Репост из: نجواهای ناکجا
☑🖋
همه میگویند
عشق اول بهترین است؛
افسانهای و خیال انگیز،
برای من اما اینگونه نبود.
بین ما حس مبهمی بود
و شاید هم نبود.
جرقهای که روشن و خاموش شد.
حتی دستهایم نلرزید.
وقتی ریسمان یادداشتهای کوچک
یا روبان یک دسته از نامه را گشودم!
تنها ملاقات ما
بعد از این همه سال
گفتگویی سرد
درکنار یک میز و دو صندلی بود!
عشقهای دیگر هنوز درون من، عمیق نفس میکشند.
اما این عشق حتی نفس کوتاهی برای آه هم نیست.
اما هنوز در من جاری است،
و میتواند کاری را انجام دهد
که هیچ عشقی هرگز
قادر به انجام آن نیست:
فراموش نشده،
نه حتی در خواب!
که میتواند مرا به مرگ عادت دهد.
🖋 #ویسلاوا_شیمبورسکا
@WhispersOutOfNowhere
🫎
همه میگویند
عشق اول بهترین است؛
افسانهای و خیال انگیز،
برای من اما اینگونه نبود.
بین ما حس مبهمی بود
و شاید هم نبود.
جرقهای که روشن و خاموش شد.
حتی دستهایم نلرزید.
وقتی ریسمان یادداشتهای کوچک
یا روبان یک دسته از نامه را گشودم!
تنها ملاقات ما
بعد از این همه سال
گفتگویی سرد
درکنار یک میز و دو صندلی بود!
عشقهای دیگر هنوز درون من، عمیق نفس میکشند.
اما این عشق حتی نفس کوتاهی برای آه هم نیست.
اما هنوز در من جاری است،
و میتواند کاری را انجام دهد
که هیچ عشقی هرگز
قادر به انجام آن نیست:
فراموش نشده،
نه حتی در خواب!
که میتواند مرا به مرگ عادت دهد.
🖋 #ویسلاوا_شیمبورسکا
@WhispersOutOfNowhere
🫎