_داداشت به خواهر من تجاوز کرد…منم به تو تجاوز کردم بی حساب بشیم…
ماهور با بغض ناله میکند:
_خواهرت از داداشم حامله شد؟!…
کوروش با بهت یک تای ابرویش را بالا میبرد:
_یعنی چی؟!…
ماهور بیبی چک با دو خط قرمز شده را روی میز پیش رویش می گذارد:
_من ازت حاملهم آقا….
قدمی به عقب برمیدارد و نمیداند چه میشود که سرش گیج میرود و روی زمین می افتد
کوروش با ترس سمتش قدم برمیدارد و صدایش میزند
https://t.me/+LoBiodp7qhUzYjg0
ماهور با بغض ناله میکند:
_خواهرت از داداشم حامله شد؟!…
کوروش با بهت یک تای ابرویش را بالا میبرد:
_یعنی چی؟!…
ماهور بیبی چک با دو خط قرمز شده را روی میز پیش رویش می گذارد:
_من ازت حاملهم آقا….
قدمی به عقب برمیدارد و نمیداند چه میشود که سرش گیج میرود و روی زمین می افتد
کوروش با ترس سمتش قدم برمیدارد و صدایش میزند
https://t.me/+LoBiodp7qhUzYjg0