...
امشب دوباره با خود در دل شب و تاریکی اش با یک سکوت محکم که صدایی قادر به شکستن اش نبود خلوت اختیار کردم با یک دنیا افکاری که سرچشمه اش تویی .
بلی افکاری که از تو سرچشمه میگیرد، من هستم و همان اشک های که بی اختیار از چشمانم جاری میشود گهی هم همچون دیوانه یی وسط گریه میخندم .
و اما نمیدانم این را چه تعبیر کنم، نمیدانم چرا با وجود اینکه میدانستم فاصله بین مان یک جهان فرسنگ هست اما بازم عاشقت شدم بلی نمیدانم چرا با دانستن اینکه تنها معجزه میتواند مرا به تو برساند و معجزه هم برای هر کس رخ نمیدهد و با وجود صد ها دلیل و موانع باز هم عاشقت شدم کاش نمی کردم این کار را کاش گذرم به گذرت نمی افتاد و این روزگار تو را برایم آشنا نمیکرد .
اما کرد باز هم مثل همیشه دیر دانستیم چه اشتباه ی از ما سر زد ولی کاش حالا درست بتوانیم میگوییم فراموش میشود ولی دروغ ی بیش نیست اما میشود تا آخر در قلب دفن کرد و هرگز به احدی به زبان نه آورد تا کسی نداند روزی عاشق دیگری بودیم و حالا جز درد اش چیزی برایم باقی نمانده.
❤️🩹
#باــنو ــثرــیا
امشب دوباره با خود در دل شب و تاریکی اش با یک سکوت محکم که صدایی قادر به شکستن اش نبود خلوت اختیار کردم با یک دنیا افکاری که سرچشمه اش تویی .
بلی افکاری که از تو سرچشمه میگیرد، من هستم و همان اشک های که بی اختیار از چشمانم جاری میشود گهی هم همچون دیوانه یی وسط گریه میخندم .
و اما نمیدانم این را چه تعبیر کنم، نمیدانم چرا با وجود اینکه میدانستم فاصله بین مان یک جهان فرسنگ هست اما بازم عاشقت شدم بلی نمیدانم چرا با دانستن اینکه تنها معجزه میتواند مرا به تو برساند و معجزه هم برای هر کس رخ نمیدهد و با وجود صد ها دلیل و موانع باز هم عاشقت شدم کاش نمی کردم این کار را کاش گذرم به گذرت نمی افتاد و این روزگار تو را برایم آشنا نمیکرد .
اما کرد باز هم مثل همیشه دیر دانستیم چه اشتباه ی از ما سر زد ولی کاش حالا درست بتوانیم میگوییم فراموش میشود ولی دروغ ی بیش نیست اما میشود تا آخر در قلب دفن کرد و هرگز به احدی به زبان نه آورد تا کسی نداند روزی عاشق دیگری بودیم و حالا جز درد اش چیزی برایم باقی نمانده.
❤️🩹
#باــنو ــثرــیا