_ببین من پول ندارم دیگه شیرخشک بخرم کدخدای محل هم چندساله زنش مرده تو برو باهاش بخواب تا پول شیرخشک بچه جور بشه.
با حرص به شوهر بی غیرتم نگاه کردم و خواستم فحشش بدم که در اتاق باز شد و با دیدن کدخدای محل که لخت داخل اومد چشمام گرد شد.
_کد... کدخدا!
با هیزی سر تا پام رو نگاه کرد و پایین تنش رو تو دست گرفت و به طرفم اومد.
_چه زن دافی داشتی رو نمیکردی پسر! من جوری زنت رو میکنمش که خود سینه هاش ناخواسته شیر بدن!
آب دهنم رو با ترس قورت دادم که تخت سینه ام کوبید و روی تخت پرتم کرد.
شوهرمم با چشمای خمار روی صندلی نشست و شلوارش رو پایین کشید تا با کاری که با زنش میکنه لذت ببره.
با کاری که کدخدا کرد ناله بلندی از لذت کشیدم.
https://t.me/+0V1_TMu9Rsk4MjM0
با حرص به شوهر بی غیرتم نگاه کردم و خواستم فحشش بدم که در اتاق باز شد و با دیدن کدخدای محل که لخت داخل اومد چشمام گرد شد.
_کد... کدخدا!
با هیزی سر تا پام رو نگاه کرد و پایین تنش رو تو دست گرفت و به طرفم اومد.
_چه زن دافی داشتی رو نمیکردی پسر! من جوری زنت رو میکنمش که خود سینه هاش ناخواسته شیر بدن!
آب دهنم رو با ترس قورت دادم که تخت سینه ام کوبید و روی تخت پرتم کرد.
شوهرمم با چشمای خمار روی صندلی نشست و شلوارش رو پایین کشید تا با کاری که با زنش میکنه لذت ببره.
با کاری که کدخدا کرد ناله بلندی از لذت کشیدم.
https://t.me/+0V1_TMu9Rsk4MjM0