولی مدیران جنگ، یک برنامه حرفهای سربازگیری و آموزش نظامی را پیگیری کردند که در نتیجه آن، از نظر تعداد نیروهای آماده رزم، نسبت به ایران با جمعیت سه برابر، به برتری مطلق دست یافتند.
حسین علایی از فرماندهان سپاه در زمان جنگ، در کتاب «تاریخ تحلیلی جنگ» تخمین زده در سال ۶۷، تعداد نیروهای آماده رزم عراق به ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر رسیده بود که حدود «سه برابر» نیروهای مشابه در ایران میشد. این برتری، علاوه بر برتری تسلیحاتی عظیم عراق در زمینههای مختلف و از جمله از نظر هواپیما، تانک، توپخانه و انواع موشک بود.
این فرمانده در جای دیگر مینویسد به دنبال بازپس گیری غیرمنتظره فاو توسط عراق، که دو ماه پیش از پذیرش آتشبس از سوی ایران صورت گرفت، تبلیغات گستردهای برای ترغیب نیروهای داوطلب به اعزام انجام شد، اما تنها ۱۶ هزار بسیجی به نیروهای موجود در جبههها پیوستند.
کریم عبادت از فرماندهان ارتش در زمان جنگ، در خاطرات خود روایت میکند که در آن مقطع، شرایط به گونهای شده بود که برخی از نیروهای اعزامی به مناطق جنگی «تا به جبهه برسند، چون فرمانده و مسئولی همراهشان نبود، بین راه کمتر میشدند و اتوبوسهای خالی به منطقه میرسیدند.»
وضعیت این مقطع، در نامه ۲۵ تیر ۶۷ روحالله خمینی به مسئولان کشور در مورد پذیرش ناگزیر آتش بس با عراق نیز، به صراحت مورد اشاره قرار گرفته است. او در بخشی از این نامه به نقل از مسئولان سیاسی وقت مینویسد: «از آنجا که مردم فهمیدهاند پیروزی سریعی به دست نمیآید شوق رفتن به جبهه ها در آنها کم شده است.»
البته جمعی از سخنگویان حکومت ایران، در توجیه وضعیت وخیم نیروی انسانی در پایان جنگ، استدلال میکنند که کشور، به لحاظ اقتصادی و تدارکاتی، توان بسیج نیروهای بیشتر را نداشت. ولی بین سطور این توجیه، اذعان به درستی مهمترین استدلال مخالفان ادامه جنگ بعد از خرمشهر است: اینکه امکانات جمهوری اسلامی ایران، بهخصوص با توجه به روابط بحرانی آن با آمریکا، شوروی، اروپا و قدرتهای منطقه، متناسب با تحقق رویای پیروزی نظامی با تصرف شهرهای اصلی عراق نبود... [ادامه بحث در نسخه پادکستی قابل شنیدن است.]
🔷 شماره جدید پادکست «بین سطور»، به بازخوانی ادعاهای بیمبنایی میپردازد که در دهههای گذشته، در توجیه نحوه بهکارگیری نوجوانان در جنگ ایران و عراق مورد استفاده سخنگویان حکومت ایران قرار گرفتهاند:
https://tinyurl.com/bddnz97p 🔷 برای اطلاع از شمارههای جدید این پادکست، با رفتن به لینک زیر و انتخاب گزینه Subscribe مشترک کانال «بین سطور» شوید:
https://tinyurl.com/24v5mf2m@HosseinBastaniChannel