#پارت۴۸۳
بی تفاوت یه قدم دیگه برداشت....
عصبی تر .بلندتر گفتم:
ـ زبونتو خوردي الان؟....
حرفی رو که روز اول دیدارمون بهم زده بود و
به خودش تحویل دادم که باعث شد برگرده طرفم....
رخ به رخ........
چشم تو چشم شدیم....
و من پر شدم از آرامش اون چشمها...
بی تابی هاي چند وقتم همه از بین رفتن...
بی تفاوت یه قدم دیگه برداشت....
عصبی تر .بلندتر گفتم:
ـ زبونتو خوردي الان؟....
حرفی رو که روز اول دیدارمون بهم زده بود و
به خودش تحویل دادم که باعث شد برگرده طرفم....
رخ به رخ........
چشم تو چشم شدیم....
و من پر شدم از آرامش اون چشمها...
بی تابی هاي چند وقتم همه از بین رفتن...