🌎 جنگ تجاری ترامپ: بحران برای قدرتهای بزرگ، فرصت برای ایران
✍ دکتر اسفندیار خدایی
🔹 خبر آنلاین
🌿 ترامپ وعدههای بزرگی داده: قرار است گرینلند را به خاک آمریکا ضمیمه کند، کانادا را ایالت پنجاه و یکم آمریکا کند، کانال پاناما را تحت کنترل آمریکا درآورد، دو میلیون نفر ساکنین غزه را به طور مسالمتآمیز اخراج کند و نوار غزه را تحت کنترل آمریکا درآورد، میلیونها مهاجر غیرقانونی را از آمریکا اخراج کند، تعرفههای سنگین بر چین، مکزیک، اروپا، کانادا و سایر شرکای تجاری آمریکا تحمیل کند، و برنامه هستهای ایران را با یک توافق و احیاناً با حمله نظامی محدود و نازنین! متوقف کند.
اگر ترامپ این قولهای بلندپروازانه و بیسابقه را محقق کند، بدون شک در تاریخ آمریکا ماندگار خواهد شد و در ردیف روسای جمهور بزرگی مثل جورج واشنگتن و آبراهام لینکلن قرار خواهد گرفت. اما آنچه این برنامهها را جالبتر میکند، اینکه او قول داده بدون توسل به جنگ، این اهداف را محقق کند؛ چرا که ترامپ امیدوار است که جایزه صلح نوبل را نیز از آن خود کند.
در صورت تحقق این وعدهها، وسعت آمریکا بیش از دو برابر خواهد شد و اقتصادی و قدرت سیاسی این کشور به جایگاهی افسانهای خواهد رسید که در امپراتوریهای بزرگ تاریخ بینظیر خواهد بود. با این اوصاف، مردم آمریکا در انتخابات اخیر حق داشتند به او رأی بدهند تا شاید فقط بخشی از این قولها عملی شود.
ترامپ برخی از وعدهها را محقق کرده و یا در شرف نتیجه است، اما تحقق بسیاری از این قولها احتمالاً هرگز ممکن نخواهد شد. ترامپ جنگ غزه را متوقف کرد و این وعده عملی شد و اعتباری بود که نشان داد که ترامپ بر خلاف بایدن، مرد عمل است. همچنین جنگ اوکراین ظاهراً در مراحل پایانی قرار دارد. گرچه خاتمه دادن به این جنگها پس از سالها خونریزی، انتظار میرفت، بیانصافی است اگر نقش ترامپ را نادیده بگیریم.
اما ترامپ برخی از این وعدهها را هرگز محقق نخواهد کرد. گرچه رسیدن به مذاکراتی که برخی منافع آمریکا را در کانال پاناما و گرینلند تأمین کند غیرممکن نیست، اما ضمیمه کردن کانادا به آمریکا هرگز واقعبینانه نیست، حتی با جنگ نظامی و تجاری و سیاسی تمامعیار.
دو میلیون نفر جمعیت ساکن غزه حتی با جنگ و نسلکشی هم جابهجا نخواهند شد. ترامپ میتواند با جنگ و زور غزه تخریبشده را فقیرتر و بیابانیتر کند، اما تبدیل غزه به "ریویرا"یی که ترامپ وعده داده، غیر ممکن است.
اینکه وعده که میلیونها مهاجر غیرقانونی از خاک آمریکا اخراج شوند هم بسیار دشوار خواهد بود. حتی اگر ترامپ موفق به کنترل مرزها شود و از ورود مهاجران جدید جلوگیری کند، خروج گسترده مهاجران فعلی از آمریکا تأثیرات اقتصادی جدی خواهد داشت. چرا که بسیاری از صنایع این کشور به نیروی کار ارزان وابستهاند و خروج گسترده مهاجران میتواند به بحران اقتصادی منجر شود.
