#پارت۳۰۴
جاي اونی که چشماش
به در خشک شد
ولی عشقش نیومد.
یه امشب همسفرباش
مثه من دربدر باش
جاي اونی که به دنیا پشت پا زد
مهیا برگشت و نگاهم کرد.چشماش هواي بیرون داشت..........
نمدار و خیس...........
باید کاري کنی آروم بگیرم
باید یک لحظه دستاتو بگیرم.
دیگه نتونستم تحمل کنم.
دستاشو گرفتم. مانعم نشد. نگاهش از صورتم به پایین کشیده شد و ثابت موند.
باید برگردي امشب باز به این خونه
باید این لحظه ها یادت بمونه
اشک ریخت.
اونم مثل من بی طاقت شد.. مثل من بیتاب شد...این آهنگ حرفاي دلم بود...
جاي اونی که چشماش
به در خشک شد
ولی عشقش نیومد.
یه امشب همسفرباش
مثه من دربدر باش
جاي اونی که به دنیا پشت پا زد
مهیا برگشت و نگاهم کرد.چشماش هواي بیرون داشت..........
نمدار و خیس...........
باید کاري کنی آروم بگیرم
باید یک لحظه دستاتو بگیرم.
دیگه نتونستم تحمل کنم.
دستاشو گرفتم. مانعم نشد. نگاهش از صورتم به پایین کشیده شد و ثابت موند.
باید برگردي امشب باز به این خونه
باید این لحظه ها یادت بمونه
اشک ریخت.
اونم مثل من بی طاقت شد.. مثل من بیتاب شد...این آهنگ حرفاي دلم بود...