میماند دو وعده دیگر: ۱- توقف برنامه هستهای ایران و ۲- جبران کسری تجاری آمریکا با جنگ تجاری و تعرفهای علیه چین، اروپا، کانادا، مکزیک و سایر شرکای تجاری عمده آمریکا. مطابق منطق اقتصاد و سیاست، هرگاه یک کشور وارد تقابل اقتصادی، سیاسی و نظامی با سایر قدرتها شود، این قدرتها بهطور طبیعی با هم ائتلاف میکنند و منابع خود را برای مقابله با آن کشور به کار میگیرند. در این شرایط، جنگ تجاری ترامپ میتواند یک فرصت استراتژیک برای ایران ایجاد کند. اگر آمریکا فقط با چین، که شریک اول تجاری ایران است، وارد جنگ تجاری میشد، این احتمال وجود داشت که پکن ناچار به تسلیم شود و احیاناً از ارتباطات اقتصادی خود با ایران به عنوان یک کارت برای چانهزنی در مذاکرات با واشنگتن استفاده کند. اما اکنون که آمریکا همزمان با تمام قدرتهای اقتصادی در اروپا، آسیا و قاره آمریکا وارد جدال تجاری شده، شرایط مناسبی برای ایران فراهم شده تا از این وضعیت بهرهبرداری کند.
تقابل گسترده قدرتهای بزرگ با آمریکا نهتنها میتواند اقتصاد این کشور را دچار مشکلات داخلی کند، بلکه ممکن است به شکست جمهوریخواهان در انتخابات ۲۰۲۶ منجر شود و ترامپ را در سراشیبی سقوط قرار دهد. از سوی دیگر، تمرکز ترامپ بر پروندههای متعدد مانند گرینلند، کانادا، پاناما، غزه، اوکراین، چین، مکزیک و اروپا، باعث میشود که ایران در اولویت سیاست خارجی آمریکا قرار نگیرد. وقتی ایران در اولویت نباشد، آمریکا برای نیل به اهداف بزرگتری که اولویت دارند مثل مهار چین، حاضر به معامله بهتری با ایران خواهد شد و شانس بیشتری برای رسیدن به توافقی معقول برای جمهوری اسلامی فراهم خواهد شد.
اگر ترامپ موفق به دستیابی به یک توافق با جمهوری اسلامی شود، این توافق به ضرر چین و روسیه خواهد بود، چون پکن و مسکو یکی از مهمترین کارتهای خود برای تعامل با آمریکا را از دست..👇
لینک متن کامل:
http://www.khabaronline.ir/news/2034998
✍ دکتر اسفندیار خدایی
🔹 خبر آنلاین
🌿 ترامپ وعدههای بزرگی داده: قرار است گرینلند را به خاک آمریکا ضمیمه کند، کانادا را ایالت پنجاه و یکم آمریکا کند، کانال پاناما را تحت کنترل آمریکا درآورد، دو میلیون نفر ساکنین غزه را به طور مسالمتآمیز اخراج کند و نوار غزه را تحت کنترل آمریکا درآورد، میلیونها مهاجر غیرقانونی را از آمریکا اخراج کند، تعرفههای سنگین بر چین، مکزیک، اروپا، کانادا و سایر شرکای تجاری آمریکا تحمیل کند، و برنامه هستهای ایران را با یک توافق و احیاناً با حمله نظامی محدود و نازنین! متوقف کند.
اگر ترامپ این قولهای بلندپروازانه و بیسابقه را محقق کند، بدون شک در تاریخ آمریکا ماندگار خواهد شد و در ردیف روسای جمهور بزرگی مثل جورج واشنگتن و آبراهام لینکلن قرار خواهد گرفت. اما آنچه این برنامهها را جالبتر میکند، اینکه او قول داده بدون توسل به جنگ، این اهداف را محقق کند؛ چرا که ترامپ امیدوار است که جایزه صلح نوبل را نیز از آن خود کند.
در صورت تحقق این وعدهها، وسعت آمریکا بیش از دو برابر خواهد شد و اقتصادی و قدرت سیاسی این کشور به جایگاهی افسانهای خواهد رسید که در امپراتوریهای بزرگ تاریخ بینظیر خواهد بود. با این اوصاف، مردم آمریکا در انتخابات اخیر حق داشتند به او رأی بدهند تا شاید فقط بخشی از این قولها عملی شود.
ترامپ برخی از وعدهها را محقق کرده و یا در شرف نتیجه است، اما تحقق بسیاری از این قولها احتمالاً هرگز ممکن نخواهد شد. ترامپ جنگ غزه را متوقف کرد و این وعده عملی شد و اعتباری بود که نشان داد که ترامپ بر خلاف بایدن، مرد عمل است. همچنین جنگ اوکراین ظاهراً در مراحل پایانی قرار دارد. گرچه خاتمه دادن به این جنگها پس از سالها خونریزی، انتظار میرفت، بیانصافی است اگر نقش ترامپ را نادیده بگیریم.
اما ترامپ برخی از این وعدهها را هرگز محقق نخواهد کرد. گرچه رسیدن به مذاکراتی که برخی منافع آمریکا را در کانال پاناما و گرینلند تأمین کند غیرممکن نیست، اما ضمیمه کردن کانادا به آمریکا هرگز واقعبینانه نیست، حتی با جنگ نظامی و تجاری و سیاسی تمامعیار.
دو میلیون نفر جمعیت ساکن غزه حتی با جنگ و نسلکشی هم جابهجا نخواهند شد. ترامپ میتواند با جنگ و زور غزه تخریبشده را فقیرتر و بیابانیتر کند، اما تبدیل غزه به "ریویرا"یی که ترامپ وعده داده، غیر ممکن است.
اینکه وعده که میلیونها مهاجر غیرقانونی از خاک آمریکا اخراج شوند هم بسیار دشوار خواهد بود. حتی اگر ترامپ موفق به کنترل مرزها شود و از ورود مهاجران جدید جلوگیری کند، خروج گسترده مهاجران فعلی از آمریکا تأثیرات اقتصادی جدی خواهد داشت. چرا که بسیاری از صنایع این کشور به نیروی کار ارزان وابستهاند و خروج گسترده مهاجران میتواند به بحران اقتصادی منجر شود.
میماند دو وعده دیگر: ۱- توقف برنامه هستهای ایران و ۲- جبران کسری تجاری آمریکا با جنگ تجاری و تعرفهای علیه چین، اروپا، کانادا، مکزیک و سایر شرکای تجاری عمده آمریکا. مطابق منطق اقتصاد و سیاست، هرگاه یک کشور وارد تقابل اقتصادی، سیاسی و نظامی با سایر قدرتها شود، این قدرتها بهطور طبیعی با هم ائتلاف میکنند و منابع خود را برای مقابله با آن کشور به کار میگیرند. در این شرایط، جنگ تجاری ترامپ میتواند یک فرصت استراتژیک برای ایران ایجاد کند. اگر آمریکا فقط با چین، که شریک اول تجاری ایران است، وارد جنگ تجاری میشد، این احتمال وجود داشت که پکن ناچار به تسلیم شود و احیاناً از ارتباطات اقتصادی خود با ایران به عنوان یک کارت برای چانهزنی در مذاکرات با واشنگتن استفاده کند. اما اکنون که آمریکا همزمان با تمام قدرتهای اقتصادی در اروپا، آسیا و قاره آمریکا وارد جدال تجاری شده، شرایط مناسبی برای ایران فراهم شده تا از این وضعیت بهرهبرداری کند.
تقابل گسترده قدرتهای بزرگ با آمریکا نهتنها میتواند اقتصاد این کشور را دچار مشکلات داخلی کند، بلکه ممکن است به شکست جمهوریخواهان در انتخابات ۲۰۲۶ منجر شود و ترامپ را در سراشیبی سقوط قرار دهد. از سوی دیگر، تمرکز ترامپ بر پروندههای متعدد مانند گرینلند، کانادا، پاناما، غزه، اوکراین، چین، مکزیک و اروپا، باعث میشود که ایران در اولویت سیاست خارجی آمریکا قرار نگیرد. وقتی ایران در اولویت نباشد، آمریکا برای نیل به اهداف بزرگتری که اولویت دارند مثل مهار چین، حاضر به معامله بهتری با ایران خواهد شد و شانس بیشتری برای رسیدن به توافقی معقول برای جمهوری اسلامی فراهم خواهد شد.
اگر ترامپ موفق به دستیابی به یک توافق با جمهوری اسلامی شود، این توافق به ضرر چین و روسیه خواهد بود، چون پکن و مسکو یکی از مهمترین کارتهای خود برای تعامل با آمریکا را از دست..👇
لینک متن کامل:
http://www.khabaronline.ir/news/2034998